eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷تاریخ ولادت : ۱۳۴۵/۰۹/۲۴(تبریز) 🌷تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۲/۰۵(شلمچه) شهیــــ🌷ــــد : تنها آرزویم اینست که در لحظات آخر عمر خود را ڪشان ڪشان بر روی صورت به قدم‌هایِ اباعبدالله‌الحسین(ع) بیاندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم، خاک پایش را توتیای چشم بکنم. و ۳۱_عاشورا ــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 شهادت مرزبان مریوانے 🔹 سرگرد مرزبانے مریوانے در حین حراست از مرزهاے غربے ڪشور به درجه رفیع شهادت نائل گردید ‌
🔹 محل درگیری و به شهادت رسیدن شهدای خنک مرزی میرجاوه ، نقطه صفر مرزی ایران و پاکستان 🔹 ششم اردیبهشت ۹۶ نُه مرزبان در این نقطه از مرز توسط تروریست ها به شهادت رسیدند یاد وخاطره این عزیزان گرامیباد (با اظهار شرمندگی انتشار پست با تاخیر) ــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
و (ع) بامداد امروز در ۵۳ سالگی به پیوست. که به‌دلیل مجروحیت دوران دفاع مقدس، هر از چندگاهی در بیمارستان بستری می‌شد، بامداد امروز پس از تحمل سال‌ها عوارض ناشی از جراحات دوران دفاع مقدس، به همرزمان شهیدش پیوست. او مدت‌ها در وضعیت کما به‌سر می‌برد، همین چند وقت پیش بود که هوشیاری نسبی پیدا کرد و همه امیدوار به بازگشت سلامتی او بودند،  اما باز هم طولی نکشید که مشکلات تنفسی در پی مجروحیت شیمیایی بار دیگر او را به وضعیت کما برد و در نهایت بامداد امروز به رسید. ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 #ماجراى_اولین_روزنامه_ایرانی #در_اسارتگاه_ابوغریب #قسمت_دوم 🌷این روزنامه ‌های عربی بی
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🌷....از خاکه‌ سیگار گرفته تا ذرات پراکنده‌ ذغال؛ پس مواد اولیه‌ مرکبمان تأمین شد. چوب کبریتی، پوشال بادآورده‌ای، میخ نازک زنگ زده‌ای اگر می‌ یافتیم، ذوق زده می‌ شدیم؛ انگار که خودنویس نوک طلایی فلان کارخانه‌ خودنویس‌ سازی را یافته ‌ایم؛ پس، قلم هایمان را هم پیدا کردیم؛ حالا مانده بود کاغذ که اگر تأمین می‌ شد، نخستین شماره‌ روزنامه‌ امان در می‌ آمد.... 🌷کاغذ در ابوغریب حکم کیمیا را داشت؛ از کتاب، قلم، دوات و دفتر هم که اصلاً اثری نبود، اما روزنامه به دستمان می‌ رسید؛ یک باره فکری به ذهنمان رسید؛ استفاده کردن از مقواهای قوطی‌ های پودر لباسشویی که به ما می‌ دادند تا هر چند وقت یک بار لباسهایمان را بشوییم؛ فکر خوبی بود ادامه دارد ،،،،،،، ـــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهیدی که رسانه ای نشد 🔹 شهید مدافع وطن در مرز ارومیه سوم اردیبهشت ۹۹ حین آموزش به شهادت رسید ـــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
حاج احمد متوسلیان.mp3
14.4M
مجموعه 🔊 ✨" نیمه پنهان ماه "💫 روایتی از زندگی شهدا از زبان همسران شهدای عالی قدر ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸روایت "محمود کریمی" از معجزۀ حضرت زهرا در دفع بیماری وبا از شیعیان ــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
تصویر باز شود 👆👆 📸روزی که صدام توسط خلبانان ایرانی تحقیر شد! ۲۶ آوریل روز جهانی خلبان بر تمام تیزپروازان ایران زمین مبارک باد ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#معرفی_روزانه_شهدا #سرلشکر_خلبان_شهید_علی_اکبر_شیرودی 🍃ولادت: 1334 تنکابن 🍂شهادت :1360 مـسئولیت: ا
پس از شهادت خلبان علی‌اکبر شیرودی،همه شخصیت‌های بلند پایه مملکتی نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی کرده‌اند؛ از جمله حضرت آیت‌الله خامنه‌ای او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف می‌کنند. هاشمی رفسنجانی در مورد وی می‌گفت : " من در قیافه شیرودی مالک‌اشتر را دیدم." صاحبنظران جنگ‌های هوایی، او را «نامدارترین خلبان جهان» نامیده‌اند؛ چنانکه شهید تیمسار فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش، وی را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، بازی‌دراز، میمک، دشت‌ذهاب و پادگان ابوذر توصیف کرده و می‌گوید: " او غیرممکن‌ها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام دادم، امام در مورد وی فرمودند: " او آمرزیده است". ــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
▪️ نکات کلیدی جزء دوم قرآن 🔻بدی‌ها و خوبی‌های دیگران را در کنار هم ببینید و منصف باشید ـــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_سی_و_نهم ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻧﺪ، ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡 – ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﻦ؟ – ﺁﺭﻩ ! – ﭘﺲ ﭘﺎﺷﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺎﻧﻤﻢ ! ﺑﺮﯾﻢ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺣﺮﻡ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻧﺖ ﺑﺪﻡ ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﻢ، ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺩﻭﺗﺎﯾﯽ ! ﻣﯿﺜﻢ ﻭ ﺑﺸﺮﯼ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻫﺘﻞ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ؛ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﺪﺍر ﻧﻤﯿﺸﻮﻧﺪ . ﺗﺎ ﺣﺮﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻓﺘﯿﻢ . ﺻﺤﻦ ﺣﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ، ﻣﺜﻞ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ . ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﻨﮕﻔﺮﺵ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﭼﯿﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻣﯽ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ . ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﺯﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮﯼ ! ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺻﺤﻦ ﻧﺸﺎﻧﺪ . ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ : ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﻗﺸﻨﮕﻪ ! ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻔﺖ؛ ﮔﻨﺒﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﻮﺩ . ﻧﺴﯿﻢ ﺧﻨﮑﯽ ﻣﯽ ﻭﺯﯾﺪ، ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺣﺮﻓﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭﺵ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ . ﺑﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﻢ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻡ . ﺍﻻﻥ ۵ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ، ﻣﯿﺜﻢ ۴ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺑﺸﺮﯼ ۳ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ . ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺗﺐ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺳﯿﺪ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﺩﻧﺪ ﺗﺒﺸﺎﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯿﺎﻣﺪ . ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺶ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﮑﻨﻢ !! ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻢ ﻧﺎﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ، ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺘﻬﺎﯼ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ . ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﮑﺮﻫﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺁﻣﺪ : ﻣﻨﻮ ﺣﻼﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ – ﭼﺮﺍ؟ – ﻣﻦ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﻮﺩﻡ . ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺫﯾﺖ ﺷﺪﯼ ! ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻡ : ﯾﻬﻮ ﯾﺎﺩﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟ ! ﭼﺮﺍ ﺍﻻﻥ ﺣﻼﻟﯿﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟ ﺑﻪ ﺗﺴﺒﯿﺤﺶ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ : ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ! – ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺣﺮﻡ؟ – ﻧﻪ !… – ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻡ ! – ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ! – ﺍﺯﮐﺠﺎ؟ – ﻭﺳﻂ ﺷﺐ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﯼ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﮑﺮﺳﯽ ﺧﻮﻧﺪﯼ ! ﭼﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﻣﮕﻪ؟ – ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺭﻭ ! ﻭﻟﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ! – ﭘﺲ ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ ! - ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ … ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ : ﺍﮔﻪ ﻧﮑﻨﻢ ﭼﯽ؟ – ﺟﻮﺍﺏ ﺳﯿﺪﻩ ﺯﯾﻨﺐ ‏( ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﺭﻭ ﭼﯽ ﻣﯿﺪﯼ؟ – ﻣﯿﮕﻢ … ﻣﯿﮕﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﺯﺵ ! ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﻢ ﺗﺎﺭ ﺷﺪ . ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﭘﻠﮏ ﺯﺩﻡ ﺗﺎ ﻭﺍﺿﺢ ﺷﻮﺩ . ﺧﻂ ﺍﺷﮏ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪ . ﮔﻔﺖ : ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺣﻼﻝ ﮐﻨﯽ؟ – ﺭﻓﺘﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﻢ ﺣﻮﺭﯼ ﻧﻤﯿﺎﺭﯼ ! ﻣﯿﺸﯿﻨﯽ ﺗﻮ ﻗﺼﺮﺕ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﻡ ! ﺧﻨﺪﯾﺪ : ﭼﺸﻢ . ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺷﻬﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﺩﺳﺖ ﻭﭘﺎﻣﻮ ﺑﺒﻨﺪﻥ ! ﺣﺎﻻ ﺣﻼﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ – ﻧﻪ ! ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﯼ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﯿﺎﯼ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺎﺕ ﺑﺸﻪ ! – ﭼﺸﻢ ! ﺣﺎﻻ ﺣﻼﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ – ﺁﺭﻩ … ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ . ﭼﻪ ﺻﻔﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﻘﺘﺪﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ … ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ .… # ﺍﯼ _ ﺳﺎﺭﺑﺎﻥ _ ﺁﻫﺴﺘﻪ _ ﺭﺍﻥ _ ﮐﺎﺭﺍﻡ _ ﺟﺎﻧﻢ _ ﻣﯿﺮﻭﺩ # ﺁﻥ _ ﺩﻝ _ ﮐﻪ _ ﺑﺎﺧﻮﺩ _ ﺩﺍﺷﺘﻢ _ ﺑﺎ _ ﺩﻟﺴﺘﺎﻧﻢ _ ﻣﯿﺮﻭﺩ … 📚 @khamenei_shohada
🔆 خدایا؛ گفتم دست خالی زشت است مهمانی رفتن! دست پر آمده ام... دستی پر از گناه، چشمی پر از امید! 🌙 پروردگارا مرا دریاب و دستم را بگیر درهنگام افطار وسحر ما را از دعای خیرتون بی نصیب نکنید التماس دعای فرج ــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🌹میخواهیم در ماه مبارک رمضان به یاد باشیم ان شاءالله همانند شهدا زندگی کنیم و دعای خیر شهدا روزیمان شود😊 ✨هر روز به نیت ۵شهید بزرگوار سوره ای را قرائت میکنیم. دوستان بزرگوارای که میخواهند شهیدشان در این ماه مبارک یاد شود لطفا نام شهیدشان را اعلام نمایند. ــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توڪڸ بر خدایت ڪن، ڪفاےت میڪند حتما اگر خالص شوے با او، صداےت میڪند حتما اگر بیهوده رنجیدے، از این دنیاے بے رحمي به درڪَاهش قناعت ڪن، عنایت میڪند حتما طاعات و عباداتتون قبول ، التماس دعا🙏 ـــــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
✍رهبر انقلاب کسانی که به سازش گرایش دارند بدانند، آمریکا رو به افول است ۹۷/۸/۱۲ ـــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#خاطرات_شهدا #شهید_حسن_باقری 💐✍100 خاطره کوتاه از شهید قسمت: 6 26- اوج گرماي اهواز بود. بلند شد، د
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 💐✍100 خاطره کوتاه از شهید قسمت: 7 31- سه تا تيپ درست كرده بود؛كربلا، امام حسين ،عاشورا و چند گردان مستقل. پشت بي سيم به رمز مي گفت « كربلا ! امام حسين اومد؟ عاشورا ! امام حسين تنها است. » براي جا به جايي نيروها از منطقه ي آهودشت به گرم دشت مي گفت « آهو ها رو بفرستين اون جاييكه هواش گرمه .» نيروي كاركشته كه مي خواست مي گفت «كنسرو پخته بفرستين ، نه خام .» ـــــــــ💠💠ـــــــــ 32- عمليات طريق القدس بود. بچه ها بي سيم پشت بي سيم مي زدند كه «كار گره خورده. چه كار كنيم؟» شب بود و معلوم نبود خط خودي كجاست ،خط دشمن كجا است . منتظر كسي نشد. سوار ماشين شد و رفت طرف خط. ــــــــــــ💠💠ـــــــــــــ 33- كف اتاق توي يكي ازخانه هاي گلي سوسنگرد نشسته بود. سه نفر به زحمت جا مي شدند. نقشه پهن بود جلوش. هم گوشي بي سيم روي شانه اش به توپ خانه گرا مي داد ، هم روي نقشه كار مي كرد. به من سفارش كرد آب يخ به بسيجي ها برسانم.به يكي سفارش الوار مي داد براي سقف سنگر ها. گاهي هم يك تكه نان خالي بر مي داشت مي خورد.عصري از شناسايي برگشت . مي گفت « بايد بستان رو نگه داريم .اگه اين ارتفاع رو نگيريم و آفتاب بزنه ، اين چند روز عمليات يعني هيچ» با اين كه خسته بود, دو ساعته چهار تا گردان درست كرد. خودش هم فرمانده يكي از گردان ها . از سر شب تا صبح حسابي جنگيدند. چهار صبح بود كه حسن را بي حال و نيمه جان بردند عقب. ارتفاع را كه گرفتند خيال همه راحت شـ ـــــــــــــ💠💠ــــــــــــ 34- نصف شب خبرهاي جور واجور از جنوب سابله مي رسيد. صبر نكرد. تنها رفت . تصادفش هم از بي خوابي سه روزه اش بود. چيزي مي گفت . گوشم را بردم دم دهانش . – كار پل سابله به كجا رسيد؟ - حسن جان ! حالت خوب نيست . استراحت كن .- نه . بگو چي شد. مي خوام بدونم. ــــــــــ💠💠ـــــــــــ 35- حسن مزه می ریخت . با بگو و بخند صبحانه می خوردند . می خواست عکس بگیره . به جعفر گفت « بذار ازت یه عکس بگیرم ، به درد سر قبرت می خوره .» بعد گفت « ولی دوربین که فیلم نداره.» - آخه می گی فیلم نداره. اون وقت می خوای ازم عکس بگیری؟ گفت « خوب اسلاید می شه برای جلو تابوتت. خیلی هم قشنگ می شه.» ادامه دارد ــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
آیت الله بهجت(ره): هرچقدر عــــــلاقه به ‌خـــــواندن قرآن ‌دارید، همان اندازه علاقه به دیدار امـــــام زمانتان دارید. روزی چقدر عــــلاقه‌ات را به حضرت نشان مى‌دهۍ؟ ــــــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
یک دستش قطع شده بود اما دست بردارِ جبهه نبود. بهش گفتند: با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.. می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست نجنگید؟ مگه نفرمود: «وَاللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَن دینی» ۴ مسئول محور بود بهش مأموریت داده بود رو از محاصره دشمن نجات بده ،با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت.... لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش، گفته بود: مگه مولایم امام حسین (ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم!! شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.... ـــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
شهدا فرمانده توپخانه قرارگاه خاتم الانبیا  ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۵/۲۸ ◻️محل ولادت: تبریز ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۲/۰۸ ◻️محل شهادت: ماووت ◻️عملیات : کربلای ۱۰ ـــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#معرفی شهدا #سردار_شهید_حسن_شفیع_زاده فرمانده توپخانه قرارگاه خاتم الانبیا  ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۶/۰۵/
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جهان من تو باشی، نه کس دگر. ... دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر. ... سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنه های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است. در سمت فرمانده توپخانه سپاه در ، ، ، ، ، ۲، ۴، ، ، ۸، ۴،  ۵،  ۸ شرکت داشت. وی در کنار  از جمله فرماندهانی بودند که در بنیان‌گذاری سپاه نقش اصلی را ایفا کردند. 🕊🍃 ــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
📸 رهبر انقلاب: امام(ره) به همه‌ی ما یاد داد که از قدرتهای زورگو نترسیم 🔹️ هر وقت از دشمن ترسیدیم مشکلاتمان بیشتر شد. ۹۹/۲/۶ ــــــــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ماه رمضان، ماه انفاق است، ماه ایثار است، ماه کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره‌ی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت.» ۱۳۹۹/۰۱/۲۱ ـــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_چهلم – ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺧﻮﺍﺑﻦ؟ – ﺁﺭﻩ ! – ﭘﺲ ﭘﺎﺷﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺎﻧﻤﻢ !
💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞🧡💞 ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﺜﻞ ﻗﺎﯾﻘﯽ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻝ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺖ . ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺩ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﻫﺎﯼ “ ﻟﺒﯿﮏ ﯾﺎ ﺯﯾﻨﺐ ‏( ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺍﻟﺴﻼﻡ ”) ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻗﻄﻌﻪ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺮﻭﺩ، ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ . ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﮑﺮﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﺭﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻣﯿﺰﺩ . ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻘﺶ ﺣﺎﻻ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﺸﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻣﺪﺍﻡ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ . ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺑﺎ ﺗﺴﺒﯿﺤﺶ ﺫﮐﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ . ﻣﯿﺜﻢ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ‏( ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻫﺎﯾﺶ ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺳﺖ ‏) ﻭ ﺑﺎ ﺑﺸﺮﯼ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻤﺶ، ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭﻣﺎﻥ ﻫﺴﺖ . ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ آﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺵ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ! ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺑﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﻬﺸﺖ . ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﺎﻻ ﻫﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ … ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﯼ ﺻﺪﺭﺑﺎﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻤﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﻡ . ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﺑﺸﺮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺸﻮﺩ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ . ﻣﯿﺜﻢ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻻﻥ ﺷﻐﻠﺶ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ؛ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺷﻮﺩ، ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ . ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻄﻌﻪ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯿﺰﻧﺪ . ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺴﺨﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ . ﺣﺎﻻ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ، ﺑﺸﺮﯼ ﻭ ﻣﯿﺜﻢ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﻬﻢ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺩ ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ، ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ . ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ، ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺩﻭﺗﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ … ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻗﻄﻌﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ‏( ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺑﺎﻫﺎﺗﻮﻥ ﻧﺴﺒﺘﯽ ﺩﺍﺭﻥ … ؟؟ ‏) . ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺟﺎﻧﻤﺎﺯ ﺳﯿﺪﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﻬﻦ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻢ،ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ بود. 📚 @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: ※فاذافرغت فانصب؛ قرآن به مامیگوید: وقتی این کاررا تمام کردی،تازه خودت را آماده کن، بایست برای ادامه‌ی کار! درآرمان‌خواهىِ صحیح وواقع ‌بینانه بن‌بستی وجود ندارد. ــــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
طاعات و عباداتتون قبول در گاه حق دعای روزهای ماه مبارک رمضان (صوتی)و جزء خوانی قرآن کریم در این کانال👇👇بارگذاری میشود لطفا با ماهمراه باشید 🙏 http://eitaa.com/joinchat/4249223181C155126eca1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا