eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح است , ساقیـــــا! قـــــدحی پـــــرشراب کــــن (در حال سقایی) 🌷 ว໐iภ ↬ @khamenei_shohada🕊🕊
سراسر است و 🌷ـــادت مهر قبولی ...و در زندگی چه زیبا اول شدند...⚘ @khamenei_shohada
عاشق این فراز بود که: “الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ ع” آخرم همانطور حاجت روا شد. لحظاتی پس از @khamenei_shohada
ڪم از بهشت ندارد آغوش تو ای دوست ...  🌹 جانشین فرمانده لشکر قدس گیلان 🌹 فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ۲۵ کربلا @khamenei_shohada🌺
بصیـــــــــرت
#شهید_کاوه  🔸 " در محضـــر شهیـــــد "... 🌹 #شهید_محمود_کاوه🌹 #کانال_بصیرتی_شهدایی_خامنه_ای_شهدا
  🔸 " در محضـــر شهیـــــد "... 🌹 شهید محمود کاوه🌹 یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه. کم مانده بود سکته کنم؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد. با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند. چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی ،چیزی گفت، جوابش را بدهم. کاملاً خلاف انتظارم عمل کرد؛ یک دستمال از تو جیبش در آورد، گذاشت رو زخم سرشو بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود. دنبالش دویدم. در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، چیزی بگو، همانطور که می خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده همان طور که خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست. چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت: بمیر، می مردم. @khamenei_shohada
آهستہ می‌آید صدا انگشــترم آنجاست !  این هـم ڪمی از ام بال و پرم آنجاست  یڪ تڪہ از روح صدایم را زمین خوردہ است  آن تکۂ دیگر ڪنار سنگرم آنجاست @khamenei_shoha
در آرایشگاه‌ها،✂ عکس بهترین مدل‌ها را به در و دیوار دکان می‌زنند! اما، خوشا این دکان، با مدل‌های آسمانی‌اش...📷 @khamenei_shohada
💖🍃 به خاطر زیبایش😍 بارها برای بازیگری در تلویزیون دعوت شده بود اما او راه و رسم دیگری در پیش گرفته بود؛.... باید می‌رفت تا به گونه ای دیگر بدرخشد و ستاره⭐ باشد.. •|
بصیـــــــــرت
#روز_شمار_دفاع_مقدس • ولادت شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر ۹ بدر (استان خوزستان، شهرستان بهبهان)
(۹ تیر) • قیام مردم عراق به رهبری «آیت‌الله شیرازی» علیه استعمار انگلیس (۱۲۹۹ ه.ش) • ولادت شهید مصیب مجیدی جانشین واحد اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) (استان همدان، شهرستان همدان، روستای دره مراد بیگ) (۱۳۳۹ ه.ش) • ولادت شهید حسن نیا (کاویانی) (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۳۹ ه.ش) • تجاوز چند فروند هواپیمای عراقی به فضای شهر مریوان (۱۳۵۸ ه.ش) • ولادت شهید مدافع حرم محسن فرامرزی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) • شهادت شهید اسرافیل صالحی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۱ ه.ش) • شهادت شهید عطاءالله مفتاح کارگر (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۱ ه.ش) • ولادت شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) • آغاز عملیات بزرگ کربلای ۱ (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین مزرعه سفیدی‌پور (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید حمید انبارکی (استان بوشهر، شهرستان تنگستان، روستای انارک) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید احمد غلامی برنجستانکی (استان مازندران، شهرستان سوادکوه شمالی) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم شجاعت علمداری (استان فارس، شهرستان فیروزآباد) (۱۳۹۳ ه.ش) • درگذشت «سیداحمد پیشاوری» ادیب و شاعر (۱۳۰۹ ه.ش @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#ﺷﻬﻴﺪ_ﺣﻤﻴﺪ_اﻧﺒﺎرکی #سالـروز_شهـادت #یادشهداباصلوات #شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید http://eitaa.com/join
ﻧﺎم ﭘﺪر: ﻣﺤﻤﺪ تاریخ تولد:۱۳۵۰/۶/۳۱ ﻣﻴﺰان تحصیلات: دوم راهنمایی تاریخ ﺷﻬﺎدت: ۶۷/۴/۴ ﻣﺤﻞ ﺷﻬﺎدت: ﺟﺰیرﻩ ﻣﻴﻨﻮ : ﺷﻬﻴﺪ در ﺳﺎل ۱۳۵۰ در روﺳﺘﺎى اﻧﺒﺎرک در ﺧﺎﻧﻮادﻩ اى ﺑﺎ تقوا و ﻣﺘﺪین دیدﻩ ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﮔﺸﻮد دوران اﺑﺘﺪاﺋﻰ را در دﺑﺴﺘﺎن هجرت اﻧﺒﺎرک ﺳﭙﺮى کرد و در دﺑﺴﺘﺎن ﺑﺠﻬﺖ ﻗﻴﺎﻓﻪ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﻰ که داﺷﺖ و در درﺳﻬﺎیش همیشه کوﺷﺎ ﺑﻮد در ﺑﻴﻦ ﻣﻌﻠﻤﻴﻦ و داﻧﺶ ﺁﻣﻮزان ﺑﻌﻨﻮان ﺷﺎﮔﺮد ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﻮد دوران اﺑﺘﺪاﺋﻰ را در همان روﺳﺘﺎ ﺑﭙﺎیان رﺳﺎﻧﻴﺪ و ﺟﻬﺖ ادامه تحصیل در دورﻩ راهنماﺋﻰ ﺑﻪ ﻣﺪرﺳﻪ راهنماﺋﻰ ﺷﻬﻴﺪ رﺟﺎﺋﻰ ﺷﻮرکی رﻓﺖ و در ﻧﻴﻤﻪ ﺳﺎل تحصیلی ﺑﺎ اینکه ﺳﻦ کمی داﺷﺖ ﻗﺼﺪ رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ را کرد و ﭘﺲ از ﮔﺬراﻧﺪن دوران ﺁﻣﻮزﺷﻰ ﻋﺎزم ﺟﺒﻬﻪ هاى ﺣﻖ ﻋﻠﻴﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪ ﭘﺲ از ﻣﺪتی که در ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮد ﺑﺮ اﺛﺮ ﺧﻤﭙﺎرﻩ اى که ﺑﻪ کنارﺷﺎن ﺧﻮرد دﭼﺎر ﻣﻮج زدﮔﻰ ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ و ﺑﺨﺎﻃﺮ اداﻣﻪ تحصیل ﺑﻪ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺁﻣﻮزﺷﻰ رزﻣﻨﺪﮔﺎن در اهرم رﻓﺖ ولی دل او ﻗﺮار ﻧﺪاﺷﺖ و ﺑﺮاى ﺑﺎر دوم ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ اﻋﺰام ﺷﺪ تا اینکه در ﺟزیرﻩ ﻣﻴﻨﻮ ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت رﺳید @khamenei_shohada
https://www.instagram.com/khamenei_shohada.ir صحفه اینستاگرام خامنـــه اے شهــــدا
📝 بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) 👇 بعضی می‌گویند «تسلیم بشویم تا موذیگری دشمن ادامه پیدا نکند»؛ آنها نمیدانند که: 🔹هزینه‌ی تسلیم شدن به‌مراتب بیشتر از ایستادگی کردن است 🔹امام خامنه ای، صبح امروز: 🔹️نسل جوان بداند که دشمن با استقلال، عزت و پیشرفت و حضور او در میدان علم و سیاست مخالف است؛ البته این را باید یقین داشت که [اقدامات او] نتیجه‌ای نخواهد داشت به‌شرطی که ملت، راه و و همراه با هوشیاری و تدبیر و انسجام ملی را ادامه دهد. 🔹️بعضی می‌گویند «تسلیم بشویم تا موذیگری دشمن ادامه پیدا نکند»، اما نمی‌دانند هزینه‌ی تسلیم شدن به‌مراتب بیشتر از ایستادگی کردن است. ایستادگی کردن هزینه‌هایی دارد اما دستاوردهای آن صدها برابرِ هزینه‌ها فایده دارد. 🔹خداوند در قرآن می‌گوید که «سست نشوید و با دشمن سازش نکنید؛ خدای متعال برای شما کم نمی‌گذارد و پاداش شما را خواهد داد.» 🗓 ۹۷/۴/۹ @khamenei_shohada
نگاهـت . . . زیباترین شعر است غزل می بارد از نگاہ آسمانیت #شهـید_محمدحسین_محمدخانی @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 9⃣5⃣ 🌺 سلاح کمری(قسمت اول) آخرين روزهاي ســال
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 0⃣6⃣ 🌺 سلاح کمری(قسمت دوم) ‌ از آنجــا راه افتاديم. آمديم به ســمت تهران. در مســير كمربندي اصفهان چشــمم به پادگان توپخانه ارتش افتاد. گفتم: آقا ابرام، يادته سرپل ذهاب يه آقائي فرمانده توپخانه ارتش بود که خيلي هم تو عملياتها كمكمون ميكرد. گفت: آقاي مداح رو ميگي؟ گفتم: آره، شــده فرمانده توپخانه اصفهان، الان هم شايد اينجا باشه. گفت: خب بريم ديدنش. رفتيم جلوي پادگان. ماشــين را پارك كردم. ابراهيم پياده شــد. به سمت دژباني رفت و پرسيد: سلام، آقاي مداح اينجا هستند؟ دژبــان نگاهي به ابراهيم كرد. ســرتا پاي ابراهيم را برانــداز نمود؛ مردي با شلوار كردي و پيراهن بلند و چهره اي ساده، سراغ فرمانده پادگان را گرفته! مــن جلو آمدم و گفتــم: اخوي ما از رفقاي آقاي مداح هســتيم و از جبهه آمديم. اگر امكان دارد ايشان را ببينيم. دژبان تماس گرفت و ما را معرفي كرد. دقايقي بعد دو تا جيپ از دفتر فرماندهي به سمت درب ورودي آمد. سرهنگ مداح به محض ديدن ما، ابراهيم را بغل كرد و بوســيد. با من هم روبوسي كرد و با اصرار، ما را به دفتر فرماندهي برد. بعد هم ما را به اتاق جلسات برد. حدود بيست فرمانده نظامي داخل جلسه بودند. آقاي مداح مســئول جلسه بود. دو تا صندلي براي ما آورد و ما هم در كنار اعضاي جلسه نشستيم. بعدهم ايشان شروع به صحبت كرد: دوســتان، همه شــما من را ميشناســيد. من چه قبل از انقلاب، در جنگ ۹روزه، چه در سال اول جنگ تحميلي مدال شجاعت و ترفيع گرفتم. گروه توپخانه من ســختترين مأموريتها را به نحو احسن انجام داد و در همه عملياتهايش موفق بوده. من سختترين و مهمترين دوره هاي نظامي را در داخل وخارج كشور گذرانده ام. اما كســاني بودند و هستند كه تمام آموخته هاي من را زير سؤال بردند. بعد مثالــي زد كه: قانون جنگهاي دنيا ميگويد؛ اگر به جايي حمله ميكنيد كه دشــمن يكصد نفر نيرو دارد، شما بايد سيصد نفر داشته باشي. مهمات تو هم بايد بيشتر باشد تا بتواني موفق شوي. بعد كمي مكث كرد و گفت: اين آقاي هادي و دوستانش كارهائي ميكردند كه عجيب بود. مثلاً در عملياتي با كمتر از صد نفر به دشمن حمله كردند، اما بيش از تعداد خودشان از دشمن تلفات گرفتند و يا اسير مي آوردند. من هم پشتيباني آنها را انجام ميدادم. خوب به ياد دارم كه يكبار ميخواســتند به منطقه بــازيدراز حمله كنند. من وقتي شــرايط نيروهاي حمله كننده را ديدم به دوســتم گفتم: اينها حتماً شكست ميخورند. اما در آن عمليات خودم مشــاهده كردم كه ضمن تصرف مواضع دشمن، بيش از تعداد خودشان از دشمن تلفات گرفتند! يكي از افســران جوان حاضر در جلســه گفت: خب آقاي هادي، توضيح دهيد كه نحوه عمليات شما به چه صورت بوده، تا ما هم ياد بگيريم؟ ابراهيم كه ســر به زير نشســته بود گفت: نه اخوي، ما كاري نكرديم. آقاي مداح زيادي تعريف كردند، ما كاره اي نبوديم. هر چه بود لطف خدا بود. آقاي مداح گفت: چيزي كه ايشان و دوستانشان به ما ياد دادند اين بود كه ديگر مهمات و تعداد نفرات كارساز نيست. آنچه كه در جنگها حرف اول را ميزند روحيه نيروهاست. اينها با يك تكبير، چنان ترســي در دل دشــمن مي انداختند كه از صد تا توپ و تانك بيشتر اثر داشت. بعد ادامه داد: اينها دوستي داشتند كه از لحاظ جثه كوچك، ولي از لحاظ قدرت وشهامت از آنچه فكر ميكنيد بزرگتر بود. اسم او اصغر وصالي بود كه در روزهاي اول جنگ با نيروهايش جلوي نفوذ دشمن را گرفت و به شهادت رسيد. من از اين بچه هاي بسيجي و با اخلاص اين آيه قرآن را فهميدم كه ميفرمايد: «اگر شما بيست نفر صابر و استوار باشيد بر دويست نفر غلبه ميكنيد.» ساعتي بعد از جلسه خارج شديم. از اعضاي جلسه معذرت خواهي كرديم و به سمت تهران حركت كرديم. بين راه به اتفاقات آن روز فكر ميكردم. ابراهيم اســلحه كمــري پرماجرا را تحويل ســپاه داد و به همــراه بچه هاي اندرزگو راهي جنوب شدند و به خوزستان آمدند. دوران تقريباً چهارده ماهه گيلان غرب با همه خاطرات تلخ و شــيرين تمام شد. دورانــي كه حماســه هاي بزرگي را با خود به همراه داشــت. در اين مدت سه تيپ مكانيزه ارتش عراق زمينگير حملات يك گروه كوچك چريكي بودند! 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۴۹ الی۱۵۱ ادامه دارد..... @khamenei_shohada
4_646301975712891516.mp3
5.03M
•✦ @khamenei_shohada✦• 5⃣4⃣⇦قسمت چهل و پنج 📚 کتاب #من_زندهاسارت معصومه آباد @khamenei_shohada
❁﷽❁ 🍀دیرشد باید بخوابےنازنینم شب بخیر باوفاے ساده ےخلوت گزینم شب بخیر غصه فردا وفرداهاے دیگر رامخور اےغریب افتاده ےتنهانشینم شب بخیر نازدانه جاویدالأثر #شهید_مهدی_ثامنی_راد #شبتون_شهدایی @khamenei_shohada
هدایت شده از 👇تبادلات شاخص حبل‌المتین👇
💠شهیدی که مهدی(عج)سنگ قبرش را خرید 💠شهیدی که در قبر خندید 💠معجزات و حقایق شهدا 💠داستان های دنباله دارpdf 💠داستان های عاشقانه مذهبی متفاوت 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/935919616C50ed9177bb
❁﷽❁ پیـراهنی از ستاره بر تن ڪردند  دل را به امید کوچ روشن ڪردند آنجاڪه شب از رود خروشان تر بود محدوده ی صبح را معیّن ڪردند
سلام✋ صبحتون بخیر وشادی🌻 ماخادمین دوستان شهدا(مدیران کانال خامنه ای شهدا) به همه اعضای جدید که به محفل شهدایی ما پیوستند خیر مقدم میگوییم💐 و از همه عزیزانی که با ما بوده اند بابت شکیبایی وهمراهیشان سپاسگزاریم اجرهمه شما عزیزان با شهدا وامام شهدا🌹🌹🌹
✳️ شهیدی ڪه هیچ ڪس منتظرش نبود جز خدا.... شهید 🌷 از شهدای استان مازندران... 🌹 🕊 http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
✳️ شهیدی ڪه هیچ ڪس منتظرش نبود جز خدا.... شهید 🌷 #سیف_الله_شیعه_زاده از شهدای #بهزیستی استان مازندر
✳️ شهیدی ڪه هیچ ڪس منتظرش نبود، جز خدا.... شهید 🌷 🌷... از شهدای استان مازندران با یڪ زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ ڪس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. ڪم سخن میگفت و با سن ڪم سخت ترین ڪار جبهه، بسیم چی بودن را قبول ڪرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد، برگه و ڪدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده بود و منافقین پس از شهادتش برای بدست اوردن رمز، سینه و شڪمش رو شڪافته بودند.... 🌷 🌹 🕊🕊🕊 @khamenei_shohada