بخشی از #زندگینامه شهید
#شهید_سید_مصطفی_چمران در سال 1311 در تهران،#خيابان_پانزده_خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد.
تحصيـلات:
وي تحصيلات خود را در مدرسه #انتصاريه، نزديك #پامنار، آغاز كرد و در #دارالفنون و #البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در #دانشكده_فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الكترومكانيك فارغ التحصيل شد و يكسال به تدريس در دانشكدة فني پرداخت
وی در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود در سال ۱۳۳۷بااستفاده از #بورس تحصیلی شاگردان #ممتاز به امریکا اعزام شد وپس ازتحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه برکلی آمریکا باممتازترین درجه علمی موفق به اخذ #دکترای_الکترونیک_و_فیزبک _پلاسما گردید
#روحش_شاد
#شهید_عارف
@khamenei_shohada
4_345384571111473479.mp3
13.15M
🎧🎧🎧🎧🎧
🎼دوري بچه های شهدای مدافع حرم...😔😔
🎤 #سید_رضا_نریمانی
↘↘↘↘↘
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
~🇮🇷~
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹
🇮🇷🌷نام :#شهیده_محبوبه
🌷نام خانوادگی: دانش آشتیانی
🌷نام پدر: غلام
🌷تولد: ۱۳۴۰
🌷محل تولد : تهران
🌷شهادت: ۱۳۵۷/۶/۱۷
💢 محبوبه در آغوش مادری مؤمن و متعهد و در سایه وجود پربرکت پدری فرهیخته، دوران کودکی را گذراند.
✴️ محبوبه در یک خانواده روحانی و مسلمان متولد شد. پدرش روحانی بود و در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
⚜او در سنین نوجوانی، به عنوان یک دختر مبارز و مسلمان به صفوف فشرده مردم مسلمان ایران پیوست و در تظاهرات پر شکوه علیه رژیم شاه به شهادت رسید.
⚡️پدرش علاقه خاصی داشت که فرزندانش از تربیت اسلامی برخوردار باشند؛ به همین دلیل آنها را به مدارسی می فرستاد که جو آنها مذهبی و مبارزاتی بود.
💢یکی از این مدارس، مدرسه رفاه بود که محبوبه دوره ابتدایی و راهنمایی را در آنجا گذراند مدرسهای که معلمانش همه الگو و اسوههای تقوا و علم و معرفت بودند.
⚜او همگام با قیل و قال مدرسه، از رشد سیاسی اعتقادی و مطالعاتی قوی برخوردار شد و ذهن خلاق و جستجوگرش به خوبی پرورش یافت.
💢محبوبه ضمن تحصیل در این مدرسه، در خانواده نیز آموزش های لازم را می دید .
و هماهنگی این آموز ش ها با برنامه های مدرسه موجب گردید.
⚜که از همان ابتدا در محیطی اسلامی رشد کند و پایه های اعتقادی او مستحکم شود. فضای انقلابی جامعه و آشنایی با حرکت های اسلامی مبارزاتی موجب گردید.
که او در نوجوانی با مسائل اجتماعی آشنایی کافی پیدا کند و برای یافتن پاسخ های مناسب به سئوالات بی شمار خود، به مطالعه دقیق و اصولی قرآن و نهج البلاغه اهتمام جدی داشته باشد.
💢و از طریق شرکت در مراکز اسلامی مترقی، بر دانش خود بیفزاید .
او همچنین به کارهای فرهنگی نیز می پرداخت او پایین تر از خیابان سیروس، کتابخانه ای را اداره می کرد.
و برای بچه های محروم جنوب شهر کتاب می برد. برای آنها یک برنامه مطالعاتی دقیق را قرار داده بود، برایشان داستان های اسلامی را تعریف می کرد.
⚜ به این ترتیب، یک حرکت اجتماعی عمیق و به دور از جنجال گروه ها را در میان کودکان و نوجوانان آغاز کرده بود.
⚜زندگی محبوبه مبتنی بر تربیت اصیل اسلامی و برگرفته از فرهنگ عمیق اسلامی بود؛ لذا این شیوه باید الگوی نسل نوجوان و جوان قرار گیرد.
⚜ او در صف اول حرکتهای دانشآموزی و اسلامی قرار داشت. سال دوم دبیرستان آخرین سال تحصیلی بود که نام محبوبه، دانشآموز سنگر علم و مبارزه ر ا برای همیشه ثبت کرد. با حضور در جمع مردم تظاهرکننده در میدان ژاله (شهدا) هفدهم شهریورماه سال ۱۳۵۷ هجری شمسی در جمعهای خونین، گل وجود محبوبه چون شقایقی سرخ پرپر شد و ژاله خونش، میدان ژاله را رنگین ساخت.
پیکر پاکش در بهشت زهرا (س) مأوا گرفت.
چند سال بعد نیز نامزد(شهید حسن اجاره دار) و پدر بزرگوارش (شهید غلام رضا دانش) نیز در حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ش به شهادت رسیدند و با خون خود انقلاب اسلامی را بیمه کردند.
⚜یکی از دوستان شهید محبوبه دانش
(خانم آیت اللهی) که آخرین کسی بوده که او را قبل از شهادتش دیده،
پس از شهادت محبوبه تفالی به قرآن زده بود و این آیه برای آن شهیده امده بود :
✨« وَ أَمَّا الَّذینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ»؛
✨« و اما آنها که سعادتمند شدند، در بهشت جاودانه خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگار تو اراده کند».
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
برای نشر آثار شهدا به مابپیوندید
⬇️⬇️⬇️⬇️
🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸
@khamenei_shohada
تو یه #یاقوتی توی #تابوتی...
پیکر پاک #شهید_مدافع_حرم_سید_فاضل_موسوی_امین پس از چند ماه بی نشانی به وطن بازگشت.
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
تو یه #یاقوتی توی #تابوتی... پیکر پاک #شهید_مدافع_حرم_سید_فاضل_موسوی_امین پس از چند ماه بی نشانی ب
تو یه #یاقوتی توی #تابوتی...
پیکر پاک شهید مدافع حرم سید فاضل موسوی امین پس از چند ماه بی نشانی به وطن بازگشت.
پیکر پاک شهید مدافع حرم فاضل (مهدی) موسوی امین معروف به «ابوریحانه» پس از پنج ماه غربت و بی نشانی به کشور بازگشت.
#شهید_سیّد_فاضل_موسوی امین از شهدای #مدافع حرم اهواز و کوی رزمندگان است که در بهمن ماه سال ۱۳۹۶ در #بوکمال_سوریه به شهادت رسید.
آیین #استقبال از پیکر پاک این شهید مدافع حرم عصر روز چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه از ساعت ۱۹:۳۰ در #فرودگاه بین المللی اهواز برگزار میشود.
آیین #وداع با شهید موسوی امین نیز ساعت ۲۱ چهارشنبه در زادگاهش شهرک رزمندگان #اهواز آغاز میشود.
همچنین پیکر پاک شهید سید فاضل موسوی امین صبح روز پنج شنبه ۳۱ خرداد ماه ساعت ۸ صبح از مقابل مسجد امام خمینی(ره) کوی رزمندگان (شهرک اهواز) تشییع میشود.
#خوش_آمدی_برادر_قهرمان
#ارسالی_کاربران
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 8⃣4⃣ 🌺 فقط برای خدا 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 رفته بودم د
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠
🌺 قسمت 9⃣4⃣
🌺 محضر بزرگان
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
ســال اول جنگ بود. به مرخصي آمدم. با موتور از سمت ميدان سرآسياب
به سمت ميدان خراسان در حرکت بوديم. ابراهيم عقب موتور نشسته بود.
از خياباني رد شــديم. ابراهيم يکدفعه گفت: امير وايسا! من هم سريع آمدم
کنار خيابان. با تعجب گفتم: چي شده؟!
گفت: هيچي، اگر وقت داري بريم ديدن يه بنده خدا!
من هم گفتم: باشه،کار خاصي ندارم.
بــا ابراهيم داخل يك خانه شــديم. چند بار ياالله گفــت و وارد يك اتاق شديم.
چند نفر نشسته بودند. پيرمردي با عباي مشکي بالاي مجلس بود.
به همراه ابراهيم ســلام كرديم و درگوشه اتاق نشستيم. صحبت حاج آقا با يکي از جوانها تمام شد.
ايشــان رو کرد به ما و با چهره اي خندان گفت: آقا ابراهيم راه گم کردي، چه عجب اينطرفها!
ابراهيم سر به زير نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نميکنيم خدمت برسيم.
همينطــور کــه صحبت ميکردنــد فهميدم كه ايشــان، ابراهيــم را خوب ميشناسد.
حاج آقا کمي با ديگران صحبت کرد.
وقتــي اتاق خالي شــد رو کرد به ابراهيم و با لحنــي متواضعانه گفت: «آقا
ابراهيم ما رو يه كم نصيحت کن!»
ابراهيم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند كرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنيد. خواهش ميکنم اينطوري حرف نزنيد.
بعد گفت: ما آمده بوديم شــما را زيارت کنيم. انشــاءالله در جلسه هفتگي خدمت ميرسيم.
بعد بلند شديم، خداحافظي کرديم و بيرون رفتيم.
در بيــن راه گفتم: ابرام جون، تو هم بــه اين بابا يه كم نصحيت ميکردي، ديگه سرخ و زرد شدن نداره!
باعصبانيت پريد توي حرفم و گفــت: چي ميگي امير جون، تو اصلاً اين آقا رو شناختي!؟
گفتم: نه، راستي کي بود !؟
جواب داد: اين آقا يکي از اولياي خداســت. اما خيليها نميدانند. ايشــون حاج ميرزا اسماعيل دولابي بودند.
سالها گذشت تا مردم حاج آقاي دولابي راشناختند. تازه با خواندن كتاب طوبي محبت فهميدم که جمله ايشان به ابراهيم چه حرف بزرگي بوده.
٭٭٭
يكي از عملياتهاي مهم غرب كشــور به پايان رســيد. پس از هماهنگي، بيشتر رزمندگان به زيارت حضرت امام رفتند.
با وجودي كه ابراهيم در آن عمليات حضور داشت ولي به تهران نيامد! رفتم
و از او پرسيدم: چرا شما نرفتيد!؟
گفت: نميشه همه بچه ها جبهه را خالي كنند، بايد چند نفري بمانند.
گفتم: واقعاً به اين دليل نرفتي!؟
مكثي كرد وگفت: ما رهبر را براي ديدن و مشاهده كردن نميخواهيم، ما رهبر را ميخواهيم براي اطاعت كردن.
بعد ادامه داد: من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست! بلكه مهم اين است كه مطيع فرمانش باشم و رهبرم از من راضي باشد.
ابراهيم در مورد ولايت فقيه خيلي حساس بود . نظرات عجيبي هم در مورد امام داشت.
ميگفــت: در بين بزرگان و علمــاي قديم و جديد هيچ کس دل و جرأت امام را نداشته.
هر وقت پيامي از امام راحل پخش ميشد، با دقت گوش ميکرد و ميگفت:
اگر دنيا و آخرت ميخواهيم بايد حرفهاي امام را عمل کنيم.
ابراهيم از همان جواني با بيشتر روحانيان محل نيز در ارتباط بود.
زمانــي که علامه جعفري در محله ما زندگي ميکردند، از وجود ايشــان بهره هاي فراواني برد.
شــهيدان آيت الله بهشــتي ومطهري را هم الگويي كامل براي نسل جوان ميدانست.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۲۴ الی۱۲۶
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
ادامه دارد.....
@khamenei_shohada
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠
🌺 قسمت 0⃣5⃣
🌺 زیارت
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
سال اول جنگ بود. به همراه بچه هاي گروه اندرزگو به يكي از ارتفاعات در شــمال منطقه گيلان غرب رفتيم. صبح زود بود. ما بر فراز يكي از تپه هاي
مشرف به مرز قرار گرفتيم. پاسگاه مرزي در دست عراقيها بود. خودروهاي عراقي به راحتي در جاده هاي اطراف آن تردد ميكردند.
ابراهيم كتابچه دعا را باز كرد. به همراه بچه ها زيارت عاشورا خوانديم. بعداز آن در حالي كه با حسرت به مناطق تحت نفوذ دشمن نگاه ميكردم گفتم: ابــرام جون اين جاده مرزي رو ببيــن. عراقيها راحت تردد ميكنند. بعد با
حسرت گفتم: يعني ميشه يه روز مردم ما راحت از اين جادهها عبور كنند و به شهرهاي خودشون برن!
ابراهيم انگار حواســش به حرفهاي من نبود. با نگاهش دوردســتها را ميديــد! لبخندي زد و گفت: چي ميگــي! روزي ميياد كه از همين جاده، مردم ما دسته دسته به كربلا سفر ميكنند!
در مســير برگشت از بچه ها پرسيدم: اســم اين پاسگاه مرزي رو ميدونيد؟
يكي از بچهها گفت: "مرز خسروي"
بيست سال بعد به كربلا رفتيم. نگاهم به همان ارتفاع افتاد. همان كه ابراهيم بر فراز آن زيارت عاشورا خوانده بود!
گوئي ابراهيم را ميديدم كه ما را بدرقه ميكرد. آن ارتفاع درست روبروي منطقه مرزي خسروي قرار داشت. آن روز اتوبوسها به سمت مرز در حركت بودند. از همان جاده دسته دسته مردم ما به زيارت كربلا ميرفتند!
هر زمان که تهران بوديم برنامه شبهاي جمعه آقا ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود. ميگفت: شب جمعه شب رحمت خداست. شب زيارتي آقا اباعبدالله (ع) است. همه اولياء و ملائك ميروند كربلا، ما هم جايي ميرويم
كه اهل بيت گفته اند: ثواب زيارت كربلا را دارد.
بعــد هم دعاي كميــل را در آنجا ميخواند. ســاعت يك نيمه شــب هم برميگشت. زماني هم كه برنامه بسيج راه اندازي شده بود از زيارت، مستقيماًمي آمد مســجد پيش بچه هاي بسيج. يك شــب با هم از حرم بيرون آمديم.
من چون عجله داشــتم با موتور يكي از بچه ها آمدم مسجد. اما ابراهيم دو سه ساعت بعد رسيد. پرسيدم: ابرام جون دير كردي!؟
گفت: از حرم پياده راه افتادم تا در بين راه شــيخ صدوق را هم زيارت كنم.
چون قديمي هاي تهران ميگويند امام زمان(عج) شــبهاي جمعه به زيارت
مزار شيخ صدوق مي آيند. گفتم: خب چرا پياده اومدي!؟
جواب درستي نداد. گفتم: تو عجله داشتي كه زودتر بيائي مسجد، اما پياده آمدي، حتماً دليلي داشته؟!
بعد از كلي سؤال كردن جواب داد: از حرم كه بيرون آمدم يك آدم خيلي محتاج پيش من آمد، من دســته اســكناس توي جيبم را به آن آقا دادم. موقع سوار شدن به تاكسي ديدم پولي ندارم. براي همين پياده آمدم!
٭٭٭
ايــن اواخر هــر هفته با هــم ميرفتيم زيارت، نيمه هاي شــب هم بهشــت زهرا(س) ،سر قبر شهدا. بعد، ابراهيم براي ما روضه ميخواند.
بعضي شــبها داخل قبر ميرفت. در همان حال دعاي كميل را با ســوز و
حال عجيبي ميخواند وگريه ميكرد.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۲۷ الی۱۲۸
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
ادامه دارد......
@khamenei_shohada
جوان هایی که در #دهه_شصت
در مقابل #تروریست های خونخوار ایستادند
به یاد ۱۷ هزار شهید #ترور
به یاد #پاسداربسیجی
#شهید_سید_محمد_رضا_موسوی_دزفولی🌹🌹
@khamenei_shohada