خانه اش در یکی از کوچه پس کوچه های جنوب شهر بود یکی از کوچه های پر شهید خیابان خاوران از اون خیابان هایی که هر کوچه اش چندین شهید داشتند. اما این خانه سه،شهید داشت! روی سر درخونه،سه تا عکس شهیدانش رو زده بود شهیدان سیف الله،محمد واحمداختیاری در زدم مادر پیر و تنها در رابرایم بازکرد با مهربانی تعارف کرد،رفتم داخل وارد راهروی تنگ وباریکی شدیم که باسه عکس شهیدمزین شده بود سمت چپ راهرو، یک اتاق کوچک وساده بود گوشه اتاق یک تلویزیون قرمزرنگ قدیمی روی میز بود و بالای طاقچه هم،سه تاعکس شهیدانش بهم گفت بریم آشپزخانه غذام روی گازه باهم رفتیم. آنور حیاط کوچک،یک آشپزخانه ساده و کوچولو بودبا یک گاز رو میزی،ویک قابلمه که توش چند تا سیب زمینی داشتند میپختند. غذایش سیب زمینی پخته بود! و بالای سر گازسه قاب عکس شهید،باز به چشم می‌خورد بهم گفت:من توی این دنیا کسی وچیزی رو ندارم سه تا پسرداشتم که هدیه شون کردم برای انقلاب و وطن حالا هم در این خانه،با عکس و یادپسرام دارم زندگی میکنم میبینی،همه جا با من هستند،دم در کوچه،توی راهرو،اتاقم،آشپزخانه... شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات🌹

🌹 🌸خدايـا ✨میان تمام تلاطم های زندگی 🌸فقط همین بس که میدانم ✨هستی . . . 🌸همیشه . . . ✨همین جا . . . 🌸درست در کنار من ! ✨هیچگاه نگاه خود را از ما مگیر... برای شروع یک روز عالی 🌸 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨ الهی به امید لطف و کرم تو

🌹 🌺یا رَبَّ از غیب 🍃به ما برگ و براتی بفرست 🌺تلخی ذائقه را 🍃شهد و نباتی بفرست 🌺تو هم ای بنده 🍃اگر شکر گذاری به خدای 🌺بر خود و 🍃آل محمد صلواتی بفرست 🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌺

🌹 نیایش صبحگاهی🌺🍃 ✨الهی ... 🌺ای نزدیک‌تر از ما به ما! ✨به دلم دردی ست که تنها تو 🌺را درمانگر است، ✨به جانم خواهشی‌ست که 🌺تو را می‌طلبد، ✨ به دلم تمنایی‌ست که 🌺شوق تو دارد. ✨ای طراوت بخش لحظات تنهاییم! 🌺نه لطف تو مرا درخور. ✨نه ثناء تو مرا توان. 🌺نه معرفت تو مرا سزا و ✨نه انس تو مرا یار! 🌺دریاب این بنده‌ی پریشان روزگار را ✨اشتیاق خویش را به دلم 🌺بیشتر کن و آندم که به درگاهت ✨ رسیدم در بگشا 🌺که مرا نیازی‌ست ز تو…! #آمین

💓✨چهارشنبه تون عالی 🌸✨امیدوارم 🌷✨امروز بهترین روز 💓✨رو داشته باشید 🌸✨الهی 🌷✨حال دلتون خوب 💓✨احوالتون بر وفق مراد 🌸✨روز و روزگارتون خوش 🌷✨سرنوشتتون خوشبختی 💓✨و عاقبت بخیری باشه 🌸✨روزتون زیبا و در پناه خدا

🌷🕊🍃 دل مـا ... تنگِ همین یڪ لبخنـد و تو در خنده مستانه خود می‌گذری نوش جـانـت ، امّــا ... گاه‌گاهی به دل خسته ما هم‌ نظری ... #دلتنگ_سردار💔 #صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

📌 شهیدی که جایگاهش را در بهشت نشانش دادند. 🔹 هادی برادر شهید یوسف الهی بیان نموده که نیمه شبی دیدم محمد حسین بیدار است، ◇ پرسیدم داداش چرا نخوابیدی؟ من را کنار خودش خواند، و گفت: تو جایت را در آن دنیا دیده‌ای؟ ◇ گفتم: مسلم است که ندیده ام. بعد خودش گفت: امشب جایم را در بهشت نشانم دادند. ◇ به همین خاطر خواب به چشمانم نمی آید. ✍ راوی: حمید شفیعی همرزم شهید #شهید_یوسف_الهی

رهبرمعظم انقلاب: ما امروز به سرود احتیاج داریم؛ سرود یک نیازاست... افسران جنگ نرم آتش به اختیارند🌺🌺 مرور خاطرات گروه سرود شهیداحسان نصیری شهرداری فولادشهر🌺🌺❤️ باتشکر از: شهردارمحترم فولادشهرجناب آقای مهندس ایزدی ❤️ مدیر محترم مجموعه فرهنگی ورزشی هنری شهرداری فولادشهر جناب آقای سلیمانی ❤️ استاد افشین کردستانی❤️ استاد وحید مظاهریان❤️ استاد کمال خلیلی❤️ همسر محترم شهید احسان نصیری ❤️ وخانواده های محترم اعضای گروه❤️ https://eitaa.com/joinchat/3317367205C10866ca096

📌 ماجرای پیام تولد پسر شهید کاظمی از پشت بیسیم 🔹️ در عملیـات کـربلای ۵ به مـا اطلاع دادنـد، حـاج احمـد کـاظـمی پسـردار شـده است و از قبل هم گفته بود اسـمش را "محـمـد" بگذارند. ◇ وقتی پشت بیسیم به او گفتم که: «خـدای متـعال به تو هدیـه ای داده»؛ ابتدا فکر کرد رزمندگان به پیروزی خاصی دست پیـدا کرده اند. ◇ ولی وقتی به او گفتم پسردار شدی ابتدا خیلی خوشـحال شد، اما بعداز چند ثانیه مکثی کرد و گفت: «بگذارید بعـداز عملـیات صحبت می کنیم.» ◇ من فکر میکنم؛ او یک جهــاد نفسی انجام داد برای جلوگیری از تاثیر این خبر بر روحیه خودش هنگام رزم. ◽راوی: محسن رضایی 📚 «پــرواز در پــرواز» زندگیـنامه و خـاطـرات #شهید_احمد_کاظمی https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

🔺۲۱ تیرماه، در مسجد گوهرشاد چه گذشت؟ تیرماه سال ۱۳۱۴، مردم مشهد در اعتراض به سیاست‌های ضد اسلامی رضاشاه در مسجد گوهرشاد تجمع کردند. صبح روز بیست و یکم نیروهای نظامیِ حکومت پهلوی با حمله به مسجد، مردم را به رگبار بستند. سیدمحمدعلی شوشتری، نماینده‌ی مخصوص رضاشاه در آستان قدس که خود شاهد این واقعه بوده در خاطراتش می‌نویسد: شوفر سردار ساعد می‌گوید: آنچه کشته بود را ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی؛ بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند. مسئولین شهرداری نیز می‌گویند: کامیون و اتومبیل‌هایی که جنازه‌ها را حمل می‌کرد، شمرده یاداشت کردیم، تعداد ۵۶ کامیون بود که در اغلب این کامیون‌ها صدای ناله‌های زخمی‌ها هم شنیده می‌شد که التماس می‌نمودند: برای رضای خدا، ما زنده‌ایم! منبع: خاطرات سیاسی سیدمحمدعلی شوشتری (خفیه‌نویس رضاشاه)، ص ۸۰ تا ۸۵ https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

📌 مرگ یا شهادت⁉️ ◇ آرمان‌های ما، تفاوت ما را نشان می دهند... #اللهم_اجعل_مماتی_شهادت_فی_سبیلک https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

💢به کدامین گناه..... 🌿لحظات ناپ پدر دختری را ببینیم 🔹 فرزند شیرخوار شهید والامقام شهید نصیری.... https://eitaa.com/joinchat/1221984472C00b2dc3481

به مناسبت سالروز تولد شهید محسن حججی 🌷

خدایا ! اگر می‌دانستم با مرگ من یک دختر در دامان حجاب می‌رود حاضر بودم هزاران بار بمیرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند. #شهید_عبدالحسین_برونسی ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎

تا اَبد زینب‌ ها پایِ دین‌شان هستند جان‌شان را فدا می‌کنند حجاب‌شان را نه ... "شهیده زینب کمایی" منافقین چادرش را دور گردنش گره‌ زدن و آنقدر گره را کشیدند تا به شهادت رسید. #بیست‌ویک_‌تیرماه #روز_حجاب_و_عفاف

بانویی که به سرش چادرِ ناموس خداست در صف اول هر معرکه با فاطمه است .... #زنان_فاطمی #دفاع_مقدس #روز_حجاب_و_عفاف