🔴 سعید پیرامون این حرکتت یادمون میمونه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 همخوانی سرود ملی جمهوری اسلامی ایران توسط ملی پوشان فوتبال ساحلی کشورمان در دیدار فینال جام بین قارهای
🔹 مثل اینکه صدامون رسیده بهشون 😂
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
🔴 طارمی در جشن قهرمانی پورتو پرچم کشورش رو انداخت رو دوشش
🔹 جایی که اين فوتبالیست های دوزاری ساحلی توخواب هم نمی بینندش
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
🇮🇷
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۴۰۲ قرآن کریم ( آیات ۴۶ تا ۵۲ سوره مبارکه عنکبوت )
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اِنَّ هذَا القُرآنَ مَأدُبَةُ اللهِ فَتَعَلَّموا مَأدُبَتَهُ مَا استَطَعتُم» این قرآن میهمانی ویژه خداوند است پس تا آنجا که توان دارید از این ضیافت بهره ببرید. (مجمع البیان ۱/۱۶)
🎙 استاد پرهیزگار
#ثامن | #شاهچراغ | #لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 http://eitaa.com/meyarpb
🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
ابومهدی:
*ماموریت ویژه یکی ازمدافعان حرم برای شناسایی پیکرمطهر شهید_محسنحججی*
*بعد از شهادت این شهید بزرگوار تا مدتها ، پیکر مطهرش توی دست داعشی ها بود* . تا اینکه قرار شد حزب الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
■ *بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند* و داعش هم *پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد* و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
*به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟"*
● می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم.
یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
■ *پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت:* "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! *این بدن اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!"
● بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم:
*پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش*؟!
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: *"کجای شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"*
داعشی به زبان آمد. گفت: " *تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام، و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!*"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: " *فقط همینجا."*
■ *نمی دانستم چه بکنم* . شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست فریب مان بدهد.
توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"*
گفتم:
*بی بی جان خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.*
■ *یهو چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن* . ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب *DNA* مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم *بی بی حضرت_زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها اومد پیشم و *گفت: "پدر و همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم* ."
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی"
■ **نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم*
بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
*گفتم: "حاجآقا، پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."*
*گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."*
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برام آوردی، راضی ام."
● *وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم* و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام اربا اربا کرده ان."
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و *گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"*
*راوی: یکی از رزمندگان مدافع حرم*
*نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات*
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
※معاونت سیاسی سپاه امیرالمومنین استان ایلام برگزار می کند:
꧁ استکبارواغتشاشات اخیر꧂
⏰زمان: دوشنبه ۱۶آبان۴۰۱(فردا) ساعت ۲۰:۳۰ (۸:۳۰شب)
🎤سخنران : محمد رحمانی
🌐جهت شرکت دربرنامه اپلیکیشن روبیکا را
نصب و وارد لینک زیر شوید 👇👇
🆔rubika.ir/hadianebasir1
※مدیریت کانالهای ثامن دره شهر※
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید حسن نصرالله:
به دوستان و عاشقان جمهوری اسلامی
در سراسر جهان عرض می کنم...✊✊
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فیلم جدید از لحظه به شهادت رساندن سید روح الله عجمیان توسط داعشی ها
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
💕 #عاشقـانه_هـای_شهـدا
❣مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم...
برای رسیدن بهش چله گرفتم .
❣ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ...
مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛
-ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.
❣هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت #خیلی_دوستت_دارم
میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم ....
❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ...
برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود
💟همسر شهید براے رسیدن و #ازدواج با مهدے عسگرے چله میگیرد
و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به #خـــدا چله مےگیرد 💟
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_عسگری
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
#شاهچراغ
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝
فکر کنید تو راهپیمایی یهو یه عدهای با این تیپ شروع کردن جلوی سـ.ردار سلامی شعار دادن که ؛ زن، زندگی... یهو همه جمعیت برگشت که نکنه اغتشاشگر هستند
و محافظ ها اومدند که واکنش نشون بدن
که داد زدند زن زندگی شهادت فدایی ولایت
همه لبخند زنان و ای ول گویان شروع کردند به تشویق و سردار ازش تشکر کرد
🔻میگفت مادرم در خونه را روم قفل کرده بود که نرو اما با هر زوری بود باز کردم و دست دخترم را گرفتم و از صبح زود رفتم همه دوستام را جمع کردم و آوردم اینجا.
صداش دائم میگرفت از بس فریاد زده بود اما تند و تند آب میخورد و میگفت نگران نباشید الان درستش میکنم لشکر زنان خاموش نباشید تا من رفرش بشم 😅
🔻 یک تنه کل جمعیت اونجا را رهبری میکرد. طوری که مردها انگشت به دهن از شعارهای ارزشی و زیبایی که میدادند مونده بودند.
رفتم جلو و بهش گفتم دمت گرم، زن یعنی این.
گفت من جونم را هم برای آقا میدم. من همون دختر کم حجاب حاج قاسم هستم. باید از روی نعشم رد بشن و بخوان این مدل آزادی را برام رقم بزنند. گفت تا جون دارم کنارتم و نمیگذارم چادر از سرت جا به جا کنند. یعنی آنقدر حالم را خوب کرد که نگم براتون
#پایان_مماشات
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
╔═∞═☆♥️☆═∞═╗
↬ @rolplay ↫
╚═∞═☆♥️☆═∞═╝