eitaa logo
حوزه مقاومت بسیج امام حسن مجتبی علیه السلام
227 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
293 ویدیو
3 فایل
‌✍لینک جویین @Basij_Emam_hasan 🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🍁🍃🍃 این کانال جهت اطلاع رسانی برنامه های حوزه مقاومت بسیج امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 133
⚫ برگزاری روضه خانگی نوجوانان فاز چهار شهر پرند ⚫ در آستانه ورود به ماه محرم نوجوانان و نونهالان هیتی فاز چهار در این شهر روضه خانگی راه انداخته و از پویش هر خانه یک پرچم و روضه های خانگی حمایت کردند . 🖋️ خبرگزاری بسیج شهر پرند 🖋️ 💠@basij_parand💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک یا حسین (ع): نماز اول وقت 🏴همانا مردمان بنده دنيايند و دين لقلقه زبان آنهاست و هر جا منافعشان [به وسيله دين ]بيشتر تأمين شود زبان مى چرخانند و چون به بلا آزموده شوند آنگاه دين داران اندكند @basij_emam_hasan
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 | این محرم‌ها بهار فاطمه‌ست پس بخوان با نوحه‌ی زهرا: حسین(ع) 📹 در ایام ماه محرم، گلچینی از مداحی‌ مداحان اهل بیت(ع) در حسینیه امام خمینی(ره) در حضور رهبر انقلاب منتشر خواهد شد. 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از موقعیت شهید شوشتری
🖼گزارش تصویری برگزاری حلقه صالحین نونهالان ، توسط طلبه بسیجی برادر عبیری برای بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج شهید نورعلی شوشتری در مورخ ۱۴۰۲/۴/۲۹ https://eitaa.com/Basij_shahid_shoshtari
عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب (س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید عمه جان اینان کجا میروند؟ حضرت فرمودند: عزیزم اینها به خانه هایشان میروند، پرسید: عمه مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم خانه ما در مدینه است پرسید: عمه پدرم کجاست؟ فرمودند به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت ظاهرا در عالم رویا پدر را دید سراسیمه از خواب بیدار شد مجددا سراغ پدر را از عمه گرفت به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون پرداختند. خبر را به یزید رساندند دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. راس مطهر سیدالشهدا را در میان طبق جای داده و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدرجان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار میدادم ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمیدیدم. دختر خردسال حسین (ع) آنقدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته وقتی به سراغ او آمدند از دنیا رفته بود شبانه غساله آوردند او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند السلام علیک یا فاطمه صغری (س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، آنجا که می فرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمی دارند؟» و می فرماید: «از میان بنی اسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند» تا می فرماید: «چه بد بود آنچه می کردند.» و بدین سان خداوند آنان را نکوهش کرد، چون آنان از ستمگر میان خود کارهای زشت و فساد می دیدند و نهیبشان نمی کردند به طمع آنچه از آنها به ایشان می رسید و از بیم آنچه از آن می ترسیدند (قسمتی از خطبه ابوالاحرار امام حسین(ع) در منا ، قبل از عاشورا) 🆔 @basij_emam_hasan
🏴لبیک یا حسین یعنی انک تکون حاضرا فی المعرکه ولو کنت وحده 🏴برگزاری مراسم عزای حسینی به همت اهالی فاز ۴ در حسینیه امام خمینی (ره) مورخه ۱۴۰۲/۰۴/۳۰ 🆔 @basij_emam_hasan
پس از شهادت خاندان عقیل حضرت ام المصائب عقیله بنی هاشم (ع) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی نزد حضرت اباعبدالله (ع) فرستاد. در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند این دو برادر به میدان آمده و هریک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز میخواند وارد میدان شد: به خدا شکایت میکنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبین بود عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند، جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سرانجام عامربن نهشل تمیمی جناب محمد را به شهادت رساندند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و اینگونه رجز خواند: اگرمرا نمیشناسید من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز میکند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تابیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید منقول است حضرت زینب (س) زمانی که هریک از بنی هاشم (ع) به شهادت میرسیدند به کمک سیدالشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩 پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد: 📢 اشد مجازات برای عامل جسارت به ساحت قرآن مجید مورد اتفاق همه علمای اسلام است 🔹 حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطر آفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. 📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است. وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه سیدعلی خامنه‌ای ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖼 مراسم شیرخوارگان با حضور پر شور مردم مپسا۵ در حسینیه حضرت خدیجه(س) با سخنرانی حجت الاسلام سعیداوی و مداحی کربلایی سعید خانعلی بهمراه اجرای گروه نمایش و تواشیح https://eitaa.com/gamkhanebibirobab
بسم الله الرحمن الرحیم عزاداری شب پنجم ابا عبدالله الحسین حسینیه حضرت خدیجه کبری ( س) هیئت غم خانه بی بی رباب( س) پایگاه شهید عیسی رضائی شنبه مورخه ۱۴۰۲٫۴٫۳۱ ضمن تقدیر و تشکر از زحمات تمام بزرگواران و آرزوی قبولی عزاداریها! 🆔 @basij_emam_hasan
طبق سفارشی که امام حسین (ع) درباره عبدالله بن حسن (ع) نموده بود، حضرت زینب (س) پیوسته مراقب و مواظب او بود. دست او در دستان حضرت زینب (س) بود تا آنکه امام حسین (ع) در گودال قتلگاه از صدر زین افتاد. با شتاب دستش را از دست عمه رها کرد و به سمت قتلگاه آمد و به بدن مبارک امام حسین (ع) چسبید و دشمنانی را که حضرتش را محاصره نموده بودند، مورد شماتت و سرزنش قرار داد و به حرمله بن کاهل که با شمشیر بالای گودال ایستاده بود، گفت: وای بر تو ای پسر زن بدکاره! میخواهی عموی مرا بکشی؟ و دست مبارکش را مقابل ضربه شمشیر گرفت و دستش به پوست آویخته شد. حضرت سید الشهدا (ع) عبدالله را در آغوش کشید و به سینه چسباند و فرمود: برادرزاده ام بر این مصیبتی که برای تو پیش آمده صبرکن و از خداوند طلب خیر نما زیرا خداوند تورا به پدران صالحت ملحق میکند. ناگاه حرمله تیری بر عبدالله زد و او را در دامان سید الشهدا (ع) به شهادت رساند
🏴کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند رستگار نخواهند شد (سید شباب اهل جنه) 🏴 برگزاری مراسم شب ششم محرم حسینیه امام خمینی (ره) مورخه ۱۴۰۲/۰۵/۰۱ 🆔 @basij_emam_hasan
حضرت قاسم (ع) در حادثه عاشورا حدود 13 سال داشت. به قدری نورانی بود که می نویسند: کان وجهه شقه قمر. چهره اش مانند پاره ماه بود. پس از فرمایشات امام حسین (ع) در شب عاشورا و دادن وعده شهادت به یاران، قاسم بن الحسن (ع) با خود گفت : نکند چون سن من کم است این خبر شامل حال من نشود و من توفیق جانبازی در رکاب عمویم را نداشته باشم. لذا از امام حسین (ع) پرسید: عموجان آیا من فردا در زمره شهیدان خواهم بود؟ حضرت فرمودند: پسرم مرگ در پیش تو چگونه است؟ پاسخ داد: احلی من العسل، امام فرمود: آری به خدا قسم توهم فردا از جمله افرادی هستی که با من کشته میشوند خدمت عمو رسید و اجازه میدان خواست و حضرت امتناع کردند حضرت احراز زیادی نمودند، تا آنکه قاسم (ع) در خیمه گاه به مادرش متوسل شد. مادر نامه ای را که امام مجتبی (ع) پدر بزرگوارش نوشته بود به قاسم داد و گفت: پسرم، پدرت از این روز خبر داده و در این نامه چیزی برای عمویت نوشته که مشکل تو را حل خواهد کرد، آنرا به عمو بده. قاسم دستخط را به امام (ع) داد و اجازه میدان گرفت زره به تن مبارکش بود، وارد میدان شد و چنین رجز میخواند: "اگر مرا نمیشناسید من فرزند حسن سبط پیامبر برگزیده و امینم. در حمایت مولایم حسین (ع) می جنگم که مانند اسیر در میان مردمی است که خدا آنان را از باران رحمتش سیراب نگرداند." جنگ نمایانی کرد تا اینکه عمربن سعد ازدی ضربتی بر فرق مبارکش فرود آورد و حضرت قاسم (ع) با صورت به زمین افتاد و فریاد برآورد: یا عماه . امام صف دشمن را همچون شیری شکافتند و با قاتلین قاسم (ع) درگیر شدند لشگر دشمن به کمک یاران خود آمدند و در این میان پیکر نیمه جان حضرت قاسم (ع) لگدمال سم اسبان گردید. راوی میگوید گرد و غبار فرونشست امام بر بالین قاسم نشسته بود و آن جوان در حالیکه پاشنه پا به زمین میکشید در حال جان دادن بود و امام فرمود: برعمویت سخت است که او را بخوانی و نتواند تو را اجابت کند، یا اجابت کند آنگاه که دیگر فایده ای نداشته باشد.
هدایت شده از Linkcisco .ir
🏴مردان و زنان مومن دوست یکدیگرند، امر به نیکی و نهی از بدی می کنند برگزاری مراسم شب هفتم محرم حسینیه امام خمینی (ره) مورخه ۱۴۰۲/۰۵/۰۲ 🆔 @basij_emam_hasan
امام (ع) چرخی در میدان زدند و به محل استقرارشان (تل زینبیه) برگشتند. نیزه غریبی بر زمین زدند و با صوت حیدری فریاد برآوردند: آیا کسی هست از حرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستی در میان شما هست که درباره ظلمی که بر ما رفته است، از خدا بترسد؟... زنان حرم وقتی فریاد استغاثه حضرت را شنیدند، صدابه شیون و گریه بلند کردند، بعضی نوشته اند در این لحظه طفل شیرخوار سیدالشهدا (ع)خود را از گهواره بیرون انداخت و سبب شد همه خیام به ضجه و ناله بپردازند امام به خیمه گاه برگشتند و هنگام وداع دوم فرمودند: فرزند شیرخواره ام را بدهید تا با او وداع نمایم. از شدت عطش طفل دیگر رمقی نداشت و همانند ماهی از آب بیرون افتاده، دهان را باز میکرد و می بست. امام عبا بر دوش افکندند و عمامه بر سر گذاشتند. سوار بر ناقه شده وبه سمت میدان رزم رفتند. حمید بن مسلم نقل میکند: ما تصور کردیم حسین (ع) قرآن آورده تا ما را به قرآن قسم دهد. وقتی مقابل سپاه ایستادند و عبا را کنار زدند، همه دیدند امام حسین (ع) طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته و فرمودند: ای مردم اگر به من رحم نمیکنید، به این شیر خواره ترحم کنید، مگر نمی بینید از شدت عطش همانند ماهی تلظی میکند؟ عمر سعد رو به حرمله کرد و گفت: چرا پاسخ حسین را نمیدهی؟ حرمله بن کاهل اسدی تیری رها نمود که گوش تا گوش گلوی علی اصغر را در سینه امام حسین (ع) برید. امام دست خود را از خون گلوی علی اصغر پر کرده و به آسمان پاشیدند و فرمودند: خدایا تو خود حکم نما بین ما و مردمی که ما را دعوت نمودند تا ما را یاری کنند و اکنون ما را می کشند. در این حال هاتفی بین زمین و آسمان ندا داد: حسین! علی اصغر را به ما واگذار که در بهشت برای او دایه ای قرار داده ایم