#تاریخ
📌امام کاظم(علیه السلام) چند سال در زندان بود؟
📣پاسخ: 4 سال و نیم
طبق شواهد تاریخی معتبر:
◀️مهدی عباسی امام کاظم(علیه السلام) را به دلیل ترس از قیامهای #علویان به #عراق احضار و برای مدت کوتاهی #زندانی کرد. وی قصد داشت امام را توسط حُمَيْدَبْنِ قَحْطَبَة به #شهادت برساند، اما موفق نگردید و در نهایت ایشان را آزاد کرد.
📚کلینی، الکافی، ج1، ص477، ح3؛
📚خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص32؛
◀️طبق دستور #هارون عباسی، امام کاظم(علیه السلام) در سال 179 هجری به #بصره احضار و به والی آنجا عیسی بن جعفر که فردی شرابخوار، عیاش و دشمن خاندان رسالت بود، تحویل دادند.
با درخواست والی بصره، یک سال بعد امام به #بغداد منتقل گردید و تا سال 183 هجری در زندان بغداد بود و آن حضرت بعد از 35 سال امامت، در 25 رجب سال 183 هجری در سن 55 سالگی به دستور هارون عباسی و توسط سندی بن شاهک در زندان بغداد #مسموم و به #شهادت رسید و در قبرستان قریش مدفون گردید.
📌جمع بندی:
امام کاظم(علیه السلام) به مدت 4 سال و نیم در زندان بوده است و اخبار 7 یا 10 یا 14 سال نادرست است.
📚شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج1، ص86؛
📚ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص415.
📚نوبختی، فرق الشیعه، ص79؛
📚طبري، تاريخ الأمم و الملوك، ج8، ص235؛
❀﷽❀
#زمزمه_نوحه
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سبک :سلام آقا که الان روبه روتونم...
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
سلام آقای مظلــومان ، ســلام ای مــاه نورانی
سلام ای صبر بی پایان ،سلام ای بغض پنهانی
گل زهــرا(۲)
سلام ای خستـه از غربت ، گرفتارِ غم و محنت
مگر جُرم و گناهت چیست ، اسیرکنج زندانی؟
غریب آقا(۲)
میان آن غُـــل و زنجیر در آن خلوتگه تاریــک
نداری دلخوشی غیر از مناجاتی که می خوانی
غریب آقا(۲)
مناجات شب و روزت ، شده رفتن از این دنیا
خـداوندا خلاصـــم کن از این زندان ظلــمانی
غریب آقا(۲)
تنت زخمی ، رُخَت نیلی به یاد مادرت زهـــرا
دل پرغصه ای داری،برایش روضه می خوانی
گل زهــــرا(۲)
به یاد کوفه تاشامات ، نگاهت مانده بر رنجیر
برای حضـرت سجاد ، پریشــان حال و گریانی
غریب آقا(۲)
گره بستم دل خود را به سمت قبلــهٔ حاجات
نظـر بر حـال زارم کن که بر دردم تو درمانی
غریب آقا(۲)
میان ضربه خوردن هابه دست سِندی ملعون
عــزادارِ تنِ بی سر ، به زیر سُــمّ اسبــانی
حسین جانم(۲)
─━⊰••❃❀❃••⊱━
*زيارة الامام موسى الكاظم (ع)*
السَّلامُ عَلَيكَ يا ولِيَّ اللهِ وَابنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا حُجَّةَ اللهِ وَابنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا صَفِيَّ اللهِ وَابنَ صَفِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا اَمينَ اللهِ وَابنَ اَمينِهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا نُورَ اللهِ في ظُلُماتِ الاَرضِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا اِمامَ الهُدى، السَّلامُ عَلَيكَ يا عَلَمَ الدّينِ وَالتُّقى، السَّلامُ عَلَيكَ يا خازِنَ عِلمِ النَّبِيّينَ، السَّلامُ عَلَيكَ يا خازِنَ عِلمِ المُرسَلينَ، السَّلامُ عَلَيكَ يا نائِبَ الاَوصِياءِ السّابِقينَ، السَّلامُ عَلَيكَ يا مَعدِنَ الوَحيِ المُبينِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا صاحِبَ العِلمِ اليَقينِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا عَيبَةَ عِلمِ المُرسَلينَ.
السَّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا الاِمامُ الصّالِحُ، السَّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا الاِمامُ الزّاهِدُ، السَّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا الاِمامُ العابِدُ، السَّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا الاِمامُ السَّيِّدُ الرَّشيدُ، السَّلامُ عَلَيكَ اَيُّهَا المَقتُولُ الشَّهيدُ، السَّلامُ عَلَيكَ يَا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَابنَ وَصِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيكَ يا مَولايَ مُوسَى بنَ جَعفَر وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.
اَشهَدُ اَنَّكَ قَد بَلَّغتَ عَنِ اللهِ ما حَمَّلَكَ وَحَفِظتَ مَا استَودَعَكَ، وَحَلَّلتَ حَلالَ اللهِ وَحَرَّمتَ حَرامَ اللهِ، وَاَقَمتَ اَحكامَ اللهِ، وَتَلَوتَ كِتابَ اللهِ وَصَبَرتَ عَلَى الاَذى في جَنبِ اللهِ، وَجاهَدتَ في اللهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى أتاكَ اليَقينُ، وَاَشهَدُ اَنَّكَ مَضَيتَ عَلى ما مَضى عَلَيهِ آباؤُكَ الطّاهِرُونَ وَاَجدادُكَ الطَّيِّبُونَ الاَوصِياءُ الهادُونَ الاَئِمَّةُ المَهدِيُّونَ، لَم تُؤثِر عَمىً عَلى هُدىً، وَلَم تَمِل مِن حَقٍّ اِلى باطِل، وَاَشهَدُ اَنَّكَ نَصَحتَ للهِ وَلِرَسُولِهِ وَلأميرِ المُؤمِنينَ، وَاَنَّكَ اَدَّيتَ الاَمانَةَ، وَاجتَنَبتَ الخِيانَةَ، وَاَقَمتَ الصَّلاةَ، وَآتَيتَ الزَّكاةَ، وَاَمَرتَ بِالمَعرُوفِ، وَنَهَيتَ عَنِ المُنكَرِ، وَعَبَدتَ اللهَ مُخلِصاً مُجتَهِداً مُحتَسِباً حَتّى أتاكَ اليَقينُ فَجَزاكَ اللهُ عَنِ الاِسلامِ وَاَهلِهِ اَفضَلَ الجَزاءِ وَاَشرَفَ الجَزاءِ، اَتَيتُكَ يَا ابنَ رَسُولِ اللهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّكَ، مُقِرّاً بِفَضلِكَ، مُحتَمِلاً لِعِلمِكَ، مُحتَجِباً بِذِمَّتِكَ، عائِذاً بِقَبرِكَ، لائِذاً بِضَريحِكَ، مُستَشفِعاً بِكَ اِلَى اللهِ، مُوالِياً لاِولِيائِكَ، مُعادِياً لاِعدائِكَ، مُستَبصِراً بِشَأنِكَ وَبِالهُدَى الَّذي اَنتَ عَلَيهِ، عالِماً بِضَلالَةِ مَن خالَفَكَ وَبِالعَمَى الَّذي هُم عَلَيهِ، بِاَبي اَنتَ وَاُمّي وَنَفسي وَاَهلي وَمالي وَوَلَدي يَا ابنَ رَسُولِ اللهِ، اَتَيتُكَ مُتَقَرِّباً بِزِيارَتِكَ اِلَى اللهِ تَعالى، وَمُستَشفِعاً بِكَ اِلَيهِ فَاشفَع لي عِندَ رِبِّكَ لِيَغفِرَ لي ذُنُوبي، وَيَعفُوَ عَن جُرمي، وَيَتَجاوَزَ عَن سَيِّئاتي، وَيَمحُوَ عَنّي خَطيئاتي وَيُدخِلَنِي الجَنَّةَ، وَيَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِما هُوَ اَهلُهُ، وَيَغفِرَ لي وَلآبائي وَلاِخواني وَاَخَواتي وَلِجَميعِ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ في مَشارِقِ الاَرضِ وَمَغارِبِها بِفَضلِهِ وَجُودِهِ وَمَنِّهِ.
السَّلامُ عَلَيكَ يا مَولايَ يا مُوسَى بنَ جَعفَر وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَشهَدُ اَنَّكَ الاِمامُ الهادِي وَالوَلِيُّ المُرشِدُ وَاَنَّكَ مَعدِنُ التَّنزيلِ وَصاحِبُ التَّأويلِ وَحامِلُ التَّوراةِ وَالاِنجيلِ، وَالعالِمُ العادِلُ وَالصّادِقُ العامِلُ، يا مَولايَ اَنَا اَبرَأُ اِلَى اللهِ مِن اَعدائِكَ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ بِمُوالاتِكَ، فَصَلَّى اللهُ عَلَيكَ وَعَلى آبائِكَ وَاَجدادِكَ وَاَبنائِكَ وَشيعَتِكَ وَمُحِبّيكَ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ
السّلام عَلیَ الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ
السلام علیک یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر علیه السلام
ایران اگر یم است به هر جاش زیوری
مانده ست روی هر وجبش ازتو گوهری
خورشیداین زمین ز تو رونق گرفته چون
در هر دیار صاحب اولاد انوری
روشن دلیم ما همه با نور اهل تو
درآسمان دل،تو مه و شمس و اختری
سلطان رضا وفاطمه را عُشِّ اهل بیت
یعنی پدر برای دو خورشید کشوری
شیراز و مشهد و قم اگر درب جنتند
پس تو کلیددار بهشت مقرری
وقتی که صاحب سه در جنت است قم
بر این اساس مالک فردوس دیگری
از وقت خوردن نمک سفره ی رضات
گردیده ایم شیعه و هستیم حیدری
.
.
.
آقا روا نبود به قعر سجون روی
تا که شوی اسیر جفای ستمگری
مرضوض گشته ساق تو ودرد می کشی
از کندها و سلسه هایش مکدری
یک نانجیب آمد و زد بی هوا تو را
این صورت کبود تو شد ارث مادری
بااین همه جسارت و توهین روا نبود
تابوت تو دگر بشود تخته ی دری
آقا درست درد زیادی کشیده ای
شکر خدا نبوده کنار تو خواهری
آقا نوشته اند مقاتل کفن شدی
دیگر نیامده که تو هم پاره حنجری
حرف از عصاو نیزه و خنجر نیامده
دیگر ندیده دختر تو روی نی سری
در زیر گُل نهان شده جسم نزار تو
دیگر نرفت زیر سُم اسب، پیکری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
شهادت امام کاظم علیه السلام
قال علی ابن موسی الرضا علیه السلام:«الامام الانيس الرفيق، و الوالد الشفيق، و الاخ الشقيق، و الام البرة بالولد الصغير، و مفزع العباد في الداهية النآد...
امام همدم و رفيق، پدر مهربان، مانند برادر ، مادر دلسوز به كودك، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است...»
(مسند الامام الرضا علیه السلام ج1/ص69)
شکر خدا که من شده ام مبتلای او
پرواز کرده مرغ دلم در هوای او
او مهربانترین پدر و نور قلب ماست
دار و ندار من، سر و جانم فدای او
ای کاش درد او همه گردد نصیب من
باشم مقیم کوه و بیابان به جای او
دنیا نبوده است به کامم دقیقه ای
وقتی که لحظه ای نشنیدم صدای او
بهر نجات او قدمی برنداشتیم
اما به ما رسیده همیشه عطای او
تا کی طرید و خائف و دور از دیار خود
بس نیست روضه خوانی ِصبح و مسای او
در دست ماست نسخه ی درمان غیبتش
تنها دعا برای فرج شد دوای او
وقت عزای حضرت موسی بن جعفر است
خون است قلب منتقمش در عزای او
از بس که او شکنجه و آزار دیده است
در بین بند،مرگ خودش شد دعای او
مهدی کجاست تا که به جدّش کمک کند
در بین کُند و سلسله بشکسته پای او
با تازیانه روزه ی او باز شد چرا
جانم فدای محنت بی انتهای او
از سندی یهودی ملعون چه ها شنید
شد قسمت ِولیّ خدا، ناسزای او
تابوت جسم او شده یک تخته در چرا
شکر خدا ندیده غمش را رضای او
شکر خدا ندیده رضا روی نی سرش
غارت نشد مقابل رویش، عبای او
هرگز نرفت پیکر او زیر دست و پا
با نعل تازه، زخم نشد، جای جای او
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#تاریخ
📌امام کاظم(علیه السلام) چند سال در زندان بود؟
📣پاسخ: 4 سال و نیم
طبق شواهد تاریخی معتبر:
◀️مهدی عباسی امام کاظم(علیه السلام) را به دلیل ترس از قیامهای #علویان به #عراق احضار و برای مدت کوتاهی #زندانی کرد. وی قصد داشت امام را توسط حُمَيْدَبْنِ قَحْطَبَة به #شهادت برساند، اما موفق نگردید و در نهایت ایشان را آزاد کرد.
📚کلینی، الکافی، ج1، ص477، ح3؛
📚خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج13، ص32؛
◀️طبق دستور #هارون عباسی، امام کاظم(علیه السلام) در سال 179 هجری به #بصره احضار و به والی آنجا عیسی بن جعفر که فردی شرابخوار، عیاش و دشمن خاندان رسالت بود، تحویل دادند.
با درخواست والی بصره، یک سال بعد امام به #بغداد منتقل گردید و تا سال 183 هجری در زندان بغداد بود و آن حضرت بعد از 35 سال امامت، در 25 رجب سال 183 هجری در سن 55 سالگی به دستور هارون عباسی و توسط سندی بن شاهک در زندان بغداد #مسموم و به #شهادت رسید و در قبرستان قریش مدفون گردید.
📌جمع بندی:
امام کاظم(علیه السلام) به مدت 4 سال و نیم در زندان بوده است و اخبار 7 یا 10 یا 14 سال نادرست است.
📚شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج1، ص86؛
📚ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص415.
📚نوبختی، فرق الشیعه، ص79؛
📚طبري، تاريخ الأمم و الملوك، ج8، ص235؛
enc_17259945314100661868497.mp3
2.79M
🔹عنوان: با خودمم قهرم
🔸مداح: محمد ابراهیمی اصل
🔹جزئیات: مناجات با امام زمان (عج),
🔸استودیویی, 1403
..................................
🔥بند ۱
هر روز من غروب یه جمعهست
تنهاترین آدم این شهرم
از وقتی گریهتو در آوردم
حتّی دیگه با خودمم قهرم
من با خیال روز دیدنت
چند ساله که درست نخوابیدم
من که طلوع صبح هر شنبه
(مرگ و با چشمای خودم دیدم) ٢
از دوریت تب میکنم
من روزمو با عشق تو شب میکنم
غمت برام مقدّسه
روزای خوب منم از راه میرسه
دلم برات تنگ شده ...
.................................
🔥بند ۲
اگه منو نخوای میمیرم
جز تو مگه آخه کی و دارم
من یادگاری از تو و عشقت
همین صدای زخمی و دارم
تنگه دلم برا صدایی که
حتّی یه بارم اون و نشنیدم
خود تو خواستی عاشقت باشم
(لعنت به من که دیر فهمیدم) ٢
مدام من دوست دارم
من حسّمو گفتم بهت بیواسطه
خیالمم راحته چون
منم اگه یادم بره تو یادته
دلم برات تنگ شده ...
...................................
یا موسی بن جعفر علیه السلام
عقل ما نیست قابل درکت
قعر زندان اگرچه جایت بود
گردش روزگار در دستت
آسمان ها به زیر پایت بود
عاشق طور تو شده موسی
غرق دریای صبر تو ایوب
ای تو تفسیر كَاظِمِينَ الْغَيْظَ
نزد پروردگار خود محبوب
انقلابی به پا شد از حرفت
شد دگرباره از خودش بیخود
از نگاه کریم تو بوده
بُشر حافی اگر هدایت شد
متوسل شده به رقاصه
دشمنی که همیشه مغلوب است
توبه ی آن کنیز بدکاره
رأفت این امام محجوب است
دشمنان نیز جذب الطافت
ای که بر هر کویر بارانی
معترف بر کرامتت هستند
مثل جلّال و مثل سَمْعانی
اولیا شوقشان فقط این است
پا برهنه به محضرت آیند
حضرت نور اگر اجازه دهی
محضر ذره پرورت آیند
تو به جدّت شباهتی داری
روضه هایش عجب جگر سوز است
ساق پای تو، سینه ی جدّت
هردو با ظلم و کینه مرضوض است
ساق پایت شکسته شد اما
نامرتب نشد دگر بدنت
غل و زنجیر اگر عذابت داد
دیگر اسبی نتاخت روی تنت
من بمیرم برای زخم تنت
ای به دست یهودیان مضروب
این یهودی همان یزیدی بود
که به لب های تشنه می زد