☑️ یا باب الحوائج موسی بن جعفر
با گریه و آهِ دمادم مینویسم
در ذیلِ مُصحف، شرح ماتم مینویسم
اندوه را با جوهر غم مینویسم
این روضه را مثل محرم مینویسم
کوچه به کوچه، مجلس ماتم گرفتند
کرّوبیان با روضهخوانها، دَم گرفتند
آیاتِ قرآن، حضرت موسی بن جعفر
تسبیحِ ایمان، حضرت موسی بن جعفر
آقایِ باران، حضرت موسی بن جعفر
دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر
لبتشنهٔ عشقِ توام، باران عطا کن
از دردمندانِ توام، درمان عطا کن
نورِ چراغِ شامِ تارِ مردم ما
بوی دلانگیزِ بهارِ مردم ما
بودی همیشه در کنار مردم ما
خیلی گره خورده از کار مردم ما
گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج
امّا تو را داریم یا باب الحوائج
جز ذکرِ اللّهِ لبت، بِسمی نداریم
شیرینتر از نامِ شما، اسمی نداریم
با حِرز تو از صد بلا، قِسمی نداریم
ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم
بیماری ما زندگی منهایِ روضهست
راهِ علاج ما دو قطره چایِ روضهست
چشم مرا تر کن زمانِ ربّناها
لطفاً نگاهم کن میان این گداها
پیچیده در هفت آسمانها این صداها
یا فاطمهمعصومهها و یا رضاها
این خاک شد ایرانِ این خواهرْ برادر
جانِ همه قربانِ این خواهرْ برادر
دریای رحمت، ما به موجَت خو گرفتیم
از هر کسی جز خاندانت رو گرفتیم
در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم
ما نسخه را از ضامن آهو گرفتیم
صحن رضا جان شما دارالشفا شد
پای ضریحش نطقِ طفلِ لال، وا شد
موسای طورِ غم، عصایت را شکستند
*ما، بزرگ شدهٔ سفره موسی بن جعفر و سفرهٔ اُمّ البنینیم، خدا رحمت کنه پدر مادرامون را*
موسای طورِ غم، عصایت را شکستند
با زَجرِ تو قلب رضایت را شکستند
نامردها دستِ دعایت را شکستند
زیر لگدها، ساق پایت را شکستند
چیزی برای تو بجز ماتم نمانده
نایِ مناجاتی برایت هم نمانده
شیعه، هنوز از غُصه ات تشویش دارد
داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد
سِندیِ ملعون، بد زبانش نیش دارد
روی لبش، دشنامِ قوم و خویش دارد
داغِ حسن در کنج زندان میچشیدی
با ذکر مادر، درد پهلو میکشیدی
در این قفس، بال و پری دیدم، ندیدم
جز روضه چیزِ دیگری دیدم، ندیدم
زیر عبایت، پیکری دیدم، ندیدم
جز استخوانِ لاغری دیدم، ندیدم
داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا
عجّل وفاتی خواندهای مانند زهرا
با جوهرِ خون، نامهات توقیع گردید
اندوه تو در روزها توزیع گردید
آیه به آیه سورهات تقطیع گردید
بر تختِ پاره پیکرت تشییع گردید
با اینهمه تو بی کفن ماندی؟ نماندی
آقا! بدون پیراهن ماندی؟ نماندی
امام کاظم -1.pdf
290.2K
⚫️شهادت #امام_کاظم
علیه السلام
📩pdf
✅ فیش_روضه
⚫️ 25 رجب ⚫️ 🔸جدید🔶
📜متْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند
🏴🏴تولید فیش های مستند روضه در ایام #محرم_و_صفر، ماه_مبارک_رمضان، ایام_فاطمیه جهت مجالس مادحین و مرثیه خوان های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
#امام_کاظم_علیه_السلام
🩸امان از دشنامهایی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دادند ...
در صلواتی که مرحوم سید بن طاووس نقل کرده است، در وصف امام کاظم علیهالسلام این تعبیر آمده است:
📜 صَبَرَ عَلیٰ غَلیظِ المِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الکُرَبِ
▪️«در برابر داغ هایی سنگین شکیبایی ورزید، و غصه هایی گلوگیر را اندک اندک فرو بُرد.»(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 مرحوم شیخ عباس قمی، جریان دستگیری آن حضرت و بُردنِ آن إمام مظلوم به نزد هارون الرشید لعین را اینگونه نقل میکند:
📋 فَلَمّا حُمِلَ إلیٰ بَینَ یَدَيِ الرَّشیدِ سَلَّمَ عَلَی الرَّشیدِ فَلَم یَرُدَّ عَلَیهِ السَّلامَ وَ شَتَمَهُ
▪️هنگامی که امام کاظم علیهالسلام را نزد هارون بردند، حضرت به او سلام کرد؛ ولی او پاسخ سلام حضرت را نداده، به حضرت دشنام داد!(۲)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 در نقلی دیگر نیز آمده است:
📋 وَ ما رَآهُ إلّا سَبَّهُ وَ شَتَمَهُ ...
▪️هر گاه سِندی بن شاهک ملعون، امام کاظم صلواتاللهعلیه را میدید، به آن حضرت ناسزا میگفت.(۳)
📚(۱) مصباح الزائر، ص۳۸۲.
📚(۲) الأنوار البهیة، ص۱۶۳
📚(۳) حیاة الإمام موسی بن جعفر علیهالسلام، قُرَشی، ج۲، ص۷۵۱
#امام_کاظم_علیه_السلام
🩸شرح گوشهای از مصیبتِ « وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير »
در صلوات بر حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، این فراز معروف آمده است:
📋 « ... وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير »
▪️ سلام و دورد خدا بر آن امامی که در کنج زندان ها و در تاریکی سیاهچال ها، عذاب کشید ...(مصباحالزائر،ص۵۸۹)
🥀 در برخی از نقلها آمده است:
در آن طامورهای (سیاهچال) که امام علیهالسلام در آن زندانی بود، به راحتی امکان نفسکشیدن نبود ...
📋 وَ كانَ عليهالسلام إذا ضاقَ نَفَسُهِ لِضيقِ الطامُورَة يَأتي إلىٰ بابِها و یَستَنشِقَ الهَواء
▪️هرگاه که نفسکشیدن، بر آن حضرت سخت میشد، خود را به کنار درب آن سیاهچال میرساندند تا اندکی تنفس کنند.
📋 فإذٰا رآهُ السِنديُّ لَطَمَ الإمامَ عليهالسلام عَلَى وَجهِهِ وَ رَجَعَهُ إلىٰ داخلِ الطّامُوَرة.
▪️اما همینکه که سِندی بن شاهک ملعون، آن حضرت را در کنار در میدید، میآمد و با دست نحسش بر صورت مبارک امام علیهالسلام سیلی میزد و آن حضرت را به داخل سیاهچال برمیگرداند.
📚مجمع مصائب اهلالبیت, ج۴ ص۲۴۷
📚المجالس المعصومیه, ص۲۴۹
📚العبرة الساکته, ج۲ ص۴۹۷
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام
مُردم ز غربت تا شبِ تارم سحر شد
تنها غُل وزنجیر از حالم خبر شد
درد وبلایِ شیعه را بر جان خریدم
من ضربه ها خوردم که این رَه بی خطر شد
از این قیامی که دگر شکل رکوع است
طوبایِ این مذهب همیشه بارور شد
قعرِ سجون در پنجه هایِ سردِ زندان
آهم به هر دیوار خورد وبی اثر شد
سِندی چه آورده سرم شیعه نداند
از چه ز خون آبه همیشه دیده تر شد
از خون ِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل
بر ضربه هایش دستهای من سپر شد
از بسکه پیچیده به دورم تازیانه
از چادرِ مادر لباسم پاره تر شد
سر پنجه های آهنین چکمه هایش
بر پهلویم کاری شبیهِ میخ در شد
سربسته گویم بی ادب حرفِ بدی زد
با ناسزاهایش غرورم شعله ور شد
گر مویِ پیشانی بهم می ریخت اما
شکل محاسن از سرم آشفته تر شد
در دستِ این نامرد چون گودیِ گودال
حتی بلندیِ محاسن، درد سر شد
درپیشِ چشمِ مادرم سر را بریدند
ازاین مصیبت مادر ما نوحه گر شد
وقتی که با ضربه جدا می کرد سر را
فریادهایِ «یا بنی» بیشتر شد
«نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بعد الظّهر »یعنی
زیرِ سمِ مرکب بدن زیر وزِبَر شد
دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه
در کوچه وبازار زینب در به در شد
زینب کجا وسکّویِ برده فروشان
در مَعرَض ِ چشمان صدها رهگذر شد
رأسِ بریده چند جا خون گریه کرده
در مجلسِ نامحرمان حرفی دگر شد
لبهایِ خشکی که ضریحِ مصطفی بود
بازیِ دستِ خیزران در تشتِ زر شد
#قاسم_نعمتی