جمهوری اسلامی هم مظلوم است هم محکوممظلوم آنکه براندازانش خود مجریان و اداره کنندگان آنندمحکوم آنکه براندازانش عاملین ناکارآمدی بخشهایی و خود طلبکار آنند و محکوم میشود به سختگیری و ...دموکراتیکترین نظام در جهان اگر بگوییم نیست پس چیست که حتی براندازش هم حق مدیریت و انتخاب شدن در کشور را دارد.
♦️به کانال بزرگ بسیج و کانون مداحان.
نیشابور ، بپیوندید .👇
https://eitaa.com/Basijmd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن و بچه ات رو ول کردی میری سوریه برا چی ؟
شهید صدر زاده
چهل سال خون دل
آیتالله سید علی آقای قاضی(رحمةاللهعلیه) میفرمودند: «چهل سال زحمت کشیدم و دری به رویم باز نمیشد. سالها خون دل خوردم، شبهای جمعه به کربلا میرفتم و برای رسیدن به آن عنایت و توفیقی که میخواستم، بینتیجه میماندم.
شبی در حرم قمر بنیهاشم(علیهالسلام) نماز مغرب را خواندم و بهسوی حرم سیدالشهدا(علیهالسلام) رفتم. در بینالحرمین مردی بود که مردم او را دیوانه میخواندند. یکهو نهیبی به من زد و گفت: "امروز قبله اولیا، عباس بن علی است و همه اولیای الهی محتاج نگاه اویند."
سخن او در دلم آتشی به پا کرد. با حال شکستگی و انقطاع، دوباره به حرم حضرت عباس(علیهالسلام) بازگشتم و در آنجا، در به رویم باز شد و آنچه میخواستم، بعد از اینهمه سال در حرم قمربنی هاشم برای من حاصل شد.»
این جمله آیتالله قاضی معروف است که میفرمایند: آنجا فهمیدم که «رحمتالله الواسعه حسینبنعلی(علیهالسلام) است و باب رحمتالله الواسعه قمر بنیهاشم(علیهالسلام)».
#آیت_الله_قاضی
#حضرت_عباس
#انقطاع
♦️به کانال بزرگ بسیج و کانون مداحان.
نیشابور ، بپیوندید .👇
https://eitaa.com/Basijmd
🔘 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) برگزار میکند:
جلسه #سی_ام لایو آموزشی
〰️〰️〰️〰️〰️
📍با موضوع:
حضرت زهرا سلاماللهعلیها
الگوی برتر منتظران
〰️〰️〰️〰️
🔸استاد:
حجتالاسلام والمسلمین نصوری
〰️〰️〰️〰️
🕐 زمان:
شنبه ۱۹ آبان ماه - ساعت ۱۳
〰️〰️〰️〰️
🌐 لینک برگزاری جلسه:
https://www.aparat.com/mahdaviat.ir/live
♦️به کانال بزرگ 👇👇بسیج و کانون مداحان.
نیشابور ، بپیوندید .
https://eitaa.com/Basijmd
🔰 عرض سلام و ارادت
♦️ان شالله از امشب مطالب و اشعار ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه
بارگزاری خواهد شد.
♦️به کانال بزرگ 👇👇بسیج و کانون مداحان.
نیشابور ، بپیوندید .
https://eitaa.com/Basijmd
#مسمار_داغ
السلام علیک یا انسیة الحوراء
یا فاطمه الزهرا علیهاالسلام
مسمار ِ داغ ، داغ مرا بیشتر نکن
بین شراره ،قلب مرا پرشرر نکن
دیوار یک طرف،در ِ افتاده یک طرف
در این میان مرا تو دگر خون جگر نکن
بشکسته با لگد یکی از دنده های من
از بین استخوان شکسته گذر نکن
یک سوم از سلاله ی زهراست پشت در
خود را برای ریشه ی آنها تبر نکن
شش ماه در هوای شکوفایی گلم
شش ماه ِ انتظار مرا بی ثمر نکن
دل را که خسته از غم هجر پدر شده
ماتم سرای داغ عظیم پسر نکن
حالا که من شدم سپر ِ جان مرتضی'
او را میان بغض عدو بی سپر نکن
رحمی نما به حیدر و او را میان غسل
با دیدن جراحت من محتضر نکن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
😭😭😭
زبان حال حضرت علی علیه السلام با میخ
گریز به پایین پا...
#میخ
میخ، با فاطمه ام بد کردی
دشمنی با گل احمد کردی
لحظه ی حمله ی آن نامردان
یاری ثانی مرتد کردی
میخ، در جنّت دنیا بودی
حافظ خانه ی زهرا بودی
از چه این گونه خیانت کردی
کاش در سینه ی اعدا بودی
میخ، با دشمن من هم دستی
سینه ی فاطمه را بشکستی
گل نشکفته ی او را پرپر
راه را بر نفس او بستی
میخ، شش ماهه ی ما را کشتی
پسر شیر خدا را کشتی
یک حسین و حسن دیگر را
محسن آل عبا را کشتی
نشدی میخ، چرا شرمنده
شده ای قاتل این پرونده
رفتی و قسمت زهرا کردی
زخم بر سینه و درد دنده
فاطمه خورد زمین، واویلا
بین اشرار لعین، واویلا
من خودم روی زمین می خوردم
وقت تدفین جنین، واویلا
فضّه را خواند ولی من رفتم
یک تنه بین چهل تن رفتم
تازیانه، لگد و کعب نی
وسط کینه ی دشمن رفتم
خانه ام غرق غم و ماتم بود
خون جگر، نور دل خاتم بود
غیرت الله منم، دیدم که
کلّ ِخانه پُر ِ نامحرم بود
خوب شد بود عبا همراهم
مرهمی شد به دل ِپُر آهم
چاره ام بود عبا، شد با آن
مخفی از دیده ی ظلمت، ماهم
گریز...
از عبا خواندم و با اشک و آه
رفت قلبم حرم ثارلله
شاه، پیش تن اکبر عمری
منتظر مانده به راه ِخونخواه
چید بر روی عبا اکبر را
اکبرش نه،صد و ده اصغر را
اکبرش را که جوانان بردند
باید او هم ببرد خواهر را
منتقم نیست قراری دیگر
در دل خسته ی آل حیدر
یک دعا بهر ظهور خود کن
العجل، مرهم زخم مادر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#در_پشت_در
#شهادت_حضرت_محسن_علیه_السلام
در پشت در غرور من و مرتضی شکست
میخی رسید و یاس من از کینه ها شکست
در پشت در تمامی مویم سپید شد
یک سوم ذراری حیدر شهید شد
دشمن ز بغض روز غدیرش توان گرفت
یک ضربه زد ولی دو هدف را نشان گرفت
چون دید بی کسم به خودش گفت بد بزن
حالا که صبر پیشه نموده اسد بزن
مهلت نداد تا کمی از در جدا شوم
از حدّ فاصل لب میخش رها شوم
با ضربتی تلافی روز غدیر کرد
مسمار آمد و وسط سینه گیر کرد
می خواستم کناره روم از مسیر میخ
در را فشار داد و شدم من اسیر میخ
مسمار سمت سینه ی من بی اجازه رفت
گویی به سمت حنجر محسن گدازه رفت
(یا فِضّةُ خُذینی) ِ من از جگر رسید
اما علی به داد دلم پشت در رسید
از زیر خار ، یاس کمان را رها نمود
مسمار داغ ِسینه ی من را جدا نمود
چاره نبود زیر عبایش مرا گذاشت
من را میان ناله ی (مهدی بیا)گذاشت
این جا عبا برای علی راه چاره شد
پوشش برای یاس میان شراره شد
کرب و بلا دوباره عبا چاره می شود
چاره برای پیکر صدپاره می شود
اینجا سخن ز زخم تمام بدن نشد
از نیزه ای که رفته به پهلو سخن نشد
اینجا ز قطعه قطعه بدن صحبتی نشد
از لخته ی درون دهن صحبتی نشد
یک دنده جابجا شده در پشت در ولی
در کربلا تمامی صحرا شود علی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#روی_حور
#کوچه
السلام علیک یا مظلومه ياشهیده
یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام
ابر سیاه پرده به روی ستاره زد
دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد
از کینه های روز غدیرش توان گرفت
یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت
می خواستم که قد بکشم در برابرش
باشم پناه مادر و روی مطهرش
با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم
افتاد کوه صبر پدر در برابرم
از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد
از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد
بد زد که حال مادر ما احتضار شد
چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد
وجهی که بود مایه ی آرامش نبی
شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی
شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی
بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی
از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد
رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد
از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت
روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت
من ماندم و گلایه و درد نگفتنی
قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی
از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد
مویم میان روضه ی کوچه سپید شد
هر چند من شهید جنایات همسرم
در واقع کشته از غم سیلی به مادرم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#بستر
#لحظات_آخر
#گریز_به_گودال
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است
عمریست از نبود امامش مکدّر است
از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید
دنیا به کام مردم پست و ستمگر است
هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم
بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است
دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی
یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است
دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب
با ماه روی خود به جهان، نورگستر است
یارب بس است دربه دری ِامام ما
تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است
او وارث تمامی غم های مرتضاست
یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است
برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ
زهرای داغدیده که در بین بستر است
آمد دم شهادت و مهدیست خون جگر
در سینه ی شکسته او داغ مادر است
در بستر است حوریه ای که به نور او
عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است
در بستر است قوّت بازوی مرتضی
نام نکوی او رجز شیر خیبر است
در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق
مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است
در بستر است عالمه ی بی معلّمه
آن بانویی که حجّت آل پیمبر است
دارد میان بستر خود درد می کشد
اما به فکر درد غریبی ِ حیدر است
از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی
تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است
حیدر کنار بستر او ناله می زند
عمر ِ بهار زندگی اش رو به آخر است
یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه
گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است
با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه
گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است
چیزی نمانده است از او غیر استخوان
یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است
گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه
لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است
حالا که رو به قبله شده قبله ی علی
در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است
گوید: علی به فکر حسینم زمان مرگ
بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است
من در میان بستر خود سر گذاشتم
اما حسین من به روی خاک، بی سر است
زخمی شده ست گردن آسیب دیده ام
اما به روی حنجر او ردّ خنجر است
در زیر دست و پای عدو رفته ام درست
در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#طناب
#کوچه
#سرنیزه
گریز به روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
حال کسی شبیه دل ما خراب نیست
از چه دعای دیدن تو مستجاب نیست
در انتظار دیدن آن لحظه ایم که
مابین چشم ما و جمالت، حجاب نیست
با عطر جان فزای تو ای جَنَّةُ النَّعیم
حاجت به بوی میخک و یاس و گلاب نیست
ای شهریار هر دوجهان با حکومتت
دیگر بدون حکم خدا انتصاب نیست
پیچیده است وصف جمالت ولی چرا
عمریست عکس ماه رُخَت، بین قاب نیست
حالا که فاطمیه رسیده، غریب عصر
دیگر به قلب سوخته ات صبر و تاب نیست
فکر طناب دست پدر می کشد تو را
این پلک های زخمی تو بی حساب نیست
دارد هنوز مادر تو می زند صدا :
شایسته ی دو دست خدا که طناب نیست
دست یلی که یک تنه خیبرگشا شده
شاهی که بر تمامی فضلش حساب نیست
هر کس که شد رقیب علی موقع نبرد
فهمیده غیر مرگ، دگر انتخاب نیست
قرآن کجا وآل سقیفه، چه نسبتی ست
چونان علی، مفسّر ِ اُمّ الْکِتاب نیست
آن حیدری که داده سلامش، خدا به عرش
حالا چرا برای سلامش جواب نیست
یک تن نگفت در وسط کوچه: بی حیا
زن را زدن مقابل شوهر ثواب نیست
کوچه گذشت و مانده کبودی به روی ماه
چاره برای فاطمه،غیر از نقاب نیست
زهرا ، سر بریده ی همسر ندیده است
از این نظر شکسته دلی چون رباب نیست
یک سو سر رضیع به نی،آن طرف حسین
بر زنده ماندنش که حساب وکتاب نیست
می خوانْد روضه با نظری سمت نیزه ها:
حقّ ِلبان خشک شما، آفِتاب نیست
پایین بیا علی به برم خواب ِ ناز کن
بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست
از بس که خورده ای به زمین از فراز نی
چاره به غیر ِ بستن تو با طناب نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)