فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید| افشاگری بسیار مهم #امام_جمعه_اردبیل در مورد اشغال #قره_باغ
🔺کمک هایی که ما به مردم آذربایجان کردیم قابل چشم پوشی نیست، ولی توهین هایی که مسئولین آنها به کشور و ملت و حتی #رهبر کردند، تاسف برانگیز بود.
🛎 میگویند چرا ایران رابطه ش با ارمنستان را قطع نمی کند؟ پس ایران باعث شده که قره باغ به این وضعیت بیفتد
🔴 اگر ما صحبت کنیم و #افشاگری کنیم، به اندازه سرسوزنی برای مسئولین آذربایجان آبرو باقی نمی ماند.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Basiratmahdavi99o
May 11
💕✾ ﷽ ✾💞
🌻 #حدیث_روز
💙پیامبر اکرم (ص):
↫✙براى هر حاجتى كه داريد،
☜حتى اگر بند كفش باشد، دست خواهش به سوى #خداوند عز و جل دراز كنيد؛ زيرا تا او آن را آسان نگرداند، آسان (برآورده) نشود.👌💯
📕[بحار:۹۳/۲۹۵/۲۳]
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@Basiratmahdavi99o
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺
🍂بخاطر خلقت خود، خدارا شکر کنید.🍂
🔶هَلْ أَتَي عَلَي الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئاً مَّذْكُوراً.
(انسان/۱)
⚡️ترجمه :
آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟!
🔴 انسان، بايد درباره منشأ وجود خود فكر كند:
💫زمانی بود که انسان موجود نبود و خداوند اورا آفرید و از عدم به وجود آورد.
⭐️اگر خلق نشده بودیم، از فرصت شناخت خدا و حرکت بسوی کمال و رشد و رسیدن به بی نهایت محروم بودیم.
🍁خدایا بخاطر این لطف بزرگت تو را شکر می کنیم.
🍂تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو، بود و نبودم🍂
#سبک_زندگی_قرآنی
@tadabboridarghoran
سوختم کلام اخر آقا رضا قبل از شهادت به قول هم رزمانش
سوختند تا نسوزیم
#شهید_رضا_الوانی
تاریخ شهادت۹۵/۷/۷
#سوریه
#شادی_روحش_صلوات
@bicimchi1
☘
✅ #صرفا_جهت_اطلاع | مهمترین محورهای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان- ۹ مهر
🍃🌹🍃
1⃣ اهمیت زدایی از فرمان رهبر انقلاب در مورد ممنوعیت واردات لوازم خانگی از کره جنوبی و ادعای تاثیر آن بر افزایش قاچاق و رشد قیمت کالاهای خارجی
2⃣ القاء ریزش مخاطبان صدا وسیما با انتصاب آقای جبلی بدلیل پیگیری سیاست سانسور و حرکت در راستای گام دوم انقلاب
3⃣ بررسی مواضع رژیم صهیونیستی در تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان، القاء غیرموفق بودن بخش ضدجاسوسی دستگاه های اطلاعاتی ایران بدلیل اقدامات مکرر اسرائیل در داخل ایران و کشورهای همسایه ج.ا.ا و ادعای بی برنامگی ایران در سیاست های خارجی منطقه ای
4⃣ بازتاب واکنش ها به رزمایش فاتحان خیبر ارتش در مرزهای شمال غرب
5⃣ وخامت انگاری وضع امیرحسین مرادی و علی یونسی در زندان
6⃣ برجسته سازی حضور وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در بحرین
7⃣ بازتاب درگیری ها در ادلب سوریه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴هشدار رهبر معظم انقلاب به ترکیه و جمهوری باکو
♦️امام خامنهای: حوادث اخیر در شمالغربی کشور بایستی بدون دخالت و حضور نظامی ارتشهای بیگانه از ملتهای منطقه حل شود/ کسانی که برای برادران خود چاه میکنند، اول خودشان در چاه میافتند.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
14000711_42627_1281k.mp3
6.12M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات فرمانده کل قوا در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح. ۱۴۰۰/۰۷/۱۱
💻 KHAMENEI.IR | @Khamenei_ir
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
*اسمش عبدالله بود . .*
*توی شهر معروف بود به عبدالله دیوونه، همه میشناختنش!*
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
_________
❣️ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج ❣️
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃