✍ #خاطره_ای_از_شهید_جبار_عراقی
🌷 «در وجود او چیزی به معنای ترس معنا نداشت. در سوریه از ساعت ۱۲ شب تا ساعت شش صبح به تنهایی جنگیده بود. دوستانش به او گفته بودند که برگردد اما قبول نکرد و گفت: شما فقط به من مهمات برسانید.
پدرم #ورزشکار بود و #دومیدانی انجام میداد. هر روز تقریباً هشت کیلومتر میدوید. هر روز عصر از من میخواست که برای او زمان بگیرم. من هم زمان میگرفتم و هر روز دو ساعت میدوید. همرزمهای پدرم تعریف میکردند که در سوریه هم اول صبح ما را به خط و وادار به دویدن میکرد. پدرم در سوریه هم ورزش را ترک نکرد.»🌷
✍ #راوی:فرزند شهید
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada