استحاله فرهنگی سید محمد خاتمی؛ از ضدیت با غرب تا لیدر آشوبهای خیابانی!
سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات را باید یکی از افرادی دانست که به مرور زمان در غرب مستحیل شده و از یک چهره ضدغربی اوایل دهه شصت به مجری استحاله فرهنگی در دوران صدارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدل شد.
وی در اوایل دهه هفتاد زمینه گسترش و سازماندهی حلقههای فکری روشنفکری ضددینی را در کنار محدودسازی جریان مطبوعاتی ارزشی مهیا کرد که نمود اصلی آن مخالفت جدی با شهید آوینی و آثار وی بود.
در دوره اصلاحات نیز وی با کمک جریان برانداز غربگرا توانست پایههای تئوریک و رسانهای براندازی را مستحکم کند و به عنوان رئیسجمهور در بروز فتنهها و آشوبهای دهه هفتاد نقشی مخرب داشته باشد.
خاتمی اما در دهه هشتاد به عنوان یکی از سرحلقههای براندازی خیابانی، سفرهای مشکوکی به برخی کشورها داشت که نتیجه آن در بروز #فتنه_88 نمایان شد و علیرغم اعتراف به اشتباه خود در محافل خصوصی، اما حاضر به تنویر افکار عمومی در این زمینه نشد.
🟤 پسر غربزده آیت الله سید روح الله خاتمی!
سیدمحمد خاتمی، فرزند آیتالله سید روحالله خاتمی، در سال ۱۳۲۳ هجری شمسی در شهر اردکان چشم به جهان گشود. پدر او، از مؤسسان حوزه علمیه اردکان و امام جمعه یزد بود. سیدمحمد خاتمی دارای دو برادر و چهار خواهر است. او درباره خانواده و سبک زندگی آنان میگوید:
«از طرف مادر به خانوادهای متمکن و متشخص و تأثیرگذار در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه وابسته بودم. بستگان پدری و مادریام، چه در علوم دینی و چه در علوم جدید، از جایگاه اجتماعی و وجاهت بالایی برخوردار بودند. در محیط رشد و تربیت خود، هم دینداری و هم روشنفکری را توأمان تجربه کردم.»
دوران تحصیل و فعالیتهای آغازین
سیدمحمد خاتمی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در اردکان گذراند و همزمان بخشهایی از مقدمات علوم عربی و دینی را نزد پدر و سایر استادان آموخت. در سال ۱۳۴۰، پیش از دریافت دیپلم، به توصیه و حمایت مالی پدرش به حوزه علمیه قم رفت. حضور او در قم با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) همزمان شد. او در این دوران ضمن تحصیل، به توزیع بیانیهها و اعلامیههای امام خمینی نیز پرداخت.
ورود به دانشگاه و فعالیتهای سیاسی
در سال ۱۳۴۴، وارد رشته فلسفه در دانشگاه اصفهان شد و در کنار آن، تحصیلات علوم دینی خود را ادامه داد. او به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه درآمد و پس از تعطیلی این انجمن توسط ساواک، تحصیلات دانشگاهی خود را با اخذ مدرک لیسانس به پایان رساند.
سیدمحمد خاتمی پس از سربازی، در سال ۱۳۴۸ در مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شد اما این دوره را نیمهتمام رها کرد و برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم بازگشت.
ازدواج و فعالیتهای بینالمللی
در سال ۱۳۵۳ با زهرا صادقی، خواهرزاده امام موسی صدر، ازدواج کرد و صاحب دو دختر و یک پسر شد.
در سال ۱۳۵۵، به پیشنهاد شهید آیتالله بهشتی به آلمان رفت و ریاست مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده گرفت. او تا سال ۱۳۵۷ در این سمت فعالیت داشت.
دوران پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیدمحمد خاتمی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده اردکان و میبد انتخاب شد. در آبان ۱۳۵۹، امام خمینی(ره) او را به سرپرستی روزنامه کیهان منصوب کردند و بر اهمیت آزادی در چارچوب قوانین اسلام تأکید کردند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
پس از انتخاب میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر در سال ۱۳۶۱، خاتمی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس معرفی شد و برای دو دوره در این سمت باقی ماند. او در این دوران با افرادی چون عیسی سحرخیز، سید مصطفی تاجزاده، محمدعلی ابطحی و احمد بورقانی همکاری کرد که هر کدام از آنها، زاویهای کم یا زیاد با انقلاب اسلامی و اصول و مبانی آن داشتند.
آیتالله خزعلی درباره انتصاب سیدمحمد خاتمی به سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقل میکند: «در زمانی که سیدمحمد خاتمی به وزارت ارشاد منصوب شد، برای عرض تبریک به خدمت حضرت آیتالله خاتمی (پدر ایشان) رفتیم که با ناراحتی ایشان مواجه شدیم و ایشان گفت: خطرناک است، پسر من غربزده است.»
انشعاب از جامعه روحانیت مبارز
در سال ۱۳۶۶، به همراه گروهی از اعضای ناراضی جامعه روحانیت مبارز، «مجمع روحانیون مبارز» را تشکیل داد. این مجمع، جامعه روحانیت مبارز را به حمایت از «اسلام آمریکایی» متهم کرد، اما امام خمینی(ره) ضمن حمایت از وحدت جناحها، این اتهام را نپذیرفتند و در «منشور برادری» بر ضرورت اتحاد تأکید کردند.
#استحاله_در_غرب
🟤بررسی فعالیتهای سید محمد خاتمی پس از استعفاء از وزارت ارشاد!
خاتمی در سال ۱۳۷۱ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفا داد. او دلیل این استعفا را «اختلاف در دیدگاه و روش» خود با برخی از مسئولان عنوان کرد و مدعی شد که این تصمیم به نفع آزادی بیان، مردمسالاری و قانونمداری بوده است.
او در نامه استعفای خود، به شدت به منتقدان سیاستهای فرهنگیاش حمله کرد و آنها را نیروهای متحجّر و واپسگرا معرفی کرد. البته در آینده به بررسی عملکرد او در طول ۱۰ سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که او چه کسانی را متحجّر میدانسته است.
چند ماه پس از استعفا، خاتمی به عنوان مشاور رئیسجمهور و رئیس کتابخانه ملی ایران منصوب شد و این سمت را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ بر عهده داشت. پس از استعفای او از مؤسسه کیهان و تعطیلی کیهان فرهنگی، تمامی دستاندرکاران این مجله به طور جمعی استعفا دادند و مجلهای به نام «کیان» منتشر کردند که بعدها به «حلقه کیان» شناخته شد.
چهرههایی مانند بهروز گرانپایه، رضا تهرانی، ماشاءالله شمسالواعظین و مصطفی رخصفت با اجاره ساختمانی در خیابان سمیه تهران، مؤسسه کیان را راهاندازی کردند که تنها یک حرف «هـ» از کیهان کم داشت. این افراد در تلاش برای طراحی یک نظام سیاسی جایگزین برای جمهوری اسلامی ایران، به طور همزمان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ماهنامه کیان و مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری که تحت ریاست موسوی خوئینیها بود، فعالیتهای گستردهای انجام دادند. هدف اصلی آنها بازگرداندن نظام به یک اسلام حداقلی و جداسازی آن از سیستم سیاسی و حکومتی کشور بود.
برخی از این افراد به همراه خاتمی گروهی به نام «آیین» تشکیل دادند. جلسات این گروه به طور هفتگی در منزل یکی از اعضا برگزار میشد و بعدها همکاران او در دوران وزارت نیز به این جلسات پیوستند. آنها حول محور شخصیت خاتمی به بررسی موضوعاتی مانند جامعه مدنی، مردمسالاری دینی و حقوق بشر پرداختند.
#استحاله_در_غرب
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریه امام جمعه اردبیل بخاطر شعار هتاکی به امام خامنه ای در خطبه های نماز جمعه ۱۴۰۱
دشمن میدونه باید چه کسی رو بزنه.در طول تاریخ انقلاب هرکس که در صراط مستقیمِ انقلاب و خط ولایت بود توسط دشمن ترور شد.یا ترور فیزیکی یا ترور شخصیت.مشکل علیف و اذنابش با سید عزیز #عاملی مربوط به امروز نیست بلکه سالهاست این سید بزرگوار در خط مقدمِ #جهاد_تبیین فتنه های دشمن رو خنثی کرده و میکنه.تصور کنید امثال حسن روحانی و مجمع مدرسین و مجمع روحانیت مبارز هم روحانی هستن اما هیچوقت دشمن سراغشون نمیره،به راستی چرا؟!
#غیرت_آذری
#غیرت_ولایی
بصیرتی
۳۶ سال این مملکت دست تفکر شما بوده به خودتون و همفکرانتون بگید آقای پزشکیان ...
پارچه فروشی بود در بازار تهران(برخی میگن بازار مشهد)میرسه خدمت آیت الله خوانساری ( برخی هم میگن آیت الله میلانی)و میپرسه که آقا پارچه ای هست بسیار باکیفیت و مشتری زیاد.معمولا صد درصد سود میکشیم روش و میفروشیم هم مشتری راضیه هم ما. آیا سود زیاد که میکشیم روی پارچه حرامه؟ اون بزرگوار در جواب میگن،نه حرام نیست ولی بی انصافیه
طرف خوشحال گیوه هاشو میزنه زیر بغل و بلند میشه و میگه حرام نباشه،بی انصافی اشکال نداره.میگه و میاد که از مسجد بیاد بیرون،اون عارف بزرگ در جوابش میگه،کاری که با آقاسیدالشهدا در کربلا کردن هم بی انصافی بود
شما زابل ۵۰ سال پیش که آب و برق و گاز و جاده و خانه بهداشت و بیمارستان و دانشگاه و سینما و پارک و سالن های متعدد ورزشی و پمپ بنزین و صد امکان و زیرساخت دیگه نداشت رو،با زابل امروز که همه اینها رو داره یکی میکنی؟