🟠 مستند #فروشنده_3 ژانر : مستند _ سیاسی محصول: فانوس دریا سال تولید: ۱۴۰۰ مستند «فروشنده ۳»؛ روایتی جدید و تکان‌دهنده از پشت صحنه آخرین تحولات داخلی و خارجی در آستانه انتخابات 1400 که در سه قسمت با نام های (رازهای مرد در سایه)،(شام آخر)،(آیا مهم‌ترین خرداد قرن در راه است؟) شده است. لینک دانلود قسمت _ 1 https://www.aparat.com/v/u72544r?playlist=984538 قسمت _ 2 https://www.aparat.com/v/7QHM4?playlist=984538 قسمت _ 3 https://www.aparat.com/v/k620pb1?playlist=984538

دوستان این مستند #فروشنده رو حتما ببینید،واقعا به سواد سیاسی انسان اضافه میکنه

نطق قاطع شهید چمران علیه مواضع حسن روحانی درباره انحلال ارتش و تمجید زیبای وی از شهید صیاد شیرازی و شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی ۲۹ فروردین، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک باد!

پدر ژپتو کت زمستانی‌اش (فرش زیر پایش) را فروخت تا برای پینوکیو کتاب بخرد و او را به مدرسه بفرستد (به امید عبرت‌آموزی و آگاهی‌بخشی). گربه نره و روباه مکار وسوسه‌اش کردند تا کتاب (دانش و میراث مادی و معنوی‌اش) را بفروشد و بلیط نمایش خیمه‌شب‌بازی بخرد (در غفلت مشغول سرگرمی دنیا شود). پینوکیو قاطی عروسک‌های نمایش شد و آنجا را به هم ریخت تا فوکوی آدمخوار که صاحب خیمه‌شب‌بازی بود، تصمیم بگیرد او را هیزم آتش اجاقش کند (سزای ساده‌لوحانی که گروگان گرگان عالم می‌شوند). گریه‌های بی‌امان پینوکیو و تعریف ماجرای فقر خانوادگی‌اش (خزانه‌ی خالی) ظاهراً دل فوکو را به رحم آورد تا چند سکه پاپاسی کف دست پینوکیو بیندازد (گشایش‌های آب‌نباتی) و او را دک کند. گربه نره و روباه مکار (پلیس خوب و پلیس بد) دوباره برای مذاکره سراغ پینوکیو رفتند تا از فقر و نداری‌اش سوء استفاده کنند. آنها پیشنهاد سرمایه‌گذاری در مزرعه‌ی معجزات (دهکده جهانی) را به پینوکیو دادند (درِ باغ سبز). پسرکِ چوبیِ مغزفندقی تمام سکه‌هایش را در مزرعه‌ی موهومی کاشت (همه تخم‌مرغ‌ها در یک سبد) تا درخت سکه بروید (تحول اقتصادی با رویافروشی)! وقتی پینوکیو رفت تا کلاهش را پر از آب و کاشته‌هایش را آبیاری کند، گربه و روباه سکه‌ها را از زیر خاک، کش رفتند و فلنگ را بستند تا سر پسرک بی‌کلاه بماند (خسارت محض). نتیجه‌گیری اخلاقی: در دنیایی که پر از گرگ و روباه و گربه است، مهم این است که پینوکیو نباشیم.

پزشکیان: کار خود را به مذاکرات گره نزده‌ایم ما هیچ‌گاه دنبال جنگ نبوده‌ایم اما زیر بار هیچ ذلتی نمی‌رویم.

شیخ نعیم قاسم: هرکسی گمان کند مقاومت ضعیف است، در توهم به سر می‌برد دبیرکل حزب‌الله لبنان: به هیچ کس اجازۀ خلع سلاح حزب‌الله یا مقاومت را نخواهیم داد؛ این فکر را از ذهنتان بیرون کنید. مشکل اصلی لبنان، سلاح مقاومت نیست، بلکه اخراج اشغالگران اسرائیلی است.

دبیرکل حزب‌الله: هیچ نزاعی بین مقاومت، ارتش و دولت لبنان وجود ندارد.

🟤پشت‌پرده نیرنگ‌نامه‌های آمریکایی؛ از کارتر تا ترامپ مروری بر ماجرای تصمیم نظامی کارتر هم‌زمان با ارسال نامه دوستانه به امام خمینی۱ در فروردین ماه 1359 نامه‌ای به ظاهر #محرمانه از سوی کارتر به امام خمینی رسید. نامه‌ای عجیب که ایران را دعوت به مذاکره برای حل مناقشات مربوط به ماجرای #تسخیر_لانه_جاسوسی می‌کرد. نامه‌ای شبیه به نامه اخیر #ترامپ که ایران را دعوت به مذاکره برای حل مسئله هسته‌ای ایران کرد. با این تفاوت که حتی خبر نامه کارتر نیز منتشر نشد. آنقدر محرمانه که حتی می‌توان در اصل صدور آن نیز شک کرد و این بود که آمریکایی‌ها بعد از رسوایی و ناکامی، از اساس آن را تکذیب کردند! افشای نامه کارتر باعث شد وی در کارزار انتخاباتی خود دوباره از ایران انقلابی ضربه سختی بخورد. همیلتون جردن مشاور کارتر نتیجه افشای این نامه را برای دموکرات‌ها اینگونه ارزیابی کرد: «کارمان درآمده است!» (بحران، ص308) نامه 10 فروردین کارتر نه تنها دوستانه بلکه اعترافات سنگینی داشت: «من می‌توانم به خوبی درک کنم که تصرّف سفارت ما در تهران می‌توانسته است عکس‌العمل موجّهی برای جوانان ایران تلّقی شود... ما آماده پذیرش حقایق جدیدی که مولود انقلاب ایران است می‌باشیم ... محض اینکه مسئله فوری از طریق انتقال مسئولیت گروگانها به حکومت ایران حل شود ما آماده اتخّاذ رویّة معقول و دوستانه‌ای برای حل و فصل مسائل عدیده دو جانبه فیمابین می‌باشیم. ... تمنی دارم مرا در حل بحران فیما بین براساس ضوابط منصفانه و شرافتمندانه جداً یاری نمائید و از این بابت نهایت حق شناسی را خواهم داشت. ... با تقدیم بهترین احترامات. جیمی کارتر 26 مارس 1980» (روزنامه کیهان، 59/1/10، ص12) کارتر اعتراف کرد که تسخیر لانه کاری موجه بوده است و ضمن عذرخواهی نسبت به گذشته، مجبور می‌شود دلایل پذیرفتن شاه در آمریکا را توضیح دهد. جالب است که با وجود این اعتراف، هنوز اصحاب #خط_سازش در داخل کشور اقدام دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی را امری غیر موجه تلقی می‌کنند! امام کسی نبود که فریب این تردستی‌های کودکانه کارتر را بخورد و آن را صادقانه بپندارد. ایشان بدون توجه به آن نامه مسیر قانونی را پی گیری کرد و حل مسئله را به مجلس شورای اسلامی سپرد. پشت پرده این نامه وقتی آشکار شد که کارتر در خاطرات خود اعتراف کرد که قبل از ارسال این نامه تصمیم به عملیات پنجه عقاب و حمله نظامی به ایران گرفته است: «روز 22 مارس [2 فروردین 1359]، پس از اینکه تمام تلاش‌های ما برای مذاکره با مقامات ایرانی بی‌ثمر مانده بود ... گزارشی از فرماندهان نظامی دریافت داشتیم که خیلی موجه‌تر از برنامه‌هائی بود که در اوائل بحران به ما شده بود.» (444 روز، ص33)

🟤پشت‌پرده نیرنگ‌نامه‌های آمریکایی؛ از کارتر تا ترامپ۲ مروری بر ماجرای تصمیم نظامی کارتر هم‌زمان با ارسال نامه دوستانه به امام خمینی! در کنار این تصمیم نظامی محرمانه کارتر، در ظاهر #مذاکرات_آمریکایی از طریق #بنی‌صدر با ایرانیان ادامه داشت. بنی‌صدر به آمریکایی‌ها قول داده بود که گروگان‌ها را از دانشجویان مستقر در سفارت تحویل بگیرد (بحران، ص310) در تاریخ 12 فروردین بود که بنی‌صدر درباره شرایط آزادی گروگان‌ها سخنرانی کرد و کارتر در مصاحبه‌ای اقدام وی را «حرکت رو به جلو» توصیف کرد اما طولی نکشید که کارتر از بنی‌صدر ناامید شد (بحران، صص313-312). با این وجود به امام خمینی نامه نوشت و در کنار آن تصمیم قطعی خود را برای عملیات نجات به مشاورنش اعلام کرد: «همانطور که می‌دانید، هفته اولی که گروگان‌ها را گرفتند من به نیروهای ستاد مشترک دستور دادم که یک عملیات نجات را طراحی کنند تا در شرایطی که نیاز مبرم وجود داشت مورد استفاده قرار بگیرد ... رئیس جمهوری می‌گفت که هنوز تصمیم خود را نگرفته است، اما من می‌دانستم که چنین نیست. او از قبل تصمیم خود را گرفته بود.» (بحران، 22 فروردین، ص319) اما مهم ترین مخالف این تصمیم نظامی کارتر وزیر خارجه‌اش ونس بود. در همان تاریخ 22 مارس ونس مخالفت خود را اعلام می‌کند(انتخاب دشوار، ص156) اما نمی‌داند که کارتر تصمیم خود را گرفته است. ونس به دنبال فشار بیشتر به ایران بود و در کنار آن توصیه می‌کرد باید منتظر تشکیل مجلس ایران باشیم و کانال مذاکره باید باز باشد (انتخاب دشوار، ص157). فریب‌کاری و بی‌صداقتی کارتر آنچنان برای ونس سنگین آمد که تصمیم به استعفا گرفت. او در اینباره می‌نویسد: «[در 1359/1/22] در غیاب من جلسه‌ای به طور شتاب‌زده در شورای امنیت ملی تشکیل شد تا اینکه آیا باید یک عملیات نجات انجام شود یا نه، تصمیم گرفته شود ... من که از اتخاذ چنین تصمیم سرنوشت‌سازی در غیاب خودم حیرت‌زده و عصبانی شده بودم، صبح زود به سراغ رئیس جمهوری رفتم و مخالفت جدی خودم را نسبت به ماموریت نجات اعلام داشتم. ... آن روز به کارتر گفتم: در صورت اجرای ماموریت، استعفا خواهم داد» (انتخاب دشوار، صص162-158) بنابراین کارتر هم‌زمان با ژست تعامل‌گری و پیگیری #مذاکرات_غیر_مستقیم، زمینه #حمله_نظامی را آماده می‌کرد و وقتی موفقیت برنامه نظامی تضمین شد، هم‌زمان با باز بودن مسیر مذاکرات از سوی ایران و ارسال نامه دوستانه به امام خمینی، برنامه حمله نظامی را به جریان انداخت! موفقیت در ماجرای گروگان‌ها برای کارتر نقش حیاتی داشت و می‌توانست پیروزی او در انتخابات را تضمین کند لذا او با دستور عملیات #طبس، عملا گره مذاکرات با دولت وقت ایران را کورتر کرد. لذا کارتر حتی این تصمیم را از وزیر خارجه‌اش مخفی نگه داشت و وی در مقابل عمل انجام شده قرار داد در حالی وزیر خارجه کارتر به موازات تصمیم نظامی وی به دنبال اقدامات دیپلماتیک بود. اما امام در ماجرای جاسوسان سفارت آمریکا، با منطقی قوی و انقلابی وارد شده بود؛ استرداد شاه خائن و رفع تحریم‌های ظالمانه و پرهیز از توطئه و خیانت علیه ملت ایران، می‌توانست بعنوان پیش‌شرط‌های منطقی آزادی جاسوس‌های آمریکایی مطرح باشد. این واقعه تاریخی به خوبی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها بر اساس طینت شیطانی خود هرگز بطور #صادقانه وارد هیچ مذاکراتی نمی‌شوند و اغلب به موازات مذاکرات، برنامه‌های شوم و خیانت‌آمیز دیگر را نیز در نظر می‌گیرند. برنامه شوم و شیطانی #ترامپ در کنار مذاکرات هسته‌ای اخیر چیست؟ پشت صحنه نامه ترامپ را باید جستجو کرد. ترامپ نشان داده جرئت جنگ ندارد اما خباثت ویژه‌ای دارد که بدون شک از همین ابتدای مذاکرات هسته‌‌ای عمان به دنبال زمینه‌سازی برای آن است و اگر به خواسته‌های خود در مذاکرات نرسد آن‌ها را اجرایی خواهد کرد. تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی باید از این تجربه‌های تاریخی استفاده کنند و تصمیمات موازی لازم را همزمان با مذاکرات فعلی اتخاد کنند. با این نگاه، منطق ندارد که کارگزاران و نخبگان و عموم جامعه به نتایج مذاکرات خوش‌بین باشند و یا بخواهند مقدرات کشور را نسبت به مذاکرات اخیر شرطی کنند.

چرا ترامپ از ناو زاگرس احساس خطر کرد؟!

شهدا رو یاد کنیم با یک صلوات