هدایت شده از روزهایزوجتایم۲۰
#رمانزیبایعطرخدا
من دوتا دستیار احتیاج دارم 👌🏻
میترسیدم بخواهم به دکتر کمک بدهم 😢
کوثر که فارسی بلد بود گفت:من ✋🏻
دست من راهم کشید وگفت:زینبم هست 👌🏻
محمد هم کنارم آمد وگفت:برو زینب 🙃حضرت زینب پشت وپناهت 😊
چادر هایمان را داخل رختکن گذاشتیم وروپوش سفید پوشیدیم 🙂
داخل اتاق عمل رفتیم 🤭
ترس تمام وجودم را گرفته بود😰
کنار تخت اتاق عمل،انگار به زمین میخ کوب شده بودم 😩
فقط کنار آن دختر ایستاده بودم😢
یاد قصه های یاری حضرت زهرا افتادم✨
زیر لب گفتم:مادر جان الهی دورت بگردم؛این طفلک به کمک من احتیاج داره!کمکم کن 😭
پاهایم توان گرفت 😍
برق شادی در چشمانم درخشید 😍
تقریبا دوساعت داخل اتاق بودیم 🙁
دستکش هایم را درآوردم واز اتاق بیرون آمدم 🙃
لباس هایم خونی بود 😢
داخل رختکن رفتم تا روپوشم را دربیاورم 🙂
از در رختکن محمد را صدا زدم🗣:
آقای کریمی 🤨
محمد سریع کنارم آمد وگفت:جانم خانم دکتر 😎
گفتم:عجب🤨تا الان زینب خانوم بودیم،حالا شدیم خانم دکتر 🤓
گفت ...
· – · – · – · – 𖥸 – · – · – · – ·
- دوست داری این رمان قشنگ رو بخونی ؟
- کلیک کن
https://eitaa.com/AVIN_A313
هدایت شده از روزهایزوجتایم۲۰
یهکنجحَرم،
یهچَفیهمُتبرک،
ویِهدلعـٰاشق!💔
اینهَمونحِـسیه،
کہآرزوداشتَم یکبـٰارتَجربهشکُنم:))
بشینمیِهگوشهتوشلوغۍ
گِریهکنمبَراتو بهزائراتنِگاهکنم🙂
https://eitaa.com/joinchat/3395289529Caf90a4da71
بیا تواین کانال و این حس را تجربه کن🥺
هدایت شده از روزهایزوجتایم۲۰
سلام به کانال دلنوشته های یک دهی نودی خوش امدید اینجا پر از پروف و کلیپ مذهبی است و رمان های تاریخی و زندگی شهداپس سریع عضو شو تا از همه چی لذت ببری 🎈
تولد کانالمون 🍭
¹⁴⁰²/²/¹
لینک کانالم
https://eitaa.com/hzjabi1390
عضو شو قشنگم 🤲
پیوی مدیر اصلی🦋
@Hegwusidh
هدایت شده از روزهایزوجتایم۲۰
C᭄﷽C᭄
اینجا...😎
منبعاشعارعشاقالحسینه📢
مثاینجاهیچجاپیدانمیکنی😌
چون...🤭
یدهههشتادیادارهشمیکنه😌
شایدبگیخیلیازدهههشتادیاکانالدارن🤨
ولیایندختربچهیچیزدیگهست😉
ببین....😄
یگوشهازمتناشواوردم😌
برگشتمبهسوییکینامشحسین
زطریقشرسیدمبهخودت
ایخالقحسین📿):
راستی...😱
ایننیمچهبچه...🙄
یرمانعجیبغریبنوشته😎
بهاسم#آرزوی_شیرین✨
مطمئنمهررمانخونیدنبالهمچینداستانیمیگرده😌
....خوببابا😨
بیااینمیگوشهازرمانش...🙂
#آرزوی_شیرین
#شاخه_سی_وسوم
این مرد را تا به حال ندیده بودم . همیشه دختر به اتاقم می امد و دکتر ها مرد بودند . نگاهی به اطراف انداخت و سرنگی از جیبش در اورد . می خواستم سوالی بپرسم که دستش را روی دهانم گذاشت و سرم را به تاج تخت چسباند . ترسیده بودم . نمی دانستم چکار کنم . حتی مهلت داد زدن هم نداشتم . روسری را از گردنم کنارش کشید و سرنگ را سوی گردنم اورد و...
هیع...😱
سرنگهوا؟😱
ببینچیبهسرمهتابمیاد...🥶
راستی...😎
ژانرونگفتم😙
#مذهبی_پلیسی_معمایی_عاشقانه🙈
بدوبیابقیهشواینجابخون😃
@Mashghehshab_13
روزمرگی های یه دختر دهه هشتادی🤌🏻✨
این دختر با عکساش ایتا رو ترکونده🌸🌙
اندکی روزمرگی+عکاسی😍☁️🌿
https://eitaa.com/joinchat/112460065C7afedce123
هدایت شده از عَمْالعَبٰاس:)
دوستدارمیهموسسهخیریهبزنم
اسمشوبزارمعَمْالعَبٰاس
تاهمهبدونناینآقامنزمینخوردهروبلندکرد
عَمْالعَبٰاس
هدایت شده از Rosy tab
فک کنم میدونید
که زودتر بنرهارو پاک میکنید
یه چیزی میفته گردنتون
به اسم حقالناس
اون دنیا یه شما میمونی
ولی با ۵۰ تا ادم که یقتو میگیرن
امشب به مناسبت شروع هفته #دفاع_مقدس به جای رمان #دختر_شینا یه کتاب صوتی خیلی باحال از خاطرات چند رزمنده از جنگ براتون میزارم