کاریکاتور/ مشکلات راه حل پادگانی ندارد!
#دولت_سوم_روحانی
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ کدام را باور کنیم آقای جهانگیری؟
بغضت برای مردم!
یا بیتوجهی و بیاحترامی به آنها را؟
.....................
و یادمان نمیرود، زمانی که برای بازدید به مناطق سیل زده رفته بودی تا مثلا غمی از غمهایشان بزدایی، وقتی میخواستی وارد چادر یکی از سیلزدگان بیخانمان شوی، حتی حاضر نشدی کفشت را از پای مبارکت درآوری و با کفش وارد چادری که در آن زندگی میکردند شدی!!!
خدا شاهد است هر وقت تو را که نه، تصویر مبارکت! را میبینم، یاد آن صحنه، جگرم را آتش میزند...
جناب جهانگیری!
لطفا دست از سر این ملت مظلوم بردار...
🗯#حقیقی
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و باز هم تکرار اشک تمساح
🔸فیلم گریه خاتمی زمانِ ثبتنام برای انتخابات ۱۳۸۰ را کنار گریه جهانگیری در ۱۴۰۰ بگذارید، تا معلوم شود اینهمه هنر در فریبکاری و کلاشی از کجا آب میخورد...
#دولت_سوم_روحانی
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسی رئیس قوه قضائیه شد، آیا دیوار کشید؟
🎥 سید نظامالدین موسوی:
در دوره قبل خیلی آقای رئیسی را تخریب کردند، اتفاقا او در مسندی قرار گرفت که انتظار میرفت همان کارها را بکند، مثلا در خیابانها دیوار بکشد، ولی اینطور نبود و اقدامات در مسیر مثبت صورت گرفت، مثل خلع ید از مالک هفت تپه که وضعیتی امیدآفرین است.
#بصیرت_در_انتخاب
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پاسخ استاد #رحیم پور_ازغدی به کسانی که میگویند #اهلبیت علیهم السلام کاری به سیاست نداشتند...
https://eitaa.com/Bayynat
36.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آیتالله قتلعام و اعدامهای وحشتناک سال۶۷
⭕️ صفر تا صد اعدام های ۶۷ به دست آقای #رئیسی و پاسخگویی ۱۰۰٪ قانع کننده از زبان استاد #پورآقایی...
✅ لطفاً منتشر کنید تا دوباره ملت دچار شک و تردید نشوند
🇮🇷 #انتخابات_1400
#بصیرت_در_انتخاب
https://eitaa.com/Bayynat
✅ اعتراف به کارآمدی #رئیسی
⁉️آیا میدونستین تنها نقطه ضعف آیتالله #رئیسی نقطهقوت ایشونه؟
✅ که میگن:
چون کارت درسته، همون قوه قضائیه بمون!
یعنی اعتراف میکنن به کارآمدی ایشان...👌
#رئیسی_انتخاب_اصلح
#بصیرت_در_انتخاب
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌مقایسه خسارت داعشیهای برون مرزی، با داعشیهای داخلی!!!😳
#قضاوت_با_شما
https://eitaa.com/Bayynat
شیوه سلوک آخوند ملاحسینقلی درگزینیِ نجفی، معروف به ملاحسینقلی همدانی
ملاحسینقلی همدانی نقطۀ عطفی در تاریخ رویکرد معنوی و عرفانی در حوزههای علمیه بود. بدون شک درک محضر حکیم سبزواری و تبحرش در فقه پس از بهرهمندی از محضر شیخ انصاری، تأثیری بسزا در تعمیق معارف سیدعلی شوشتری داشته است. او با تسلط بر معارف عقلی و فقاهت، راه استادش (شوشتری) را چنان گسترش داد که پس از او نوعی مکتب تربیتی در نجف شکل گرفت.
شیوۀ سلوک ملاحسینقلی مبتنی بر معرفت نفس، التزام به مراقبه و اهتمام ورزیدن در مراتب چهارگانۀ آن است.
بدین ترتیب که:
در اولین مرحله، سالک باید واجبات شرعی را به جا آورد و از محرّمات بپرهیزد. وی بر این موضوع چندان تأکید داشت که میتوان شاخصترین مؤلفۀ سلوکی وی را حفظ حدود شریعت دانست. از میان چند نامهای که از او در تذکرة المتقین آمده است، این رویکرد به وضوح دریافت میشود. وی التزام به شرع را در تمام لحظات، تنها راه قرب به حق میدانست و معتقد بود که محبت الهی با ارتکاب به معاصی جمع شدنی نیست و اول و آخر و ظاهر و باطن دین همان ترک معصیت است.
وی در دومین مرحله به سالک توصیه میکند که هر کاری را تنها برای رضای خدا انجام دهد تا این حالت در او ملکه شود.
در مرحلۀ سوم باید خدا را پیوسته ناظر بر خود بداند .
و در مرحلۀ چهارم برای آنکه خداوند را حاضر و ناظر در هر لحظه بداند و هر چه غیر حق است را از ذهن دور کند، باید به نفی خواطر بپردازد. از روشهای نفی خواطر در مکتب تربیتی ملاحسینقلی، ذکر، تلاوت قرآن، عبادت، توسل به معصومین (علیهمالسلام) و البته بهترین و سریعترین روش نفی خواطر، توجه به نفس است، بدین معنا که سالک در شبانهروز نیم ساعت یا بیشتر به نفس و به ارتباط آن با حق توجه کند تا به تدریج خواطر از آن نفی و معرفت نفس حاصل شود.
بر اثر اهتمام به مراقبه و توجه به نفس، چهار عالم بر سالک منکشف میگردد:
توحید افعال که در آن سالک درمییابد منشأ همۀ افعال در جهانِ خارج، خداست؛
توحید صفات که در آن سالک هرگونه علم و قدرت و حیات و سمع و بصر را در موجودات، وابسته به حق ادراک میکند؛
توحید اسماء که در این مرحله سالک درمییابد هر موجودی به قدر سعۀ وجود خویش از خداوند عالم، قادر، حی، سمیع و بصیر بهره برده است؛
و آخرین مرحله، توحید ذات است که وصفناشدنی است و تنها میتوان گفت که در این مرحله، سالک هستی خود را گم میکند و در ذات حق فانی میگردد.
خلاصه تعالیم :
محاسبه،
مراقبه، در همه حالها
مواظبت برانجام نافله ها،
سحر خیزی،
مناجات شبانه،
قرائت سوره قدر بویژه در عصر جمعه،
تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها
صلوات
و توسّل دائم به امامان معصومین(علیهم السلام) بویژه آقا امام زمان ارواحنا له الفداه،
شناخت دین و بهره وری از متون دینی نه از روی تقلید
و یاد مرگ سرلوحه توصیه های مکتب تربیتی و عرفانی او بود چونان که فرمود: ولیکن هادم اللذات یعنی الموت بین ایدیکم و اکثر التفکّر فیه فی اللیالی المظلمه ولاتظلموا انفسکم وقرؤو: (فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرّة شرّایره.)
https://eitaa.com/Bayynat
اولاً در شب و شب جمعه در هر یک صد مرتبه سوره ی مبارکه قدر را بخوان و دعای کمیل را درهر شب جمعه ترک مکن و مناجات خمسة عشر19 را. حالِ تو با هر کدام از آنها مناسب باشد لاسیما مناجات مساکین و تائبین و مفتقرین و مریدین و متوسلین و معتصمین را بسیار بخوان و دعای صحیفه کامله هر کدام در مقام مناسب بسیار خوب است.
و در وقت عصر هفتاد مرتبه استغفار و یک (سبحانه الله العظیم سبحان الله وبحمده20) بخوان و استغفارات خاصّه را هم بخوان و سجده طویله21 را فراموش مکن و قنوت طول دادن بسیار خوب است وهمه اینها با ترک معاصی خوب است.
والسّلام علی من اتّبع الهدی
پی نوشت ها:
1. حوزه، ش74-73، ص55
2. اسرار الصلاة، ص207
3. نقباء البشر، ج2، ص817
4. همان، ج4، ص1326.
5. در نگاه قرآن و روایات با یک تقسیم انسانها را به سه دسته می توان دسته بندی کرد: مقرّبین و سابقون، اصحاب میمنه و اصحاب یمین، اصحاب مشئمه و اصحاب شمال.
6. وان تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إنّ الله لغفور رحیم .
7. یاد آخرت روز قیامت و تدبّر در مواقف و چگونگی حساب خود مکتب تربیتی است. یکی از روشهای اصولی تهذیب و انسان سازی قرآن بیان شرح حال انسان در قیامت و روز حساب است. روزی که انسان پدر و مادر نشناسد و مادر و پدر بچه و برادر را وانهند و در غم سرنوشت خویش باشند:
(یوم یفرالمرء من اخیه وامّه وابیه وصاحبته وبنیه. لکل امری منهم یومئذٍ شأن یغنیه) سوره عبس،آیه34.
8. معصیت و گناه جان را آلوده کند.آلوده به هوا قدرت اوج ندارد. از عبادات بهره بایسته نمی برد.
9. (ان الّذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشّیطان تذکروا فاذا هم مبصرون).
10. دروغ و غیبت خوره فطرت آدمی و تباه گر روح الهی اوست (إنّ الکذب خراب الایمان) و (الغیبة جهد العاجز).
11. منهاج النجات، با اسلوبی مشابه احیاء العلوم غزالی و محجّة البیضاء فصل بندی شده است.
12. یاد خدا گر چه بازبان نیکوست وممکن است سالک را به مرحله بالاتر آن برساند ولی آن ذکری قلب را اصلاح کند که همراه با توجّه قلب به حقیقت ذکر باشد که (فی الذّکر حیاة القلوب).
امام علی(علیه السلام) کلامی بلند و دل انگیز در حقیقت و شرایط ذکر دارند:
لا تذکرالله سبحانه ساهیا ولاتنسه لاهیا واذکره ذکراً کاملاً یوافق فیه قلبک لسانک و یطابق اضمارک اعلانک ولن تذکره حقیقة الذّکر حتّی تنسی نفسک فی ذکرک وتفقدها فی امرک (غرر الحکم)
13. آداب الصلواة، امام خمینی.
14. دعای مصباح، معارف بلندی در توحید و شگفتیهای آفرینش دارد. خواندن این دعا با توجّه به معانی آن روح را اوج می بخشد.
15. تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) از ذکرهایی است بسیار مورد توجّه عارفان سالکان. در گفتار امامان معصوم(ع) نیز به مواظبت و خواندن آن سفارش بسیار شده است و حتّی مصداق آیه شریفه: (اذکروالله ذکر کثیراً) شمرده شده است:
زراره از امام صادق نقل می کند که آن حضرت فرمود:
(تسبیح فاطمة الزّهرا (علیها السلام) من الذّکر الکثیر الّذی قال الله عزّوجل: (اذکروا الله ذکراً کثیراً) اصول کافی ج2،ص286.
16. اصول الکافی، ج2، کتاب فضل القرآن
17. رسالة لقاء الله، عارف ربانی آقا میرزا جواد ملکی تبریزی.
18. ذکر یونسیّه (لا اله إلاّ انت سبحانک إنّی کنتُ من الظلمین) بسیار مورد توجّه و توصیه عارفان شیعه بوده است. ملاحسینقلی همدانی این ذکر را مجرّب در تصفیه قلب و رسیدن به حالات ملکوتی شمرده است.
19. امام سجّاد (علیه السلام) برای نفس سالک پانزده مقام قرار داده است. و برای هر مقامی دعایی و ذکری. دعایی که هم وضعیّت انسان را در آن مقام روشن می کند و هم او را به پله بعدی اوج می دهد.
20. این دو تسبیح اگر ازروی عرفان به گستره معنی و حقیقت بلند آنها باشد نفس را کمال بخشد.
21. نزدیک ترین حالت بنده به معبودش سجده است. آنانی که لذّت قرب حق را در سجده می یابند دل از آن مقام بر نمی دارند و سجده را طولانی می کنند.
به فرموده امام رضا(علیه السلام): (اقرب ما یکون العبد من الله تعالی وهو ساجد و ذلک قوله تعالی: فاسجد واقترب. (وسائل الشیعه، ج4،ص679)
https://eitaa.com/Bayynat
دستور العمل اخلاقی مهم از ملا حسینقلی همدانی:
و… بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین وصلّی الله علی خیر خلقه محمّد وآله الطّاهرین
و بعد، بر طالبان نجات و سعادت ابدی مخفی نماناد که اهل نجات دو طایفه می باشند:
یک طایفه اصحاب یمین و طایفه دیگر مقرّبین اند و اگر طالب سعادت عمل به وظیفه اصحاب یمین که ترک معصیت باشد نمود از آنها خواهد شد.
مقرّبین علاوه بر آنها وظیفه دیگر دارند که غرض بیان آنها نیست.5
اوّلاً باید فهمید که اگر شخص انسانی فهمید حقارت و پستی خود را هم بعد از آن فهمید عظمت و قدرت حضرت ملک الملوک را البته خواهد فهمید که قدم جرأت برداشتن و اقدام به معصیت نمودن در حضور چنین سلطان عظیم الشأن در نهایت قبح و شناعت و بدبختی می باشد؛ چرا غافل است از قدرت قادری که اگر اراده نماید فنای همه موجودات را به محض اراده آن سلطان عظیم الشأن همگی بر باد فنا رفته ملحق به معدومات خواهند شد.
این که می بینی معصیت در نظرت سهل شده به جهت اموری است که بعضی از آنها را ذکر می کنیم:
اوّلاً فکر خود را تماماً متوجّه به دنیای دنیّ کرده ای. از این جهت بالمرّه از نفع و ضرر اخروی غافل شده ای. نمی دانی چه بسیار بسیار منافع و سعادت ابدیّه از تو فوت شد و چقدر ضررهای بزرگ، بسیار به خود زده ای.
ثانیاً عجز و حاجت و فقر خودت را ملتفت نیستی که ذرّه ذرّه بدنت به حفظ کارکنان او که ملائکه باشند بر پاست.
ثالثاً نمی دانی که در هر آنی از آنات درهر جزء از اجزاء بدنت نعَم غیر متناهیه مرحمت از او شده و می شود که به بیان و بنان ممکن نیست حصر چند آنها.6
با این حال چگونه نعمت او را در معصیت او صرف می کنی؟
رابعاً چگونه غافلی از عقوبات سخت او مگر نمی دانی که ما بین مرگ و قیامت هزار غصّه هست و آسان ترین آنها تلخی جان کندن است. چرا از شداید قیامت غافلی؟ امان از روزی که از دهشت و وحشت او مقرّبین در خوف و اضطراب می باشند. چرا نباشند؟ از روزی که زمینش و هوایش آتش و جهنم به اطراف خلایق محیط و ملایک غلاظ و شداد در بگیر و ببند. نیکان در وحشت و اضطراب و بدان در شکنجه و عذاب آفتاب در بالای سر و زمین گرم تر از کوره آهنگر. خطر حساب از یک طرف و دهشت صراط از یک طرف و حال کار هنوز به جهنّم نرسیده از آتش و سلاسل و اغلال او بگویم یا از مار و عقربهایش بیان نمایم.7
خلاصه اینها مختصر نویسی است و این فقراتی که گفته شد از هزار یک بیان نشد. تمام سفارشات این بینوا به تو اهتمام در ترک معصیت است. 8
اگر این خدمت را انجام دادی آخر الأمر تو را به جاهای بلند خواهد رسانید.
البتّه، البته در اجتناب از معصیت کوتاهی مکن و اگر خدای نکرده معصیت کردی زود توبه نما و دو رکعت نماز به جا آور و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار کن و سر به سجده بگذار و در سجده از حضرت پروردگار عفو بخواه و امیدوارم عفو بفرماید9.
معاصی کبیره در بعضی رساله عملیه ثبت شده یاد بگیر و ترک نما. و زینهار پیرامون غیبت و دروغ و اذیت مگرد10.
اقلاّ یک ساعت به صبح مانده بیدار شو و سجده به جا بیاور.
و آنچه در منهاج النجاة11 مرحوم ملا محسن فیض (رضوان الله علیه) مذکور است کافی و شافی است از برای عمل شب و روز تو به همان نحو عمل نما.
وسعی کن که عمل و ذکرت به محض زبان نباشد و با حضور قلب باشد که عمل بی حضور اصلاح قلب نمی کند اگر چه ثواب کمی دارد12.
البتّه البتّه از غذای حرام فرارکن. مخور مگر حلال.
غذا را کم بخور یعنی زیاده برحاجت بُنیه مخور. نه چندان بخور که ضعفت بیاورد و به سبب ضعف از عبادت مانع شود.
هر قدر بتوانی روزه بگیر به شرطی که شب جای روز را پر نکنی.
الحاصل غذا به قدر حاجت بدن ممدوح و زیاد و کم هر دو مذموم.
و شروع کن به نماز با قلب پاک از حقد و حسد وغَلّ و غش مسلمانان و لباس و فرش و مکان نمازت باید مباح باشد.
اگر چه مکان غیر محل جَبْهه [پیشانی] نجس بودنش به نجاست غیر متعدّیه نماز را باطل نمی کند ولی نبودنش بهتر است.
و بایست به نماز ایستادن بنده در حضور مولای جلیل با گردن کج و قلب خاضع و خاشع13.
بعد از فریضه صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد مرتبه کلمه توحید ودعای مصباح مشهور بخوان14 و تسبیح سیّده نساء15 را بعد از فریضه ترک مکن.
هر روز هر قدر بتوانی لااقل یک جزء قرآن با احترام و وضوع و خضوع و خشوع بخوان و در بین خواندن حرف مزن مگر به قدر ضرورت.16
و در وقت خواب شهادت را بخوان و آیة الکرسی و یک مرتبه فاتحه و چهار مرتبه سوره توحید و پانزده مرتبه سوره قدر و آیه (شهدالله) را بخوان و استغفار هم مناسب است.
و اگر بعضی از اوقات بتوانی سوره مبارکه توحید را صد مرتبه بخوانی بسیار خوب است.
و از یادمرگ غافل مشو.
و دست بر گونه راست گذاشته به طرف راست با یاد خدا بخواب.
و از وصیت کردن غافل مشو17.
و ذکر مبارک (لا اله إلاّ انت سبحانک إنّی کنتُ من الظلمین) را هر قدر بخوانی و در هروقت بسیار خوب است.18
توصیههای آخوند ملاحسینقلی همدانی به روایت آیةالله میرزا محمد طهرانی
مقدمه
مرحوم علامه سید علی نقی نقوی (۱۳۲۳ -۱۴۰۸) از علمای هند بود که محضر اساتید و مشایخ زیادی را درک کرده بود. وی شماری از اجازات روایی را که مشایخ حدیث به او دادهاند، در مجموعهای به نام «اجازاتی» گرد آورده که تا کنون چاپ نشده است. نسخهای عکسی از آن در کتابخانه مؤسسه کتابشناسی شیعه در قم موجود است. برخی از این اجازات علاوه بر نام سلسله راویان، حاوی نکات فراوان در زمینههای مختلف علمی و اخلاقی است.
یکی از اساتید تقوی، میرزا محمد تهرانی عسکری (متوفی ۱۳۷۱ ق.) است که محدث و فقیه نام آور روزگار خود بود و به جهت اقامت سامرا، به لقب عسکری مشهور شد. او در میان نسل اخیر، بیشتر به فرزندش شیخ نجم الدین عسکری، نوهٔ دختریاش سید مرتضی عسکری، دامادش شیخ ذبیح الله محلاتی مشهور است. البته آثاری دارد مانند کتاب بسیار گستردهٔ مستدرک البحار که حجمی به اندازهٔ بحار داشته، ولی متأسفانه چاپ نشده است. مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی که به آن دسترسی داشته، از جلد سیزدهم آن در کتاب عبقری الحسان (باب تشرفات) فراوان نقل قول کرده و میرزای تهرانی را ستوده است.
اجازهٔ روایی میرزا محمد تهرانی عسکری مفصل است که ضمن آن شرح حال و ویژگیهای میرزای شیرازی و محدث نوری و مشاهدات خود از سیرهٔ اینان و دیگر اساتید خود را بیان میکند. یکی از اساتید او، آخوند ملا حسینقلی همدانی است که میرزای تهرانی بخشی از مطالب او را نقل میکند. پارهای از این مطالب در اصل کلام تهرانی، فارسی و برخی دیگر، عربی بوده است. مطالب عربی نیز به فارسی ترجمه شد. لذا قدری ناهماهنگی میان نثر بخشهای مختلف کلام دیده میشود.
از همین سخنان شیوهٔ سلوکی و تربیتی مرحوم همدانی به خوبی به دست میآید. و چون راوی فقیه و محدثی نام آور و معتبر است، میتوان به نسبت آنها به ملا حسینقلی همدانی اطمینان یافت.
پاکنویس این بخش، در شب شهادت جواد الائمه سلام الله علیه و علیهم سامان گرفت. ثواب این کار مختصر به حضرتش تقدیم شد، بدان امید که به دعای آن امام همام، خداوند در امر ظهور مولایمان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه تعجیل فرماید. آمین. عبدالحسین طالعی. شهریور ۱۳۹۴
متن توصیههای ملا حسینقلی همدانی
بد نیست که در اینجا پارهای از نصایح یکی از مشایخ بزرگوار خودم را بیاورم که خداوند، جایگاهش را در دار المقام بلند گرداناد. او عَلَم علّامه، دانای متبحّر فهّامه، جامع معقول و منقول و صاحب کرامات درخشان، مولی حسینقلی همدانی است؛ از برترین تلامذهٔ محقق انصاری و از اصحاب سید امام علامه عابد زاهد ورع مرتاض مجاهد، یار و همراه محقق انصاری، آقا میر سید علی شوشتری قدس الله اسرارهم.
محضر آخوند [ملا حسینقلی] همدانی را درک کردم، به مجلس او مشرّف شدم و نزد او بار یافتم، به سال ۱۳۰۱ در نجف اشرف. او پس از بحثهای فقه و اصول، اخلاق میگفت و شاگردان را اندرز میداد.
به جانم سوگند که کلامی سودمندتر و مؤثرتر از آن ندیده و نشنیدهام که این چنین در دلهای سخت – که سختتر از صخرهٔ درشت باشد – اثر گذارد.
مطلب اول راه دستیابی به خوف
از جمله مطالبی که در وعظ خود در باب تقوا، روز ۲۵ ذیقعده ۱۳۰۱ میگفت، این الفاظ بود:
ای جماعت! من واعظ نیستم و کار من وعظ نیست. اگر وعظ میخواهید، در نجف بسیار است. کار من این است که کسی طالب تقوای صادق باشد و از من چیزی بپرسد، من راه تقوا را به او نشان بدهم. و اما اگر همین بیایید و بشنوید و بروید در پی لهو و لعب و ضحک و کارهای دیگر، ثمری ندارد. خودت زحمتی کشیدهای و مرا اذیتی کردهای.
و اگر بخواهی با همین طریقی که داری و این اعمالی که میکنی، تحصیل تقوا بکنی محال است. زیرا که من در شما تأثیری نمیبینم.
اول باید تحصیل خوف بکنی تا بتوانی تحصیل تقوا بکنی.
الخوف، الخوف، الخوف.
گفتند: راه دستیابی به خوف چیست؟
رفتن به قبرستان
پاسخ داد: راههایی دارد. راه قویتر نسبت به راههای دیگر که شما امکان آن را دارید، این است که خود به تنهایی هر روز – و نه یک روز در میان – به قبرستانها بروی، زمانی نزد مردگان بنشینی، از آنها بپرسی: اموال شما کجا رفت؟ خانه هاتان چه شد؟ آنها یک یک را به زبان حال، پاسخ میدهند.
سپس به تو می گویند: اگر میدانستی چه اندازه آرزو داریم به دنیا برگردیم و فرصت یابیم به آنچه اکنون تو فرصت آن را داری، وقت و امکانات خود را غنیمت میشمردی، توشه بر میگرفتی و برای سفر خود آماده میشدی.
کاش میدانستی که چگونه سرِ من، جایگاه مارها و عقربها شده و چگونه کرمها در آن رفت و آمد میکنند، چگونه استخوانهایم گسسته و چگونه خاک، گوشتم را خورده است.
آنگاه به خود باز میگشتی و به نفس خود میگفتی: تو، به زودی مانند یکی از اینها خواهی شد و در زمرهٔ اینها در میآیی.
یک وسیلهٔ دیگر برای پدید آمدن خوف در دل، زیارت امیر المؤمنین – علیه آلاف التحیة و الثناء – است. وقتی به درّ حرم مطهّر حضرتش رسیدی، بدان که بر دروازهٔ سلطانی ایستادهای که میخواهی به حضورش بار یابی، اما نمیدانی که آیا او از تو راضی است تا بر تو مهر ورزد یا بر تو خشم گرفته و میخواهد به قتلت برساند.
پس سزاوار چنان است که در آن حرم مطهر، با هیچ کسی (جز در شئونی که در امر آخرت نفعت رساند) سخن نگویی.
عامل دیگر برای خوف، سجدهٔ طولانی در نیمه شب است که ذکر و دعایی را، صد بار (یا دویست بار، یا هزار یا دو هزار بار، به مقدار توانی که داری) تکرار کنی، تا آنجا که خسته شوی و مواضع سجده در بدنت رنجور شود.
سپس بر خیزی و به مرگ بیندیشی، به اندازهٔ نیم ساعت. و بدان که این جامه که بر تن میکنی، لباس تقوا نیست، وگرنه بیشتر مردم اهل تقوا بودند.
اگر با این کردار زشت میخواهی به تقوا برسی، محال است. پس ناگزیر درسراسر شبانه روز باید به کارنامهات بنگری، و کارهای نیکو و پسندیده را جایگزین کارهای زشت و ناپسند گردانی تا به تقوا برسی.
مطلب دوم
مولی حسینقلی همدانی روزی دیگر ضمن مواعظ خود در بارهٔ راه مجاهده با نفس و دستیابی به تقوا، سخنانی به این مضمون گفت:
وقتی میخواهی امور دینت سامان گیرد و به تقوای راستین دست یابی، قبل از فجر (در تابستان یک ساعت و در زمستان دو ساعت) از خواب برخیز و تا طلوع آفتاب نخواب. در این زمان نه خرید و نه فروش انجام میشود، نه درس و بحثی، و نه مجالسی که به آن انس بگیری.
از خواب که برخاستی، در بارهٔ خود بیندیش که بندهٔ خداوندگارت هستی.
وقتی انسان از خواب بر خیزد، شایسته است که به خدمت مولا و سرور خود بپردازد و دعاهای مأثور را بخواند.
وقتی میخواهی وضو بگیری، به این بیندیش که مردم در روز قیامت، دو گونهاند: یا سپید رو هستند، یا سیاه رو. سپس از خدایت بخواه که تو را در زمرهٔ سپید رویان قرار دهد نه سیاه رویان.
روی خود را که میشویی، بگو: «اللهم بیّض وجهی یوم تسودّ فیه الوجوه، و لا تسوّد وجهی یوم تبیضّ فیه الوجوه».
سپس بیندیش که مردم روز قیامت دو گروهاند: گروهی که نامهٔ عملشان را به دست راستشان میدهند. خداوند جلّ جلاله بر آنان خلعت آمرزش میپوشاند، و جاودانگی در بهشت را روزی آنان مقرّر میدارد، و در محاسبه بر آنان آسان میگیرد.
دست راست خود را که میشویی، از خدای تعالی بخواه که تو را از کسانی قرار دهد که نامهٔ عمل آنها را به دست راستشان میدهند. در آن حال بگو: «اللهم أعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حساباً یسیراً»
بدین سان [تا آخر وضو، که با حضور قلب، وضو میگیری].
آنگاه نماز شب میگزاری، به قلبی خاضع و نفسی فروتنِ خاشع، پس از آن به تعقیب نماز و تلاوت قرآن میپردازی، با همان آداب که پیش از این یاد شد.
سپس در درون خود بیندیش که در این جهان نخواهی ماند. بدان که از دنیایی دیگر به این دنیا آمدهای تا برای خانهٔ آخرتت تجارت کنی. باید بدانی که شریک تو در این تجارت درون توست، تجارتی که سود آن بهشت و رضایت الهی است و زیان آن جاودانگی در دوزخ را در پی دارد.
البته او شریکی خائن است. نفس تو، بندهٔ توست، اما بندهای سرکش که گوش به فرمان تو نیست، مگر این که به ناگزیر و قهر، او را امر کنی.
مثلاً به این طریق که چشم و گوش و زبان و شکم و آلت جنسی و دست و پای خود را به او بسپاری، آنگاه به او سفارش کنی و بگویی:
ای نفس! تو را به خدای جلّ جلاله سوگند میدهم که در تجارت خود زیان نکنی، چرا که اگر گرفتار زیان شوی و سرمایهات را از دست بدهی، هم خود نابود شدهای و هم مرا نابود کردهای.
آنگاه که اعضای بدن را در برابر آن تسلیم کنی و به آن سفارشهایی ضروری را داشته باشی، باز هم نسبت به آن غفلت مکن. چگونه از آن غفلت کنی؟ در حالی که وقتی بخواهی پولی به کسی بسپاری تا برایت تجارت کند، آن پول را فقط به کسی میسپاری که برای آن به او اطمینان داری، و با این همه از او غفلت نمیکنی. لذا به محض توهّم زیان، سرمایه را از او پس میگیری.
این است برخورد تو با کسی که امین می دانی. پس چگونه است برخوردت با کسی که بی تردید، خائنش می دانی و خبر داری که لحظات غفلت تو را انتظار میکشد تا به زیانی اندازد که هرگز از آن رها نشوی.
وقتی اعضای خود را به او سپاری و سوگندش دهی که تو را در هلاکت نیندازد، بنگر که در آن زمان به چه کاری اشتغال داری. مثلاً اگر میخواهی به مجلس درس بروی، باید نیّت خود را – با خلوص تمام – برای خدای تعالی قرار دهی. البته تو کجا و چنان نیتی کجا؟ کسی به چنان نیتی دست مییابد که قلب خود را از نجاست دنیادوستی پاکیزه بدارد، و در آن فقط محبّت خدای جلّ جلاله باشد.
امیر المؤمنین سلام الله علیه بسیار به قبرستانها میرفت و نزد مردگان می نشست، تا آنجا که ملامتش کردند و به حضرتش گفتند: چرا با ما نمینشینی؟ میفرمود: اینها گروهی هستند که مرا موعظه میکنند و اندرز از آنها میگیرم. از آنها میپرسم و به من پاسخ می گویند، بدون اینکه آزارم دهند.
وقتی امیر المؤمنین سلام الله علیه با آن جلالت و امامت چنین کند، وای بر من و تو!
قرائت قرآن با حضور قلب
از جمله راههای دستیابی به خوف، قرائت قرآن با حضور قلب است.
به خود بنگر. وقتی نامهای از جانب پدرت دریافت کنی، چگونه آن را با حضور قلب میخوانی تا نسبت به اوامر و نواهی او خبردار شوی، که امر او را به جای آوری و خود را از نهی او باز داری.
اینک بگو: آیا خدای جلّ جلاله را بیشتر دوست میداری یا پدرت را؟
زمانی که میخواهی قرآن بخوانی، شایسته است که با وضو و رو به قبله باشی. وقتی قرآن را بر میداری تا بخوانی، چنان باش که گویی چیزی سنگین را بر میداری، زیرا امانت خداوند، سنگین است.
خدای جلّ جلاله در بارهٔ قرآن فرمود: «إنّا عرضنا الأمانة علی السماوات و الأرض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان إنّه کان ظلوماً جهولاً»
شایسته است که در درون خود بیندیشی که این نامهٔ دوست تو است که برایت فرستاده است. کدام محبوب را بیش از نامهٔ محبوب خود دوست میداری؟
کدام یک از عوامل محبت را میتوان سراغ گرفت که در آن یافت نشود؟
از باب نمونه:
یکی از عوامل محبت، کمال است. انسان عالمان را بزرگ میدارد، به جهت کمال علم که در آنها است. علم او کجا و علم دیگران کجا؟
یکی از عوامل محبت، لطف و احسان است. لطف او کجا و لطف آفریدگانش کجا؟
نیز سزاوار است که قاری قرآن مانند کسی باشد که فرمان سلطان به دست او باشد. ببین که وقتی فرمانی از سلطانی سرکش و ستمگر و سنگدل و جانی به دستتان برسد، چگونه به خود میلرزید و در کمال ادب آن را میخوانید؟ گوش جان را به آن میسپارید و با کسی سخن نمیگویید تا درست بشنوید.
اما وقتی میخواهی فرمان خداوندگارت را بخوانی – که سلطان السلاطین است – آن را با قلب غافل، بدون اندیشه و تدبّر میخوانی. در حالی میخوانی که گویی با دیگران سخن می گویی.
دست کم ادب را در حدّ خواندن فرمان چنان سلطانی رعایت کن. سزاوار است که آن را با قلب حاضر – نه غافل – آن هم آیه آیه بخوانی. وقتی به آیهای رسیدی که با حالتت تناسب داشت، خوب است که آن را چند بار تکرار کنی: ده یا بیست یا صد یا دویست بار بخوانی، تا آنجا که در درونت استوار شود، همانند نقش که بر سنگ مینشیند، نه مانند تصویری که روی آب بکشی.
باید در معانی آن ژرف بنگری، در حین شنیدن آن با کسی سخن نگویی، و ارادهٔ خود را محکم بداری که بدان عمل کنی؛ زیرا خدای جلّ جلاله قرآن را فرستاده تا آن را بخوانی و سپس بدان عمل کنی.
اگر در تمام طول عمر، آن را بخوانی، اما اوامر آن را به جای نیاوری و خود را از نواهی آن باز نداری، چنین قرائتی هرگز سودی برایت نخواهد داشت.
وقتی بدین شیوه قرآن را بخوانی، به تدریج حالت خوف در تو پدید میآید.
البته قرائت قرآن آداب فراوان دارد. و آنچه برایت گفتم، ادکی است از آداب بسیار. در شمار آداب آن، حیا، خوف، خشوع و خضوع و موارد دیگر است.
نماز همراه با حضور قلب
یک راه دیگر برای دستیابی به خوف، نماز همراه با حضور قلب است. وقتی در پیشگاه خدایت میایستی، باید بدانی که در برابر پادشاهی بزرگ و مقتدر ایستادهای. پس خود را جمع کن. بکوش تا حواسّ تو پراکنده نشود. به عظمت خدای جلّ جلاله بیندیش. سپس نیت کن و بگو: «الله اکبر». یعنی او را – هم به قلب و هم به زبان – بزرگ بدار.
بدان که دشمنی در کنار توست – به نام شیطان – که میخواهد گمراهت کند، تا در حضور سلطان، ادب خود را از دست دهی. و هیچ کسی نمیتواند تو را از دام او برهاند مگر خدای جلّ جلاله. پس پناه به خدای بزرگ ببر، و با تمام وجود خود بگو: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم». سپس به نام خدایت تبرّک بجوی و بگو: «بسم الله الرحمن الرحیم»، تا آخر نماز.
باید بدانی که در نماز با سلطانی بزرگ معامله میکنی، معاملهای که هم سود آن زیاد است و هم زیانش. مثلاً وقتی با فلان بقّال معامله کنی و او تو را پسندد، به تو میبخشد، تو را بزرگ میدارد، و در حدّ توانش قدری کالای اضافه به تو میدهد.
همین گونه است وقتی با سلطان روبه رو شوی، و تو را پسندد که فرمانداریِ یک منطقه را به تو میسپارد.
از سوی دیگر، اگر در یک روز بیست بار به یک بقّال بد بگویی، شاید بتوانی سرانجام رضایتش را جلب کنی. ولی اگر سلطان مقتدر را به چشم حقارت بنگری، ام میکند تا تو را بکشند.
زیارت امیر المؤمنین علیه السلام
دل تو، سرشار از غفلت و شهوت است. پس دست کم باید عزم تو مجاهده با نفس باشد. عزم بر آن بدار که در آن مجلس کسی را آزار ندهی، کسی را شرمنده مسازی و کسی را غیبت یا استهزا نکنی.
بعلاوه، وقتی دیدی گروهی غیبت میکنند، اگر توانستی به زبان نرم، آنها را از غیبت باز داری، چنین کن؛ چرا که این زمانی است که اهل امر به معروف و نهی از منکر را مسخره میکنند. اما اگر نتوانستی آنها را از غیبت باز داری، و حتی نتوانستی از آن مجلس خارج شوی، کار آنها را به قلب و درون خود زشت بشماری. و باید قصدت فهمیدن باشد نه اظهار فضل بر دیگران.
مطلب سوم حزن
۳. نیز، از کلام آن بزرگ – قدّس سرّه – در مورد راههای مجاهده و دستیابی به تقوا، این مضامین است:
بدانید – بندگان خدا – که مبنای تقوای راستین، حزن شدید دائم است که در قلب باشد. پس هر کس حقیقت تقوا را میخواهد، ناگزیر باید به این حزن دست یابد. همان گونه که تحقّق ساختمان بدون پی ریزی امکان ندارد، ورود تقوا به قلب و استقرار آن در دل، بدون این حزن شدید دائم ممکن نیست.
نشانه حزن
نشانهٔ آن چنین است: هیچگاه به حقیقت خنده، نخندی. و هرگز به صورت و قلب – با هم – نخندی، بلکه به قلب خود بگریی و فقط به ظاهر بخندی؛ و قلبت چنان باشد که هرگز خندهای از آن صادر نشود، بلکه غرقهٔ دریای حزن باشد؛ چنانکه در خبر آمده است: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه» (مؤمن اندوه خود را در دل نهان میدارد، و گشاده رویی را در صورت دارد).
از این خبر شریف بر میآید که در قلب مؤمن، هرگز بشارت وارد نمیشود. اخبار به این مضمون فراوان است. اگر خواستی از آن خبردار شوی، به خطبهها و مواعظی رجوع کن که از ائمهٔ طاهرین صلوات الله تعالی علیهم اجمعین در وصف اهل تقوا رسیده است.
و بدان که اگر در یک ساعت یا یک روز یا در اغلب اوقات خود محزون باشی، اما در ساعتها یا روزها یا زمانهای دیگر، سرگرم به بازی و خنده شوی، از حزن فاصله بگیری، از خدای جلّ جلاله غافل گردی، گناهان خود را از یاد ببری و به دنیایت دلخوش شوی؛ در این حال، در زمرهٔ اهل تقوا نیستی، و بهره و نصیبی از آن نداری.
پس ناگزیر باید حزن، ملکهٔ ثابت در نفس تو شود. دستیابی به این حزن بدین صورت عملی میشود که به بدیِ حال خود بیندیشی، به گناهان خود زیاد فکر کنی، و ببینی که از عیبهای خود غفلت داری؛ و اگر عیبهای خود را بدانی، نسبت به عیبهای دیگران غافل میشوی.
نیز باید بنگری که بدون تردید و شبهه، خدایت را عصیان کردهای، از دشمنش – که دشمن خودت است – پیروی کردهای، در برابر سرور و مولایت جرأت ورزیدهای، و نسبت به کسی که به سوی او باز میگردی، مخالفت کردهای.
از سوی دیگر، نویدی از جانب خدای بزرگ به تو نرسیده که به آمرزش و رهایی از خسران دست یافتهای، و نمیدانی که چیزی از کارهای نیک تو پذیرفته شده یا نه، و آیا کاری از تو سر زده که به سبب آن رهایی از دوزخ را امید ببندی یا نه.
وقتی به این مطالب بیندیشی، میبینی که زمینههای هلاکت در تو موجود است – تا آخر کلامش که همه مفید بود.
مطلب چهارم معاشرت
مرحوم ملا حسینقلی همدانی ما را به کم کردن معاشرت، بلکه ترک آن – جز به اندازهٔ نیاز و ضرورت – سفارش میکرد. میگفت: معاشرت برای طالب علم، سمّ کشنده است. نیز میگفت: از این گونه جلسهها که در حرم مطهّر برپا میشود، بپرهیز، و در آنجا وقت خود را صرف مکن، مگر آنکه به تضرّع در برابر امیر المؤمنین- علیه افضل صلوات المصلّین – اشتغال یابی.
مطلب پنجم
به ما امر میفرمود که علم اخلاق را مباحثه کنیم.
میگفت: دانش پژوهان حوزهها، روزی در حرم مطهر، در کنار هم مینشستند و در باب تهذیب اخلاق و تزکیهٔ نفس سخن میگفتند. در آن روز ما – نزدیک به بیست تن – در کنار استاد بودیم که میگفت:
ای گروه! هر یک از شما اسرار نهانی دارد که دوست ندارد کسی بر آنها آگاه شود. وقتی کسی از شما بر امور نهانی دیگری آگاه شود، چه به سر او میآید؟ این مطلب در میان شما است که تعدادی اندک شمار هستید، بیست تن یا کمتر.
حال، چه میکنید در روزی که پردهها بر افتد، درونِ همگان آشکار شود، و ضمیر مردمان ظاهر گردد. استاد گفت: این موعظه برای امروز شما کافی است.
مطلب ششم
یکی از نیکان قصد سفر به شهر خود داشت. از او موعظه خواست. به او گفت: وقتی وارد شهری شدی و خواستی در آن محل جای گیری، نیکان آن را پیدا کن و با آنها معاشرت کن.
https://eitaa.com/Bayynat
آقای لاریجانی!رای من به دادگاه وپادگان است ⚡️ همان دادگاهی که نیشکر هفت تپه را به مردم باز گرداند🌸 همان دادگاهی که نساجی مازندران را به مردم باز گرداند🌸 همان پادگانی که سردار دلها رابرای"مرد بودن در میدان"تربیت میکند🌸
https://eitaa.com/Bayynat
🌹🌺🌸🏵🌷🌱🌴🌾🍃🌼🌻🌿🥀🍃🌲🌹🌹🌹🌷سلام علیکم
کسانیکه تکرار می کنند ایت الله رییسی بهتر است در قوه ی قضاییه بماند ـ به این نکته توجه کنند:
در بیش از دو سال گذشته آیت الله رییسی چه کسانی را در دادگاه های مهم و میلیاردی محاکمه کرد؟ واگذاری های غیر قانونی را از حلقوم چه کسانی بیرون کشید ـ؟
اگر خوب بررسی کنیم قریب به اتفاق این محاکمات مربوط به ۳ گروه هستند ـ گروه اول مدیران ذی نفود دولتی مانند رییس خصوصی سازی دولت روحانی،مدیران بانک های دولتی و هیات مدیره شرکتهای دولتی و صدور کیفر خواست برای رییس کل بانک مرکزی و برخی وزیران دولتی مثل آخوندی وبرخی مدیران شرکت های دولتی ـ
گروه دوم بستگان مدیران رده بالای دولتی مثل برادر رییس جمهور و معاون اول او ـ دختر وزیر و پسز وزیر
گروه سوم طرفداران حلقه ی اول دولت که دولت فعلی مدیون حمایت انها بوده است مثل مالکان خود خوانده رشت الکتریک و دشت مغان و هفت تپه و مانند آن ـ
خود تجربه آقای رییسی در برخورد با این افراد نشان می دهد که تقریبا تمام فساد های بزرگ مربوط به دولت است ـ دولت فساد خیز است ـ آیا عقل سلیم حکم نمی کند سرچشمه فساد بسته شود به جای چرخه ی باطل تولید فساد و محاکمه ی مفسدین ـ بنابراین بنده فکر می کنم ورود فردی فساد ستیز مثل آیت الله رییسی در قوه ی مجریه در مبارزه ریشه ای و اساسی با فساد موثرتر از استمرار حضور ایشان در قوه قضاییه است ـ انشا الله همگی یکپارچه از حضور ایشان در صحنه انتخابات استفبال و به شدت حمایت میکنیم .
https://eitaa.com/Bayynat