فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نشستن خانواده دور هم و ثواب بسیار آن...
#استاد_عالی
https://eitaa.com/Bayynat
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 احمد #صالحی از رزمندگان دفاع مقدس به عکسی با #امام_خامنهای اشاره کرد که ماجرای خندهداری در دل خود نهفته دارد و شنیدن آن خالی از لطف نیست.
https://eitaa.com/Bayynat
بیّنات
🎼 #ملا_ممد_جان 🎧 استاد #عبدالرحیم_ساربان https://eitaa.com/Bayynat
قطعه #ملا_ممدجان
با اجرای استاد #عبدالرحیم_ساربان
موسیقی فولکلوریک افغانستانی
" ملا محمد جان" یکی از قدیمی ترین آهنگ های هرات است سرودی عاشقانه و بیان سوز دل دختر عاشقیست که نذر کرده تا آرامگاه حضرت علی علیه السلام را در مزارشریف زیارت کند و دعا کند تا آرزویش که رسیدن به ملا محمد جان است برآورده شود.
( برخی از مردم افغانستان مزار شریف را قبر علی بن ابی طالب می دانند و نه شهر نجف در عراق )
داستان سرایش این آهنگ از این قرار است که در زمان حکمروایی تیموریان درهرات و درعصر سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش امیرعلی شیر نوایی، مردم از سراسر قلمرو روز نوروز به مزارشریف می آمدند و دولت هزینه عروسی جوانانی که، در این روز در مزار شریف مراسم میگرفتند را می پرداخت.
ازجمله مدارسی که درین دوره، در هرات تاسیس شده بود، مدرسه ای بود که در جوار زیارت ملا حسین واعظ کاشفی واقع بود، یکی از طلاب این مدرسه ملا محمد جان همه روزه از محله سرحدیره به چشمه قلمفر که نزدیک زیارتگاه عبدالرحمن جامی بود، میرفت و صرف و نحو حفظ میکرد، ساعتی در کنار چشمه می آسود و شکرانه ای بجا می آورد .
روزی جمعی از دختران سرحدیره که در میان آنان، عایشه دختر یکی از افسران مقرب دربار نیز بود، به منظور تفرج و گردش بر سر چشمه آمدند، در این بین باد تندی وزیدن گرفت و روسری عایشه را ازسرش برداشت و بر دوش ملا محمد جان که در فاصله کمی از آنها قرارداشت، انداخت. عایشه که به دنبال روسری اش آمده بود با ملا ممد جان رو در رو شده و هردو دلباخته همدیگر شدند.
عشق عایشه و ملا ممد جان آنقدر برسر زبانها افتاد تا به گوش پدر عایشه نیز رسید. پدر با شنیدن این حکایت، عایشه را در خانه زندانی کرد و او را از دیدن معشوقش محروم کرد. روزی از روز ها که عایشه توانسته بود، دور ازچشم پدر بادختران دیگر بر سر چشمه بیاید، با سوز و درد این سرود را می خواند...
درهمین زمان وزیر دانشمند، امیرعلی شیر نوایی با عده ای ازهمراهان، از کنار این چشمه می گذشت که صدای خواندن عایشه توجه او را جلب کرد، بلافاصله توقف نموده و همه شعر را گوش کرد.
امیرعلی شیرنوائی با فراست و تیز بینی که داشت، دریافت که در پس این صدا دردی نهفته است. خودش را به عایشه رساند و با ملایمت و مهربانی حال او را جویا شد.
سپس عایشه داستان عاشقانه خود و ملا محمد جان را به امیر حکایت نموده و اضافه نمود که ملا ممد جان ازجمله طلاب مدارس شما می باشد.
فردای آنروز، امیرعلی به خانه پدر عایشه رفت و از عایشه خواستگاری نمود، پدر عایشه که وضع را چنین دید، به احترام شخص امیرعلی به این وصلت راضی شد.
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دکلمه زیبای زندهیاد
#خسرو_شکیبایی
✨به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...
https://eitaa.com/Bayynat
#پندانه
🔹عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود. روزی به آبادی دیگری رفت.
عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود، نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت: این مرد را میشناسی؟ گفت: نه. گفت: فلان عابدبود، نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت: می خواهم شاگرد شما باشم،
عابد قبول نکرد.
نانوا گفت: اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام میدهم، عابد قبول کرد، وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟
عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی، ولی برای رضایت دل بنده خدا، یک آبادی نان دادی!
❇️ امام #جعفرصادق عليهالسلام فرمودند:
عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.
📚اصول کافی، ج ۳، ص۲۶.
https://eitaa.com/Bayynat
14.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹تقدیم به زنان و مادران سرزمینم...
https://eitaa.com/Bayynat
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 برام عزیزتر از جانه...
https://eitaa.com/Bayynat
🍁🍃 🍁🍃 🍃
#عاقبت_توهین_و_تمسخر
نقل است:
سرهنگی در حمام به
مرحوم آیت الله #شاهآبادی(ره) استاد امام #خمینی (ره) با لحن تندی گفته بود: مرتیکه! زود باش!
آن زمان حمام ها تاریک بودند. چراغ نداشتند. مرحوم آیت الله شاه آبادی هم پیرمرد بودند چون می خواست از سطح حمام بگذرد، خیلی احتیاط میکرد که آبهای کثیف به بدنش نریزد. آن سرهنگ وقتی این دقت را میبیند، شروع می کند به توهین!
آیتالله شاه آبادی از این تمسخر و طعن و توهین او خیلی ناراحت شد،
ولی نه تنها چیزی نگفت، بلکه به راه خود ادامه داد و رفت.
فردای آن روز آیت الله شاه آبادی در حوزه مشغول تدریس بود که صدای عدّهای را شنید که جنازهای را میبردند. پرسید: چه خبر شده است؟ اطرافیان گفتند: آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، در کمتر از ۲۴ ساعت از دنیا رفت.
مرحوم آیت الله شاه آبادی ناراحت و متاثر شده بود و فرمود:
اگر چیزی در جواب به او گفته بودم، او نمی مُرد!
دوستان! بترسید اگر:
📛زن دارید، جوابتان را نمیدهد،
📛شوهر دارید، جوابتان را نمیدهد.
📛پدر و مادر دارید،
📛خواهر و برادر و همسایه دارید، جوابتان را نمیدهند.
سر خود را پایین میاندازند و میروند...
بترسید از خشم خدا!
آنهایی که جواب شما را میدهند، کم خطر هستند،
ولی آنهایی که جواب نمیدهند، خطرناک هستند، یک وقت میبینید آهِ او شما را بدبخت میکند.
آیت الله #فاطمینیا
https://eitaa.com/Bayynat