eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
460 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
13.4هزار ویدیو
132 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - معرفی یک ماکت در ولایت‌مداری! - حجت الاسلام ماندگاری.mp3
1.66M
🌺 ♨️معرفی یک ماکت در ولایت‌مداری! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
عشق فقط حسین ابن علی....💚 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
تأثیر عفاف و حجاب بر استحکام خانواده ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🖤🏴 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚 اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک @Beh_to_az_door_salam
حجت الاسلام رنجبر: 💠 شما مغازه‌های کیف فروشی زنانه را دیده‌اید که چقدر قشنگ کیف‌ها در آنجا آویزان شده‌اند، اما در آن را که باز می‌کنید، می‌بینید داخل آن پر از کاغذ و روزنامه باطله است. وقتی شما کاغذهای باطله را بیرون می‌ریزید، کیف‌ها هم از آن قواره و شکلی که دارند می‌افتند. ولی وقتی که همین کاغذهای باطله را مچاله می‌کنید و در کیف فرو می‌برید، کیف شکل می‌گیرد. خشم و عصبانیت هم زباله زندگی است، وقتی آن را بیرون می‌ریزیم و بروز می‌دهیم خودمان زشت می‌شویم و از قیافه انسانی می‌افتیم، دیده‌اید کسی که عصبانی می‌شود چهره‌اش زشت می‌شود ولی وقتی همین خشم را به خاطر خدا فرو می‌برید شمایل انسانی پیدا می‌کنید. ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید باورش سخت باشه؛ اما اینها یک گروه یهودی در کانادا هستند (به پوشش‌شون دقت کنید)❗️ ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
چادر مشکی من قصه نابی دارد...🍃 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ"شاه غدیر"گروه های سرود نغمه آسمان، نجوای انتظار، بچه های ایران ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎀شیعیان،لذت ببرید🎀 ⚜️👑 👑⚜️ 🧡پيامبر اكرم ♡صلي الله عليه و آله♡ فرمود: علي جان! غير از خدا و من، كسي تو را نشناخت. ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطاب به امام خامنه ای : تسلیم شو مقام معظم رهبری (حفظه الله) : 🔥 سال ۸۲ از مجلس ششم به بنده نامه زدن «بیا تسلیم بشو» والا ....🤦‍♂😡 ⁉️می دانید رئیس مجلس ششم چه کسی بود؟ مهدی کروبی ⁉️الان عکس کروبی در کدام ستاد انتخاباتی قرار دارد؟ ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱نه خدا توانم خواند، نه بشر توانمش گفت 🌱متحیرم چه نامم، شه ملک لافتی را 🌱شفای کودک سنی مذهب توسط علامه امینی، شخصی که ذوب در ولایت امیرالمؤمنین بود. 🎙آیت الله فاطمی نیا رحمة الله علیه را باشکوه برگزار کنیم ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸از این اندوهناکم که روزگاری بیاید که سرپرستی حکومت این امت، به دست بی خردان و نابکاران افتد; بیت المال را به انحصار در آورند، آزادی بندگان خدا را سلب کنند جامعه را بنده خویش سازند، با صالحان نبرد کنند و فاسقان را هم دستان خود قرار دهند! 👤امام علی 📚نهج البلاغه، نامه ی ۶۲ و ۶۷چ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ╭─🌿✨🔥────• │ ╰➛@Beh_to_az_door_salam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉😍👌یک دقیقه مدح زیبای حضرت امیر المؤمنین علیه السلام الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة اميرالمؤمنين علیه السلام🌹🪴💥 ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم باوفا، آقا ابوالفضل خداوند سخا، آقا ابوالفضل دلی دارم که نذر مرقد توست ببر تا کربلا، آقا ابوالفضل!....💞💔 ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
کاش تا لحظه مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد 💚🌙 ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨ محتاج روضتن همه دنیا ای نور چشم حضرت زهرا ما تا اید غلام و تویی مولا ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶دلگیرم از همه الا خود حسین 🔷دلم برات تنگ شده حسین ᘜ⋆⃟݊🌿•✿❅⊰•"•"•━━━•─ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ ═══════ ೋღ🕊ღೋ══════ #رهایی‌ازشب #ف‌مقیمی #قسمت‌بیست‌و‌چهارم یکی دوهفته مانده بود به تار
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ ═══════ ೋღ🕊ღೋ══════ وقت سفر رسید..همه ی راهیان ایستاده و منتظر مشخص شدن جایگاهشون بودند.فاطمه ومن در تکاپوی هماهنگی بودیم.حاج آقا مهدوی گوشه ای ایستاده بود و هرازگاهی به سوالات فاطمه یا دیگر مسئولین جوابی میداد.چندبار نگاهش به من گره خورد اما بدون هیچ عمق ومعنایی سریع به نقطه ای دیگر ختم میشد!بالاخره اتوبوسها با سلام وصلوات به حرکت افتادند حاج آقا هم در اتوبوس ما نشسته بود و جایگاهش ردیف دوم بود.من و فاطمه ردیف چهارم نشسته بودیم.کاش در این اتوبوس کسی حضور نداشت بغیر از من و حاج اقا مهدوی!اینطور خیلی راحت میتوانستم به او زل بزنم بدون مزاحمی! فاطمه اما نمیگذاشت.هر چند دقیقه یکبار با من حرف میزد.ومن بدون اینکه بفهمم چه میگوید فقط نگاهش میکردم وسر تکون میدادم.چندبار آقای مهدوی فاطمه را صدا زد و من تمام وجودم سراسر حسادت وحسرت میشد. با اینکه میدانستم این صرفا یک صحبت هماهنگی است وفاطمه بخاطر مسیولیت بسیج محبور به اینکار است ولی نمیتوانستم بپذیرم که او مورد توجه آقای مهدوی باشه ومن نباشم. این افکار نفاق رفتارم را بیشتر کرد.تا پایان سفر من روسریم جلوتر می آمد و چادرم را کیپ تر سر میکردم.تا جاییکه خود فاطمه به حرف آمد وگفت جوری چادر سرم کردم که انگار از بدو تولد چادری بودم.!! او خیلی خوشحال بود و فکر میکرد من متحول شدم .بیچاره خبر نداشت که همه ی اینکارها فقط برای جلب توجه حاج مهدویه! به خرمشهر رسیدیم. هوا خیلی گرم بود.اگرچه فاطمه میگفت نسبت به سالهای گذشته هوا خنک تره.خستگی راه و گرما حسابی کلافه ام کرده بود.ما را در اردوگاه سربازان اقامت دادند.و اتاق بزرگی رو نشانمان دادند که پربود از تختهای چند طبقه و پتوهای کهنه اما تمیز! با تعجب از فاطمه پرسیدم: -قراره اینجا بمونیم؟! او با تکان سر حرفم را تایید کرد و با خوشحالی گفت: -خیلی خوش میگذره.. با تعحب به خیل عظیم زنان ودختران اون جمع به تمسخر زمزمه کردم: حتماا!!!! خیلی خوش میگذره! ! خانوم محجبه ای آمد و با لهجه ی شیرین جنوبی بهمون خیر مقدم گفت و برنامه های سفر رو اعلام کرد. ظاهرا اینجا خبری از خوشگذرونی نبود وما را با سربازها اشتباه گرفته بودند! اون خانوم گفت ساعات شام ونهار نیم ساعت بعد از اقامه ی نمازه و ساعت نه شب خاموشیه! همینطور ساعت چهار هم بیدارباشه و پس از صرف صبحانه راهی مناطق جنگی میشیم وفردا نوبت دوکوهه است.اینقدر خسته بودیم که بدون معطلی خوابیدیم.داشتم خواب میدیدم.خوب میدانم خواب مهمی بود که با صدای یکنفر که بچه ها رو باصدای نسبتا بلندی صدا میزد بیدارشدم. دلم میخواست در رختخواب بمانم وادامه ی خوابم راببینم ولی تلاش برای خوابیدن بیفایده بود.و واقعا اینجا هیچ شباهتی به اردوی تفریحی نداشت وهمه چیز تحمیلی بود!!! صبحانه رو در کمال خواب آلودگی خوردیم.هرچقدر به ذهنم فشار آوردم چه خوابی دیدم هیچ چیزی بخاطرم نمی آمد . فاطمه خیلی خوشحال و سرحال بود.میگفت اینجا که میاد پراز سرزندگی میشه! درکش نمیکردم!! اصلا درکش نمیکردم تا رسیدیم به دوکوهه!آفتاب سوزان جنوب به این نقطه که رسید مثل دستان مادر،مهربان و دلجو شد. یک فرمانده ی بسیج آن جلو کنار ساختمانهای فرسوده ای که زمانی راست قامت و پابرجا بودند ایستاده بود و برامون از عملیات ها میگفت و کسانی که در این نقطه شهید شده بودند.اومیگفت و همه گریه میکردند.!!!! ... ═══════ ೋღ 🕊ღೋ══════               ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄