اونجایی که میگه ..
عزیزم تو خیلی جوانی بمان🥲
#شھیدانہ
#شهیدهفائزهرحیمی
یہدعـٰاۍخیلۍقشنگ...:))🌱
الهۍلاستیڪنگاهتون
توجـٰادهشهداپنچربشه :)
#شھیدانہ
یہدعـٰاۍخیلۍقشنگ...:))🌱
الهۍلاستیڪنگاهتون
توجـٰادهشهداپنچربشه :)
#شھیدانہ
شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند: ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند.🥺🌸
#شھیدانہ
#سردارشھیدرضافرزانه
پدرصورتپسـرشرابوسیدوگفت:
تاڪیمیخوـٰاۍبرۍجبھہ؟!
پسـرباخندهگفت:
قولمیدهمدفعہۍآخرمبآشہ
پدر:قولدادیـٰا..!'
وپسـرشسرقولشجآنداد❤️🩹!
#شھیدانہ
شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند: ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند.🤍✨
#شھیدانہ
#سردارشھیدرضافرزانه
حاج قاسم سلیمانی می گفت:
هرگاه که می خواستم حالم عوض شود و روحیه بگیرم وارد سنگر اطلاعات عملیات می شدم و پشت سر محمدرضا کاظمی زاده نماز می خواندم.🥺🌿
#شھیدانہ
#شھیدمحمدرضاکاظمیزاده
مالکیتآسمانبهنام
کسانینوشتهشدهاست
کهبراینزمیندلنبستهاند..🕊
#شھیدانہ🌱
مالکیتآسمانبهنام
کسانینوشتهشدهاست
کهبراینزمیندلنبستهاند..🕊
#شھیدانہ🌱
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شهید عبدالحسین سعادت خواه(قفلی)🕊🌷
برای اولین بار، سال ۸۳ وقتی خدمت سربازی افتادم پادگان کرخه، دیدمش. با آن قد بلند و چهارشانه و آرامش خاصش در راه رفتن که مصداق « عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا » بود.🌷
بسیار متین بود احساس می کردم کوهی از آرامش است ، هرچند که به مرور فهمیدم درون این کوه، آتشفشانی نهفته است. آتش فشانی از جنس فراق و حسرت و جاماندن. به مرور فهمیدم آنچه من می بینم فقط زیبایی ها و طراوت و اقتدار این کوه آرامش سر به فلک کشیده است که در هیبتش می توان خدا راحس کرد و مذاب های آن آتشفشان ، آنچنان درونش مستتر است که فقط اهلش می توانند ببینند.🌷
وقتی می آمد توی اتاقمان، خیلی آرام حرف می زدکه آن اُبهت سبزقامت را زیباتر جلوه می داد و البته همیشه پیشقدم بود در سلام کردن، حتی با من که سرباز بودم هم این خصوصیت تفاوتی نداشت.🌷
سربازها خیلی دوستش داشتند. با این که آخرِ نظم و قانون بود، اما مغناطیس غریبی داشت که جذبت می کرد.🌷
خلق و خویَش به کسانی می خورد که من سرگذشت هایشان را در کتاب ها خوانده بودم و در خاطره ها شنیده بودم. خلق و خویش مشابه کسانی بود که ازشان فقط قابی مانده بود و سنگ مزاری و خاطراتی و دیگر هیچ و همین باعث شد که حرمتش پیش من صد چندان شود.🌷
خداییش دوست داشتم مدام ببینمش تا احترام نظامی بگذارم. شاید کسی باورش نشود ولی برخی از نیروهای تیپ بودند که من وقتی احترام نظامی بهشان می گذاشتم لذت می بردم و یکیشان سرهنگ قفلی بود.🌷
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💌 #شھــیـــدانه🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شهید عبدالحسین سعادت خواه(قفلی)🕊🌷
برای اولین بار، سال ۸۳ وقتی خدمت سربازی افتادم پادگان کرخه، دیدمش. با آن قد بلند و چهارشانه و آرامش خاصش در راه رفتن که مصداق « عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا » بود.🌷
بسیار متین بود احساس می کردم کوهی از آرامش است ، هرچند که به مرور فهمیدم درون این کوه، آتشفشانی نهفته است. آتش فشانی از جنس فراق و حسرت و جاماندن. به مرور فهمیدم آنچه من می بینم فقط زیبایی ها و طراوت و اقتدار این کوه آرامش سر به فلک کشیده است که در هیبتش می توان خدا راحس کرد و مذاب های آن آتشفشان ، آنچنان درونش مستتر است که فقط اهلش می توانند ببینند.🌷
وقتی می آمد توی اتاقمان، خیلی آرام حرف می زدکه آن اُبهت سبزقامت را زیباتر جلوه می داد و البته همیشه پیشقدم بود در سلام کردن، حتی با من که سرباز بودم هم این خصوصیت تفاوتی نداشت.🌷
سربازها خیلی دوستش داشتند. با این که آخرِ نظم و قانون بود، اما مغناطیس غریبی داشت که جذبت می کرد.🌷
خلق و خویَش به کسانی می خورد که من سرگذشت هایشان را در کتاب ها خوانده بودم و در خاطره ها شنیده بودم. خلق و خویش مشابه کسانی بود که ازشان فقط قابی مانده بود و سنگ مزاری و خاطراتی و دیگر هیچ و همین باعث شد که حرمتش پیش من صد چندان شود.🌷
خداییش دوست داشتم مدام ببینمش تا احترام نظامی بگذارم. شاید کسی باورش نشود ولی برخی از نیروهای تیپ بودند که من وقتی احترام نظامی بهشان می گذاشتم لذت می بردم و یکیشان سرهنگ قفلی بود.🌷