فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#ابراهیم_افشاری
🔷🌸🔷🌸🔷🌸🔷🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#ابراهیم_افشاری
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
اعمالقبلازخواب
حضرترسولاڪرم‹ﷺ›فرمودند:
🌻۱⇜قرآن راختمڪنید با خواندن سه بار سوره توحید
🌻۲⇜پیامبران راشفیعخودکنید بافرستادن یک بارصلوات
🌻۳⇜مومنین رو ازخودتون راضی نگہ داریدباذڪر
✨اَللهُمَ اغْفِرلِلمومنین وَالمومِنات
🌻۴⇜یڪحجوسہعمرهبہجا آورید
باگفتن
✨سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَڪبر✨
🌻۵⇜خوندن هزاررڪعت نماز با سه بارگفتن ذڪر
✨یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِہ وَیَحڪُمُ مایُریدُبِعِزَتِہ...✨
🌻۶⇜خواندטּیڪ بارتسبیحات حضرت زهرا
✨الله اڪبر:۳۴مرتبہ✨
✨الحمدلله:۳۳مرتبہ✨
✨سبحاטּالله:۳۳مرتبہ✨
🌻۷⇜خواندטּ ۷ بار سوره قدر
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم✨
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾"✨
🌻۸⇜آیہ۱۱۰ آخر سوره ڪهف جهت بیدار شدטּ برای نماز شب و نماز صبح
✨قُـلْ إِنَّمٰـا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحىٰ إِلَيَّ أَنَّمٰـا إِلَٰـهُكُمْ إِلَٰـهٌ وٰاحِدٌ ۚ فَـمَنْ کٰـانَ يَرْجُوا لِقٰـاءَ رَبِّهِ فَلْـيَعْـمَلْ عَمَلًا صٰـالِحًا وَلٰا يُشْرِكْ بِعِبٰـادَةِ رَبِّـهِ أَحَدًا✨
✨بگو :مـن فقط بشری هستم مثل شما امتیازم این است ڪه بہ من وحی میشود کہ تنها معبودتاטּ معبود یگانہ است؛ پس هر ڪہ بہ لقای پروردگارش امید داردباید کاری
شایستہ انجام دهدوهیچ کس را در
عبادت پروردگارش شریڪ نڪند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام مهدی (عج) ما کاملاً به اخبار و حوادث زندگی شما آگاهی داریم و هیچ چیز از اخبار شما از ما پنهان نمیماند.
به یاد مولا یمان امام زمان (عج)
💔✦࿐჻ᭂ🕊🌼🕊️჻ᭂ࿐✦
🌼بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ🌼
❀اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ
❀وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
❀وَ انْکَشَفَ الْغِطآء
❀وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
❀وَ ضاقَتِ الاَْرْض
❀وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
❀وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان
❀وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
❀وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّ وَ الرَّخآءِ
🌼اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ🌼
✿ฺالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
✿ฺاَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
✿ฺالسّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
✿ฺالْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
✿یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
✿ฺبِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ
الطّاهِرین
◎دعای_غریق◎
«یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّت قَلْبِی عَلَى دِینِک
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
‹بِٮـــمِاللّٰھالرَّحمٰـنِْالرَّحیـٓم›
#اَلسَـلآمُعَلَیڪَیـٰآحُـسیٖنبنعَـلۍ🖐🏻!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍉🍉🍉
❄️☃️زمستان مبارک
ننه سرما قدمت مبارک ☃️❄️
برایمان دعا کن چرخ روزگارمان به سلامتی بگردد🤲
و برف شادی به دل همه ببارد ❄️
یلدای خودمون رو متبرک ب نام مبارک حضرت مادرجان خانم حضرت زهرا سلام الله علیها مزین کنیم ان شاءالله مبارک
🍉🍉🍉
این شب چله اگر از تو خبر شد یلداست...
رسم است که در این شب یلدا، به دیدار پدرو مادر برویم، امام زمان ارواحنا فداه هم پدر معنوی همه ما شیعیان هست.
🌺 یاد ایشون را فراموش نکنیم...
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
#یلدای_مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایــــن جُمعه هَم گــــــــذشتـــُـــــ...
•°🌱
🔸مهدی جان!
من همه عُمر به یلدای فراقت بودم...
#یلدای_غیبت
🌺یا عالیُ بِحَقِّ علی🌺
ߊَܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐَܠࡅِ࡙ــܭَ ߊܠܦَــــܝܥܼܢ🌤
در این روز جمعه به نیت تعجیل درفرج آقا امام زمان دوازدهمین امام دوازده صلوات هدیه کنیم به ساحت مقدس ایشان و بخوانیم دعای فرج را🌱🤲🏻
فرج مولا صلواتـــــــ
اَللّھُمـَصَلـِّعَلۍٰمُحمَّدْوَ
آلـِمُحَمَّدْوَعَجّلـفَرجَھُمْـ
4_5994293955888418812.mp3
4.79M
▪️#حکایت زیبایی از مقام "مرحوم دربندی" در بهشت از برکت گریه و بیقراری برای امام حسین علیهالسلام
📚 جرعهای از کرامات امام حسین علیهالسلام، ص۳۶.
#استاد_عالی
بسیار شنیدنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو هَمان فالِ شبِ یلدایِ مَنی🤍
#امامحسینجانم❤️
#یلدا🌱
میزبان مؤمن بعد از #مرگ چه کسانیست؟
از امام صادق (ع) پرسیدند:
آيا مؤمن از جان كندن خود ناراحت میشود؟
حضرت فرمودند: نه، به خدا،
زمانی كه ملك الموت برای ستاندن جان مؤمن میآيد، بیتابی می كند.
امّا ملك الموت به او میگويد:
ای دوست خدا! بیتابی مكن؛ زيرا سوگند به آنكه محمّد (ص) را برانگيخت، من از پدر مهربانی كه به بالينت بيايد، با تو خوشرفتارتر و مهربانترم.
چشمت را باز كن و بنگر.
آنگاه رسول خدا (ص) و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسل آنها، عليهم السلام، در برابرش نمايان میشوند.
به او گفته میشود:
اين رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) رفيقان و همراهان تو هستند... در اين هنگام، چيزی برای او خوشتر از اين نيست كه جانش ستانده شود تا به آنها بپيوندد.
.
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) ❇️ قسمت۴۱ ماشین رو خاموش کردیم ... شب وسط بیابان سوز سردی می اومد ...
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
❇️ قسمت۴۲
یکی از رفیق هام ... نفوذی رفته بود ... لو رفت ... جنازه ای به ما دادن که نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم ...
ما برای خدا رفتیم ... به خاطر خدا ... به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم ... طلبی هم از احدی نداریم ... اما به همون خدا قسم ... مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش کرد؟ ... به همون خدا قسم ... اگه یه لحظه ... فقط یه لحظه ... وسط همین آرامش ... مجال پیدا کنن ... کاری می کنن بدتر از گذشته ...
شب، تمام مدت حرف های آقا مهدی توی گوشم تکرار می شد ... و یه سوال ... چرا همه این چیزهایی که توی ده روز دیدم و شنیدم ... در حال فراموش شدنه؟ ... ما مردم فوق العاده ای داشتیم که در اوج سختی ها و مشکلات ... فراتر از یک قهرمان بودند ... و اون حس بهم می گفت ... هنوز هم مردم ما ... انسان های بزرگی هستند ... اما این سوال، تمام ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود ...
صادق که از اول شب خوابش برده بود ... آقا مهدی هم چند ساعتی بود که خوابش برده بود ... آقا رسول هم ...
اما من خوابم نمی برد ... می خواستم شیشه ماشین رو بکشم پایین ... که یهو آقا رسول چرخید عقب ...
ـ اینجا فصل عقرب داره ... نمی دونم توی اون منطقه هستیم یا نه ... شیشه رو بده بالا ... هر چند فصلش نیست اما غیر از فصلش هم عقرب زیاده ...
فکر کردم شوخی می کنه ... توی این مدت، زیاد من و صادق رو گذاشته بودن سر کار ...
- اذیت نکنید ... فصل عقرب دیگه چیه؟ ...
ـ یه وقت هایی از سال که از زمین، عقرب می جوشه ... شب می خوابیدیم، نصف شب از حرکت یه چیزی توی لباست بیدار می شدی ... لای موهات ... روی دست یا صورتت ... وسط جنگ و درگیری ... عقرب ها هم حسابی از خجالت مون در می اومدن ... یکی از بچه ها خیز رفت ... بلند نشد ... فکر کردیم ترکش خورده ... رفتیم سمتش ... عقرب زده بود توی گردنش ... پیشنهاد می کنم نمازت رو هم توی ماشین بخونی ...
شیشه رو دادم بالا و سرم رو تکیه دادم به پنجره ماشین ... و دوباره سکوت، همه جا رو فرا گرفت ... شب عجیبی بود ...
نفهمیدم کی خوابم برد ... اما با ضرب یه نفر به پنجره از خواب بیدار شدم ... یه نفر چند بار ... پشت سر هم زد به پنجره ... چشم هام رو باز کردم ... و چیزی نبود که انتظارش رو داشتم ...
صورتم گر گرفت و اشک بی اختیار از چشمم فرو ریخت ... آروم در ماشین رو باز کردم و پا روی اون خاک بکر گذاشتم ...
حضور برای من قوی تر از یک حس ساده بود ... به حدی قوی شده بود که انگار می دیدم ... و فقط یه پرده نازک، بین ما افتاده بود ... چند بار بی اختیار دستم رو بلند کردم، کنار بزنمش ... تا بی فاصله و پرده ببینم ... اما کنار نمی رفت ... به حدی قوی ... که می تونستم تک تک شون رو بشمارم ... چند نفر ... و هر کدوم کجا ایستاده ...
پام با کفش ها غریبی می کرد ... انگار بار سنگین اضافه ای رو بر دوش می کشیدند ...
از ماشین دور شده بودم که دیگه قدم هام نگهم نداشت ... مائیم و نوای بی نوایی ... بسم الله اگر حریف مایی ...
نشسته بودم همون جا ... گریه می کردم و باهاشون صحبت می کردم ... درد دل می کردم ... حرف می زدم ... و می سوختم ... می سوختم از اینکه هنوز بین ما فاصله بود... پرده حریری ... که نمی گذاشت همه چیز رو واضح ببینم ...
شهدا به استقبال و میزبانی اومده بودن ... ما اولین زائرهای اون دشت گمشده بودیم ...
به خودم که اومدم ... وقت نماز شب بود ... و پاک تر از خاک اون دشت برای سجده ... فقط خاک کربلا بود ...
وتر هم به آخر رسید ...
- الهی عظم البلاء ...
گریه می کردم و می خوندم ... انگار کل دشت با من هم نوا شده بود ... سرم رو از سجده بلند کردم ... خطوط نور خورشید ... به زحمت توی افق دیده می شد ...
غیر قابل وصف ترین لحظات عمرم ... رو به پایان بود ... هوا گرگ و میش بود و خورشید ... آخرین تلاشش رو ... برای پایان دادن به بهترین شب تمام زندگیم ... به کار بسته بود ... توی حال و هوای خودم بودم که صدای آقا مهدی بلند شد ...
- مهران ...
سرم رو بلند کردم ... با چشم های نگران بهم نگاه می کرد... نگاهش از روی من بلند شد و توی دشت چرخید ...
رنگش پریده بود ... و صداش می لرزید ... حس می کردم می تونم از اون فاصله صدای نفس هاش رو بشنوم ...
توی اون گرگ و میش ... به زحمت دیده می شد ... اما برعکس اون شب تاریک ... به وضوح تکه های استخوان رو می دیدم ... پیکرهایی که خاک و گذر زمان ... قسمت هایی از اونها رو مخفی کرده بود ... دیگه حس اون شبم ... فراتر از حقیقت بود ...
از خود بی خود شدم ... اولین قدم رو که سمت نزدیک ترین شون برداشتم ... دوباره صدای آقا مهدی بلند شد ...
🔸ادامه دارد...
╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮
🌻🕊
╰┅──┅❅❁❅┅──┅╯