اینروزهادرکنجخانهیعلینمیدانمچرا
دلمبرایگوشهگیریامامحسنمیگیرد..
هیچشمانشرامیبنددوهیماجرایسیلی
اشکشراسرازیرمیکند..💔
بِهشتزهرا .
بایدسخنازحقیقتدینگفتن
ازحرمتقبلۀ نخستینگفتن ،
امروزبرایشاعرانتکلیفاست
بالهجۀشعر ، ازفلسطینگفتن .
-
بـَرق نداریم ، آنتن نداریم ؛
ولی
یه رئیس جـُمهور ِ مجرد
داریم که
لاتی راه میره ؛ 🗿🌹.
-
بِهشتزهرا .
_
-
نوشته بـُود ؛
لعنــَت به هرکسی که
تو را
با عـَـلی نخواست ؛ 💔(:
-
- همونجا ك آقایِستوده میگه :
" لیلا نبضِ دلِ مجنونه .."
دقیقاً توی همین یك تیکه گیر کردم
همین یك جمله کلی حرفه نگفته داره .
عزیزِ من ، میدونی میخوام چی بگم ؟
میخوام بگم تو نبض قلبِمنی ،
نبض نباشه قلب به تپش نمیوفته ،
قلب دیگه به درد نمیخوره ، آدم دیگه زنده
نمیمونه ، نبض نباشه قلب میمیره .
نبض ، زندگی رو به جریان میندازه
من همون آدمیام ك نبضِ قلبش نمیزد
و مرده بود . توی دنیایِ خودش غرق بود
و هیچکس برای نجاتش پا پیش نمیذاشت .
همینطور قصه رفت جلو و جلوتر تا اینکه تو
اومدی توی زندگیم .
شنیدی ؟ میگن
"مهرش افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت "
و من دقیقاً این جمله رو درك کردم .
تو ، همیشه توی زندگیم بودی اما من دیر
پیدات کردم وقتی عشقت رو پیدا کردم و از
تهِ قلبم بیرون کشیدم ، تازه فهمیدم نور و
امید یعنی چی ، تو یه نور برای قلبهای
ناامید و یك راهِ نجات برای فراریهایِ زندانِ
دنیایی .
تو با همه فرق داری ، با همه .
[ نبضِ زندگیِ منی آقایِ امـام حسیـن 💙 . ]
میدونیدضربالمثل؛
‹سرشبرهقولشنمیره›ازکجااومده؟
رویدستش"پسرش"رفت
ولیقولشنه . .
نیزههاتا"جگرش"رفت
ولیقولشنه . .
شیرمردیکهدرآنواقعه"هفتادوَدوبار"
دستغمبر"کمرش"رفت
ولیقولشنه . .
هرکجامینگری ؛
نامحسیناستوحسین ،
ایدمشگرم"سرش"رفتولیقولشنه:)
أَدعوكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خائِفاً
میخوانمت ترسیده و مشتاق ؛ امیدوار و ترسان .