eitaa logo
💚بنـام پــدر و مــادر💚
22.3هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
0 فایل
برای شادی روح پدرم فاتحه صلوات بفرستین🖤 برای شادی روح مادرم دعاکنیدفاتحه وصلوات بفرستید🖤 کپی مطالب مجازه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات طب سنتی واسلامی👇
برای رهایی از افسردگی براي رهايي از اضطراب براي رهايي از افكار منفي براي رهايي از خاطرات گذشته پست های این کانال مشکلات زندگی خیلی هامونه✨✨ 👇 https://eitaa.com/joinchat/4148756596C515af4fbdf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚چند جمله زیبا 🍁از دوست جدید رازت را پنهان کن از دشمن قدیمی که طرح دوستی دوباره با تو ریخته خنجرت را چون اولی باورت را نشانه می گیرد , دومی قلبت را 🍁ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﮔﻪ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭼﺎﯼ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﺩ ﻧﮑﻨﯿﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﮔﻪ ﻧﺨﻮﺭﯾﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻪ… 🍁از گناه کوچک کسی که دوست داری بگذر چون سرانجام تنهایی کاری خواهد کرد که از گناه بزرگ کسی بگذری که دوستش نداری! 🍁رابطه ای که توش اعتماد نیست مثل ماشینیه که توش بنزین نیست تا هروقت بخوای میتونی توش بمونی ولی به جایی نمیرسی. @Benam_pedar_madar
✍تاجری را شاگردش از انبار او دزدی کرد. تاجر شاگرد را صدا کرد و از او توضیح خواست. شاگرد از ترس و شرم در پاسخ از این شاخه به آن شاخه پرید. تاجر برای شرمگین نشدن بیشترش به او گفت: گم شو! تاجر را دوست مؤمنی بود که این صحنه را می‌دید. تاجر گفت: به او گفتم گم شو، چون نخواستم دست و پای خود را بیشتر گم کرده و شرمنده شود. دوست مؤمن گفت: بدان به کسی که از ترس تو دست و پای خویش گم کند و خود را به خاطر خطایی که کرده در خود گم کرده باشد، گفتن «گم شو» احسان و نیکی نیست. قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى (263 - بقره) (فقیر سائل را به) زبان خوش و طلب آمرزش (رد کردن) بهتر است از صدقه‌ای که پی آن آزار کنند. اگر به کسی نیکی نکنیم بهتر از آن است که کار نیکی برایش انجام دهیم و بر سرش منت گذاریم. به عنوان مثال، قرضی به کسی بدهیم و منت بر سرش بگذاریم. اگر نمی‌توانیم قرض بدهیم و تاب تحمل از دست رفتن پول‌مان را نداریم از همان ابتدا بهتر است با زبان نیک عذرخواهی کنیم. @Benam_pedar_madar
‌ 📚داستان کوتاه 🎁 “طعم هدیه” روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید. آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت. اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد. شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است. ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید: آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟ استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد. @Benam_pedar_madar
📚 ‍ پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟ سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده. چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت @Benam_pedar_madar
حالم را خوب می‌کنند کارمندانی که حوصله دارند و لیست مدارک و مراحل کارها را یک ریز پشت سر هم بلغور نمی‌کنند، صاف و پوست کنده حالیت می‌کنند باید چکار کنی... خوشم می‌آید از آقا و خانم دکترهایی که موقع ورود مریض زیرچشمی به او نگاه نمی‌اندازند. خوش و بش می‌کنند و صمیمانه از دردش می‌پرسند... خوش خلقم می‌کنند راننده‌هایی که می‌ایستند و دست تکان می‌دهند تا تو از خیابان رد شوی... با نشاطم می‌کنند آدم‌هایی که از شغل شان راضی اند و کارشان را مزخرف ترین شغل هستی نمی‌دانند... هیجان زده ام می‌کنند آدم‌هایی که برایت کاری می‌کنند، بی آنکه از آنها خواسته باشی... حس خوبی دارم وقتی رفیقی که کمتر همدیگر را می‌بینیم، راهش را دور می‌کند تا بیشتر با هم باشیم... جانم در می‌رود برای مادری که وقتی می‌رسم خانه و دلم غذای دلخواهم را می‌خواهد، کتلت های سرخ شده را توی سس گوجه فرنگی غلت می‌دهد... خوشم می‌آید از رفیق شفیقی که زنگ می‌زند و می‌گوید "برنامه محبوبت شروع شده" و سریع قطع می‌کند... خوشم می‌آید از مسافرانی که در صندلی عقب تاکسی یه وری لم نمی‌دهند... هنوز هیجان زده ام می‌کنند رفقایی که اول صبح پیام می‌دهند "سلام خوبی؟" خوشم می‌آید از آدم های خوش ذوقی که وقتی یک لباس نو می‌خرند، فردا صبح تن شان می کنند... احترام می‌گذارم به غریبه هایی که در آسانسور را باز نگه می‌دارند تا تو برسی... خوشم می‌آید از آدم‌هایی که برای زندگی، خوب هنرمندند... وقتی حالت خوب باشه می‌تونی آدم بهتری بشی ... @Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊مسیرت که درست باشد نه از بی مهریِ آدم ها دلت می گیرد نه با طعنه ها و کنایه ها نا امید می شوی ... آدم ها ، خصلت شان است از تماشایِ سقوط لذتِ بیشتری می برند تا پرواز نا امید نباش ... 🕊سقوط ، سرنوشتِ پرنده هایِ ضعیف و بی دست و پاست عقاب ها ، فقط اوج می گیرند... @Benam_pedar_madar
📚سعادت دوستی می‌گفت: سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت‌شدگان بادکنکی دادند. سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند، خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن‌ را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند. سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اتاق بادکنک‌ها رفته و بادکنک نام خود را بیاورند. من به همراه سایرین دیوانه‌وار به جستجو پرداختیم، یکدیگر را هل میدادیم و زمین می‌خوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود. مهلت ۵ دقیقه‌ای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید، اما هیچ‌کس نتوانست بادکنک خود را بیابد. این بار سخنران همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد که هر کس بادکنکی را بردارد و آن‌ را به صاحبش بدهد. بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند سخنران ادامه داد: این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما می‌افتد، دیوانه‌وار در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ می‌زنیم و نمی‌دانیم که "سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است" با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید @Benam_pedar_madar
مادر کسی است که می تواند جای همه را بگیرد... اما کسی نمی تواند جای مادر را بگیرد @Benam_pedar_madar
☕️سـلام صبحتون بخیر 🍁روزتون 🌼متبرك به نگاه خدا ☕️دلتون گرم از آفتاب امید 🍁ذهنتون پراز افکار ناب 🌼قلبتون مملو از مهربانی ☕️دست تون 🍁سرشاراز بخشندگی 🌼آرزوهاتون برآورده و دعاهاتون مستجاب🍂🍁 ☕️سلام صبح پنجشنبه تون 🌼سرشـار از خیـر و شادی @Benam_pedar_madar
🔴 عده اي مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.🍂🍁 اعمال همه اینجور شد که مردم بدانند من این کار رو کردم . @Benam_pedar_madar
🌿کلام زیبا رو در دلت نگه ندار 🌿مهربانیت رو ابراز کن، سپاسگزاریت رو نشون بده 🌿به اطرافیان دوست داشتنیت بگو که خوش شانسی که اون ها رو داری،خوشحال شون کن پس آنگاه خوشحال ترین شون خواهی بود @Benam_pedar_madar