فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچـہها..!
قبلازاینکهبهغلطڪردن
بیوفتید..
یهغلطیبکنید🍃
#حاجحسینیکتا
🌺❤
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویژه
خاطرات #شهید_حامد_بافنده از طلبه شهید فاطمیون محمدحسین مومنی
#شهید_محمدحسین_مومنی🌷
#شهید_پاکستانی_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحنه هایی از نبرد شهید بافنده با داعش.
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷حتماببینید🌷
کجا داری میروی
کمی درنگ گن
ایاباکمی گریه وفاتحه
شما برمزارمن وامثال من
مسئولیتی راکه بارفتن خودبردوش تو گذاشته ایم ازیادخواهی برد.....
Hamed Zamani - Emam Reza_050617061045.mp3
10.88M
🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
♥️ #امام_رضا_ع
❤️ یکی میگه با یه فریاد ...
❤️ بچه مو آقا شفا داد .....
🎤 حامد زمانی
🦋*﷽*🦋
#یاد_یاران
برادران شهید نوعی اقدم
#سلیم_و_سلمان
در وصیت نامه شهیدان نوعیاقدم آمده است، بارالها، پروردگارا، بنده کمترین کمتر توایم، رو به بارگاهت آوردهایم، توشه اخروى نداریم فخر کنیم چشم امید به عفو و غفران تو دوختهایم، ما را ببخش و از بندگان نیک و صالح و مقرب خود قرار فرما. بارگاه با عظمت تو خیلى والاست. حاشا از کرامت و عفو و بخشش تو ما را نبخشیده از دنیا ببرى. درست است زمانى در غفلت بودیم، خطا کردیم، اشتباه کردهایم، اما خدا چون فرمودهاى مىبخشم، پس گستاخ شده بودیم.
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
#یاد_یاران
رزمنده دفاع مقدس ، مدیر کل بنیاد شهید استان فارس و شهید مدافع حرم
شهید بی سر حاج عبدالله اسکندری🌷
روایت همسر📝
👈عاشق شهادت بود و به آرزویش رسید
همیشه دعا میکرد که شهادت نصیبش شود تمام هشت سال دفاع مقدس در جبهه حضور داشت. يكي از شرايط ازدواجشان با من نيز حضور مستمرشان در كارزار نبرد بود. من هم پذيرفتم. يك سالي نامزد بوديم. مراسم ازدواجمان هم خيلي ساده برگزار شد و خدا هم به من توفيق داد تا همراهياش كردم. ما چهار سال از دوران جنگ تحميلي را در اهواز بوديم ، مدیرکل بنیاد شهید استان فارس بودند و بعد هم به سوریه رفتند و به خیل شهیدان پیوستند و داعشی ها سر از بدنشان جدا کرده و به نیزه زده بودند و فیلم هم گرفته و در فضای مجازی پخش کردند
#یاد_عزیزش_با_صلوات
🦋*﷽*🦋
#مکتب_سردار_سلیمانی
👈یوسف اللهی چه داشت که اینطور حاجقاسم و دیگر رزمندهها را شیفته خودش کرده بود؟
بگذارید خاطرهای برایتان تعریف کنم تا پاسخ سؤالتان را هم داده باشم. یک بار در جبهه غرب همراه حسین آقا به گشتزنی رفته بودیم. روی موتور بودیم و من ترکش نشسته بودم. بعد از قوچ سلطان، یک بلندی بود که نامش یادم نیست. آنجا یک تکدرختی بود که حسین آقا موتور را کنار آن درخت نگه داشت. در همین لحظه عراقیها ما را دیدند و تیربارچیشان با کالیبر ۵۰ شروع کرد به طرف ما تیرانداختن. من رفتم پشت درخت پناه گرفتم، اما حسین رفت بالای درخت و لابهلای شاخ و برگها نشست. هرچه گفتم حسین بیا پایین، دیدم عین خیالش نیست. حتی از آن بالا میوه کند و به من داد! تیربارچی دشمن چند صد گلوله به طرفش شلیک کرد، اما هیچکدام به حسین نخورد. آخرسر خسته شد و شلیک را متوقف کرد. وقتی حسین پایین آمد در برابر نگاههای متعجب من خندید و گفت میخواستم گلولههایش را تمام کنم. سوار موتور که شدیم، از پشت سر او را بوسیدم و گفتم: «حسین تو میدانی چطور شهید میشوی درست است؟» گفت: «بله میدانم.»
#سردار شهید
#محمدحسین_یوسف_اللهی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
🎤 روایتگر حمید شفیعی
دوست و همرزم شهید
🦋*﷽*🦋
#حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
اونقدر با اسم بی بی انس گرفته بود که اگه توی بهترین لحظه های زندگیش از حضرت فاطمه (س)میگفتی شروع میکرد به اشک ریختن.
یه روز رفتم تو اتاقش دیدم واسه خودش مجلس روضه گرفته از حضرت زهرا (س) میخوند و گریه میکرد ، پرسیدم: ” علی چرا گریه میکنی؟؟؟ “
گفت: ” برای مظلومیت حضرت زهرا (س) شما هم وقتی من شهید شدم ، بیایید سرخاکم و روضه حضرت زهرا رو بخونید…
" #شهیدعلی_آقاماهانی"
#یاد_عزیزش_با_صلوات