eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.2هزار دنبال‌کننده
136.8هزار عکس
167.8هزار ویدیو
237 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
5⃣3⃣2⃣1⃣ 🌷 🔰به (س) و حضرت ابوالفضل(ع) علاقه خاصی داشت به من گفت: می‌خواهم به دوره سوریه بروم. از اینکه یک دفعه چنین تصمیمی گرفته بهت زده شدم😟 او از هدف🎯 و آرمان اصلی‌اش گفت منم مانع رفتنش نشدم. 🔰به گفته همرزمانش در اول حرم "حضرت زینب(س)" و رقیه(س) را زیارت می‌کنند. گویا هاشم رجزی آماده کرده بود که در بخواند اما می‌گوید: اول در عملیات شرکت کنم وقتی انتقام👊 گرفتیم در برگشت رجز خوانده و عزاداری خواهیم کرد. 🔰شب روز 7 اسفند ماه📆 به خط مقدم اعزام می‌شوند تا ده صبح با می‌جنگند. آنجا هاشم رشادت‌های خوبی نشان می‌دهد و چندین نفر👥 را از معرض تیر دشمن نجات می‌دهد و اسلحه و مهمات را به سمت خودی می‌اندازد تا به دست دشمن نیفتد، در این لحظات مجروح💔 می‌شود. 🔰به دلیل شرایط سختی که در منطقه حاکم بود و به دلیل محاصره پیکرش در آن سمت می‌ماند. تا معلوم نبوده که هاشم شهید شده یا نه😔 13 روز طول می‌کشد از دست مسئولان و نظامی نیز به دلیل شرایط بد منطقه کاری برنمی‌آمد❌ 🔰تا اینکه شب آقا علی اکبر (ع) 40 نفر از افراد قرارگاه یک عملیات انجام می‌دهند. نزدیک صبح🌥 با ظرافت خاص و با "عنایت خداوند" پیکر هاشم🌷 را انتقال می‌دهند. 🔰بعد از آخرین زمان تماس📞 خبری از او نداشتیم به نگرانی ما افزوده می‌شد و به غیر از کاری از دستمان برنم‌ آمد. روزی که پیکر شهید⚰ را انتقال می‌دهند به من پیامک آمد که پیکر هاشم در است. هر کدام از ما تا آن موقع خواب‌های متفاوتی از آمدنش می‌دیدیم. حتی بارها برای شهادتش عیان شده بود. 🔰هاشم دو بارز داشت که در کمتر کسی پیدا می‌شود، دلسوزی♥️ و ؛ اگر کسی چیزی از او می‌خواست تمام سعی و تلاشش را می‌کرد تا او را به خواسته‌اش برساند👌 هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم می‌شد. خودش را دست بالا نمی‌گرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار می‌شد او در صف کمک رسانی✋ حاضر می‌شد. از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچه ها گرفته تا پذیرایی از مهمانان انجام می‌داد. راوی: برادر شهید 🌹🍃🌹🍃
🔰شهیدی که برای اولین بار در از پهپاد رونمایی کرد. ♦️در منطقه حلب در یک عملیات برای اولین بار را برای اجرای مأ‌موریت به همراه آورد تا قبل از آن فرماندهان با نوع مأموریت و کارآیی این پرنده آشنا نبودند❌ او مدتی مقاومت کرد تا موافقت را برای اجرای مأموریت پهپاد بگیرد. ♦️همان زمان که او تلاش می‌کرد که اجازه فرماندهان را بگیرد در منطقه دیگری در خواهان این مأموریت بودند اما او در حلب ایستاد تا فرماندهان را اقناع کند✅ متقاعدشان کرد و بعد دیدیم که چه هم داشت. ♦️مأموریت این پرنده با تلاش‌های شبانه‌روزی که تا آن زمان ناشناخته بود شناخته شد و از آن به درستی👌 استفاده شد. راوی : دوست شهید (آقای محمدی) 🌷 ۱۳۹۳ 🌹🍃🌹🍃
🍃با یه عده طـــلبه آمدند قم. همه شهــــید شدند الا محــــسن. خواب حسیــــــن'ع' رو دیده بود. بهش گفته بود: 👈"ڪارهات رو بڪن این بـــار دیگه بار آخــــره" یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش، گفته بود شهید که شدم ببندیدش به ســـــینه ام. آخه از آقا خواســـتم بـےســــر شهید شم با چند تا از رفته بود توی دیدگـــــاه. گلوله 120خورده بود وسطـــــــشون جنـــــازه اش که اومد،ســـــر نداشت.😔😭 سربند رو بستیم به سیـــنه اش.. روی سربند نوشته بود ؛ 🌹"أنا زائر الحســــــین ع"🌹 🕊❤️ 🌺❤
✍تا خالص نشوـے خدا تو را بر نمـے‌گزیند؛ لذا باید سعـے ڪنیم ڪہ خداوند عاشق مان بشود تا ما را ببرد... 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 در محضر مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی از راست : شهید سردار حسن باقری برادر احمدی سردار رحیم صفوی شهید سردار مصطفی ردانی پور سردار غلامعلی رشید برادر افقری شهید سردار مجید بقایی سردار بزرگ زاده شهید سردار حسین خرازی سردار رضا حبیب اللهی 🌹🌹🌹🌹🌹 ایکاش دوباره جمع شما جمع شوند و حماسه‌ای دگر بیافرینند بدجوری دلمان درد داره 🌷شهدا نگاهی🌷 این سحرهم داره به پایان میرسه دلمون خوش به اینکه لحظاتی را باشهداگذراندیم ای شهداممنونیم که ماراهم مهمونی خودتون کردید ای شهدا،همینطورکه امشب مارا راه دادید میشه دستمون راهم بگیرید، انوقتیکه هیچکس دستمون را نمی گیره شمادست گیر مابشید وشفاعت مارابکنید ان شاءالله التماس دعای شهادت
😁😁 فرمانده گردانمون نیم ساعت در مورد سکوت در شب حرف زد : برادرا هیچ صدائی نباید از شما شنیده بشه ! سکوت ،سکوت،سکوت🤫 کوچکترین صدا می تونه یک عملیات رو عوض کنه.باید سکوت رو تمرین کنیم. گردان در یک ستون به حرکت در آمد و ما همه مواظب بودیم صدای پاهایمان هم شنیده نشود که در سکوت و تاریکی مرگبار شب ناگهان فریادی از عمق وجود همه ما را میخکوب کرد آقای بود مرد ساده دلی که خیلی دوست داشتنی بود: در تاریکی قبر بفریادت برسه بلند بفرست🤭 همه بچه مانده بودند صلوات بفرستند ؟😨 بخندند؟😆 بعضی ها اجابت کرده و بلند صلوات فرستادند🤓 و بعضی ها هم آرام🤭 اما حاج علی عصبانی فریاد کشید بابا سکوت سکوت سکوت😡 و باز سکوت بود که بر ستون حاکم شد و در تاریکی به پیش می رفت که، این بار با صدائی به مراتب بلندتر فریاد کشید: لال از دنیا نری بلند بفرست .😂 وباز ما مانده بودیم چه کنیم ...😱 حاج علی باقری دو باره عصبانی تر ... هنوز حرفهای حاج علی تمام نشده بود که فریاد بلند شد: سلامتی اسلام سوم صلوات رو بلندتر ...😂😂 خود حاج علی هم از خنده نتونست دیگه حرف بزنه.😂😂😂 شـادی روح شهدا ⁦❣️⁩ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin