eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
118.8هزار عکس
118.9هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
ﻫﺮﮐﻲ ﻫﺮﭼـــﻲ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ،ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﻡ «ﺳﻴﺪﻋﻠﻲ»ﺳﺮ ﻣﻲ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑـــــﻮﺩﻡ ﺍﻭﻟـــﺶ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﻲ ﮔﻢ ﺟﻮﻧﻤﻮ ﻓـــﺪﺍﻱ ﺭﻫــــﺒﺮ ﻣﻲ ﮐﻨﻢ .
دستامو بگیر.mp3
8.7M
🎧 مناجات | دستامو بگیر 🎤 حاج میثم مطیعی
🦋*﷽*🦋 خاطرات ماندگار و به یاد ماندنی از سردار سلیمانی📝 قاسم آن روز، در آن اولین دیدار، ۲۵ ساله بود. یازده شهریور ۳۸ سال پیش را می‌گویم. برای شکست حصر آبادان قصد رفتن به جبهه را داشتیم و در بین مربیان آموزشی در پادگان قدس کرمان، دو نفر از همه شاخص‌تر بودند، یکی شان قاسم بود، قیافه و رفتار خاصی داشت، با چشمان گیرا و مو‌های مجعد، فرز و چابک، مانند آهو. عشایر بود، از ایلی بزرگ که در گستره وسیعی از استان کرمان، از رابر تا جنوب استان اقامت و تردد داشتند. 🦋 یاد عزیزش با صلوات🦋
قصد کرده ام امروز به تاسی از شهدا با وضو باشم و تسبیح به دست گیرم و بارها بگویمت: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ(حمد/۵) خجالت بکشم از ... از ... از ....
کاش افطاری؛ مهمانِ سفره شما باشیم که احیاء هستند و رزق‌شان عند ربهم یُرزقون ... ۱۴_امام‌حسین لحظات معنوی همینطور که میخوانی، باهم همدل شویم اللهم عجل لولیک الفرج یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی دهانتان خوشبو شود باذکر صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
پندار ما این است که ما مانده ایم و رفته اند. اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا . کجایید شهدا،بفکرمادرمانده ها هستید بدجوری مشغول هستیم (دنیا همه جوری مارامشغول کرده،هرکداممان ...... التماس دعا شهدا نگاهی شهیدان،زمان را چه !  به دست گرفتند. مهمان کنیم شهدا راباصلواتی برمحمد وال محمد وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
4_5881924528954671588.mp3
9.97M
🦋*﷽*🦋 🎧آهنگ بسیار زیبا تقدیم به امیر مومنان (ع) 🎤🎤 حامد زمانی ❤️
مهدی جان خسته است مردمکِ ! آخر تمام را تمام را پیِ نگاه تو ... ای نورِ دیده‌‌ ی دنیا !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم پدری برای تمام فرزندان شهدا... ▪️کلیپی از دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی با فرزندان شهدای مدافع حرم 🇮🇷
⭕️‏سردار متوسلیان ۳۵ سال پیش اولین هسته حزب الله را در بیروت تشکیل داد . کسی فکر نمی کرد بعد از سالها حزب الله به جایگاهی برسد که خار چشم استکبار و صهیونیسم شود .
🦋*﷽*🦋 ♥️ارْحَمْ فِى هٰذِهِ الدُّنْيا غُرْبَتِى ، وَعِنْدَ الْمَوْتِ كُرْبَتِى ، وَفِى الْقَبْرِ وَحْدَتِى ، وَفِى اللَّحْدِ وَحْشَتِى 🦋در این دنیا به غربت و به گاه مرگ به سختی جان دادنم و در قبر به تنهایی‌ام و در لحد به هراسم رحم کن
🦋*﷽*🦋 دفترچه خاطرات سردار سلیمانی📝 راه سردار ، کلام سردار🎤 جوانی که شلوار پاره ای که مد امروز است را پوشیده بود به من گفت  من می توانم مدافع حرم بشوم ، من تعجب کردم ، گفت می دانم مرا قبول نمی کنید ، می دانید من دوست چه کسی هستم ، من دوست سید ابراهیم هستم، او از بهترین فرماندهان فاطمیون ما بود ، وارد جبهه شد و جبهه او را گرفت و نگذاشت برود تا جایی که در عاشورای 3 سال قبل شهید شد، من تعجب کردم او گفت : من هر هفته سر قبر او می روم. یکی از خصوصیات شهید ترسیم راه است فرهنگ مدافع حرم  یک تحرک عظیم ، یک دگرگونی عظیم در جوانان ، جامعه و سطوح گوناگون ایجاد کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار سرافراز سپاه اسلام مجاهد شهید حاج حسین اسدالهی 🎥گروه رسانه ایی هیئت بیت العباس (ع)وردآورد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺مناجات‌خوانی «بازآ» با نوای محمدحسین پویانفر ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊امروز سالگرد عملیات سیدالشهدا در منطقه فکه در سال ۶۵ است 💐 همچنین سالروز شهادت فرمانده دلاور سپاه شهید حاج حسین اسکندرلو و نیروهای وفادرش که تا آخرین قطره خونشان جلوی متجاوزین بعثی ایستادند و پیکرهای مطهرشان سالها بعد از جنگ ، تفحص و به تهران بازگشت
می‌دانم ... همین‌که دوباره ماهِ خدا را می‌بینم سفره‌ی افطار و‌ سحرم را پهن می‌کنم و دعای فرج‌ را مهمان لب‌ تشنه‌ام می‌کنم به اذن و مهربانی پدرانه‌ی شماست مولاجان! امّا می‌شود این‌بار را مِنت گذاری و به جبران این همه دوری و فراق شیرینیِ ماه خدا را با ظهورتان برایم دو چندان کنید ... سلام‌ صاحبِ سفره‌های رمضان امام عصر علیه السلام
alajal: ✨🌸✨🌸✨ سلام حضرت طراوت ... در این تمرین مقدس صبر و عطش دیدگانم بیشتر به هوای باران دو دو می زنند... ببار ای زلال حيات... و این جانهای به لب رسیده از انتظار غیبت را سیراب کن... با روزه مرا صبور کن یا مهدی از خاطر من عبور کن یا مهدی افطار و سحر تو را تبسم کردم ای جان جهان!ظهور کن یا مهدی
📩 جاذبه مرتضی خیلی زیاد بود. از پیرمردهشتاد ساله تا بچه کوچک، همه را خودش می کرد. با همه بود. بعد از شهادتش کسانی آمدند به خانه ما و از کارهای مرتضی گفتند که باورش برایمان است. نمیشناختمشان. می گفتند که شما نمی دانید مرتضی برای ما چه کار کرده. مرتضی بچه ما را از نجات داد. میگفتند مرتضی فقط مال شما نبوده، مرتضی برای همه ما بوده.» 🌸🌹
خیلی عجله ای برای کردن نداشت❌ نماز مغرب و عشا را اول وقت میخواند بعد میومد سر سفره افطار، البته بخاطر شرایط تغییر مکان بچه ها خیلی ها نبودن و برای همین خاطر هم من برام خیلی مهم بود که از افطار برای رضا یک مقداری نگه دارم تا وقتی اومد بخورد😋 یک بار که یکی از اهالی برای بچه ها غذای گرم🍲 آورده بود باز برایش نماز اول وقت مهم بود، هرچند از اون غذا شاید چند لقمه ای بیشتر سهم رضا نشد راوی: همرزم شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....‍* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت. *فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: خدایا! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️ *خدایا!* الان سینه ام داره می سوزه😭 این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه خدایا! الان دست هام سوخت می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲 نمی خوام دست هام گناه کار باشه! *خدایا!* صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه♥️ برای ولایته *اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله😭 *خدایا!* خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم😭 آن لحظه که جمجمه اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️ ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🌺 🌹🍃🌹🍃
❣ 🕊اےآخرین ترانه و ای بهار 🌺بازآ که بی حضور تو تلخَست روزگار 🕊مولای من،ای منجیِ بزرگ 🌺تعجیل کن که تاب ندارم💗در انتظار 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃