『 بیٺالحسن 』
هردوبارم جیگرش آتیش گرفت...
یه بار وقتی تو کوچه سنگر شد برای مادر!
ولی خب قدش کوتاه بود و مادر زمین خورد...
『 بیٺالحسن 』
هردوبارم جیگرش آتیش گرفت...
یه بارم وقتی سم ب خوردِشون دادن...
『 بیٺالحسن 』
بخدا اینا گفتنش راحته فقط گفتنش...
من نمیدونم اینارو با چه زبونی باید بگم
که بشه یه لحظشو درک کرد
ساده میگم؛
ولی شماها ساده نگیرید...
#غوغابود
『 بیٺالحسن 』
روضه مادر که میگن فقط روضه حضرت زهرا نیست که...
روضه ی مادر
روضه ی حسینشه!
که زیر نعل اسبا..
دیگه حسین نبود ؛
حسین ها بود💔
『 بیٺالحسن 』
روضه مادر که میگن فقط روضه حضرت زهرا نیست که...
روضه ی مادر
روضه ی رقیه است!
که دست به پهلو راه میرفت(((:
شبا از درد پهلو
خواب به چشماشون نمی اومد...
مثل مادر جای سیلی روی صورتشون و
کبود کرده بود...
#بمیرمالهی
『 بیٺالحسن 』
روضه مادر که میگن فقط روضه حضرت زهرا نیست که...
روضه ی مادر روضهی زینبه!
که افتاد دستِ نامحرم ...💔
که از نامحرم سیلی خورد ...
آخه کجا متهمِ قتل یه خانم هجده ساله
چهل تا مردن ؟
چهل نفر به یک نفر!؟
『 بیٺالحسن 』
روضه مادر که میگن فقط روضه حضرت زهرا نیست که...
روضه ی مادر...
روضه ی صاحب الزمانه...
که بینِ مردمِ خودش تنها موند!💔
『 بیٺالحسن 』
اره... آقارو تنها گزاشتیم رفیق!
همه چیو یادمون رف!
اونقدر تو منم منمای این دنیا غرق شدیم
که یادمون رفت چی بودیم و چی شدیم و
برا چی اصلا پا گذاشتیم تو این دنیا ..