سپاه پلڪ هایش چند لشڪر را تڪان میداد
علی با خطبه خوانی قلب منبر را تڪان میداد
به وقت ظهر سلمان را ڪرم میڪرد و حاتم را
عیار راستگویی اش اباذر را تڪان میداد
خودش نه پلڪ بر هم می زد و اینگونه بی پیڪار
دل هر مالڪی مانند اشتر را تکان میداد
به یڪ ضربه سرش را می برید از تن به آسانی
به سختی آن ڪه وقت جنگ پیڪر را تڪان میداد
و جبرائیل درسش را به حیدر چون ڪه پس میداد
علی ابن ابیطالب فقط سر را تڪان میداد
نه در دنیا دل ما را ڪه نام مرتضی قطعا
به وقت مرگ هم اعضای نوڪر را تڪان میداد
میان گرد و خاڪ جنگ تا او را ببیند هم
علی بود آن ڪه از جایش پیمبر را تڪان میداد
همیشه بعد دیدار علی از بس تحیّر داشت
یڪی باید میآمد دوش قنبر را تڪان میداد
@Bidarbash_Tt
شاید غرور
تنها قفلی است که اگر شکسته شود
درهای رحمت باز شود...
@Bidarbash_Tt
غم گر ز درد میشکند استخوانِ مرد؛
زینب به صبر میشکند استخوانِ غم...
#شهادت_حضرت_زینب
@Bidarbash_Tt
آنان که خاک را
به نظر کیمیا کنند
حتما کنیز و پیر غلامانِ زینبند ..
@Bidarbash_Tt
قطعه ۵٣ مرا بطلب...!
دلتنگت شده ام!
آنجا که رفقا گعده گرفته اند..!
درست در زیر آن پرچم بلند
در گوشه ای از آن بهشتِ بیکران...
آنان که عمری بیقرار و سرمست بودند
حال سیراب گشته
آنان که حتی خمینی را ندیده بودند
حال پایین پای امامشان آرام گرفته اند...ِ
دل سوخته ای همچون حاج عمار
یا پیکری سوخته همچون روح اله قربانی
قطعه ی تو...
بوی دمشق میدهد..
بوی عطر حرم ...
گرچه فاصله ایست بین دستانم تا آن
پنجره های ضریح عقیله العرب...
در عوض
نام زینب(س)را که بر روی سنگ مزارت
حک کرده اند به رسم دلتنگی و ادب
می بوسم...
شاید بوسه ای باشد بر آن معجر سوخته...
قِطـღـعِــھ ۵۳
قطعه ۵٣ مرا بطلب...! دلتنگت شده ام! آنجا که رفقا گعده گرفته اند..! درست در زیر آن پرچم بلند در گوشه
شادی روح شهدای مدافع حرم
خاصه حاج عمار...ذکر صلوات...
قِطـღـعِــھ ۵۳
رزق شب زیارتی @Bidarbash_Tt
چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق
که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد...