[خدا مشغول خلقت بود دنیا را همان موقع
علی در مسجد حنانه کفشش را رفو می کرد]
نفهمیدیم مولا را نفهمیدیم بعد از جنگ
علی شمشیر را با اشک هایش شست و شو می کرد . . .
اگر او یازده تن را به جای خود نمی آورد
چگونه با نبود او زمین یک عمر خو می کرد . . .
سپاه پلڪ هایش چند لشڪر را تڪان میداد
علی با خطبه خوانی قلب منبر را تڪان میداد
به وقت ظهر سلمان را ڪرم میڪرد و حاتم را
عیار راستگویی اش اباذر را تڪان میداد
خودش نه پلڪ بر هم می زد و اینگونه بی پیڪار
دل هر مالڪی مانند اشتر را تکان میداد
به یڪ ضربه سرش را می برید از تن به آسانی
به سختی آن ڪه وقت جنگ پیڪر را تڪان میداد
و جبرائیل درسش را به حیدر چون ڪه پس میداد
علی ابن ابیطالب فقط سر را تڪان میداد
نه در دنیا دل ما را ڪه نام مرتضی قطعا
به وقت مرگ هم اعضای نوڪر را تڪان میداد
میان گرد و خاڪ جنگ تا او را ببیند هم
علی بود آن ڪه از جایش پیمبر را تڪان میداد
همیشه بعد دیدار علی از بس تحیّر داشت
یڪی باید میآمد دوش قنبر را تڪان میداد
@Bidarbash_Tt
شاید غرور
تنها قفلی است که اگر شکسته شود
درهای رحمت باز شود...
@Bidarbash_Tt
غم گر ز درد میشکند استخوانِ مرد؛
زینب به صبر میشکند استخوانِ غم...
#شهادت_حضرت_زینب
@Bidarbash_Tt
آنان که خاک را
به نظر کیمیا کنند
حتما کنیز و پیر غلامانِ زینبند ..
@Bidarbash_Tt