😔*یادگیری درماندگی!*😔
*نشر:* گاهنامه مدیر
■داستانی وجود دارد در مورد اینکه چگونه فیلهای کوچک را در هند تربیت میکنند. فیل کوچک به درختی بسته میشود. سعی میکند خودش را رها کند، ولی از آنجا که به اندازه کافی قوی نیست نمیتواند طناب را شُل یا پاره کند. پس از چندین بار سعی کردن و نتوانستن، فیل شرایط را میپذیرد.
□بعدها که فیل به اندازه کافی بزرگ و قدرتمند شد نیز سعی نمیکند خودش را رها کند، اگرچه به آسانی میتواند طناب را پاره کند. فیل آموخته است که هرگز به تنهایی نمیتواند خود را آزاد کند، بنابراین هرگز سعی نمیکند؛ چرا که فکر میکند آزادی غیر ممکن است.
●در حالیکه برخی افراد با سرعت هر چه تمامتر از پلههای موفقیت بالا میروند، افرادی هم هستند که به این باور رسیدهاند هر چقدر هم تلاش کنند باز هم بیفایده است و قرار نیست زندگی روی خوش خودش را به آنها نشان دهد. چرا گروه دوم چنین طرز فکری دارند و ریشه اصلی مشکل آنها کجا است؟ آیا راهکاری برای حل چنین نگرشی به زندگی وجود دارد؟
○شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که دست از تلاش برای پیروزی در زندگی کشیدهاند، انگیزههای خود را از دست داده و در عمل دست روی دست گذاشتهاند تا جریان زندگی آنها را با خودش به هر سمتی ببرد. در چنین شرایطی عموماً کنترل زندگی از دست فرد خارج میشود و تلاشی هم برای بیرون کشیدن خود از این وضعیت انجام نمیدهد.
■معمولاً این افراد درماندهاند و دیگر رمقی برای تلاش کردن ندارند و ظاهراً به نوعی یاس فلسفی خاص در زندگی رسیدهاند. آیا باید بپذیریم این افراد دچار افسردگیهای حاد هستند و با مصرف دارو و مراجعه به روانپزشک باید مساله خود را به صورت جدی حل کنند؟!
□«مارتین سلیگمن» روانشناس آمریکایی برای نخستین بار اصطلاح *«درماندگی آموخته شده»* را برای توصیف چنین شرایطی به کار برد.
●مارتین سلیگمن و همکارانش برای آزمایش شرایط درماندگی آموخته شده، تعدادی سگ را در قفس گذاشتند و به آنها شوک الکتریکی دادند. سگها امکان فرار کردن از شرایط موجود را نداشتند. بعد از چند نوبت وارد کردن شوک، دیگر تلاشی برای نجات خود نمیکردند و به جای تلاش برای فرار کردن، واکنشی نشان نمیدادند.
○سلیگمن علت انفعال و بیتفاوتی سگها را به نشانههای رفتاری درماندگی خود آموخته نسبت داد.
همین وضعیت در مورد انسانها نیز صادق است.
■فردی که تصور میکند قدرت تغییر سرنوشت خودش را ندارد، در مقابل جریانهای مثبت و منفی زندگی منفعل عمل میکند، درمانده و ناتوان خود را محکوم به پذیرش شرایط موجود میداند و در نهایت، تلاشی برای تغییر شرایط نمیکند.
□این افراد در اصل از فقدان عزّت نفس رنج میبرند؛ گوهری درونی که اگر بمیرد میتواند کل زندگی فرد را تحتالشعاع قرار دهد.
●در برخی از موقعیتهای دردآور و دشوار که فرد احساس میکند هیچ راه خلاصی از آن نیست، گمانی در خاطرات وی درست میشود که هیچ راه خلاصی نیست و این را به تمام موقعیتهای زندگی تعمیم میدهد. در شرایط درماندگی آموخته شده فرد هیچ تلاشی از خود نشان نمیدهد.
○او با خود میگوید: «تلاشهای قبلی من ناکام بود؛ بنابراین تلاشهای بعدی من هم ناکام خواهد بود!»، لذا هیچگونه تلاشی برای تغییر شرایط و برون رفت از وضعیت فعلی از خود بعمل نمی آورد، خود را بازیچه شرایط فرض می کند، دستان خود را به نشانه تسلیم بالا می آورد، شکست را می پذیرد و آنرا سرنوشت محتوم خود تلقی می کند....
_______________________
https://eitaa.com/Binahayateparvaz10 عضوکانال پرواز تا بی نهایت شوید👆
هدایت شده از دکتر احمدرضا قنبری |
پرواز تا بینهایت
😔*یادگیری درماندگی!*😔
*نشر:* گاهنامه مدیر
■داستانی وجود دارد در مورد اینکه چگونه فیلهای کوچک را در هند تربیت میکنند. فیل کوچک به درختی بسته میشود. سعی میکند خودش را رها کند، ولی از آنجا که به اندازه کافی قوی نیست نمیتواند طناب را شُل یا پاره کند. پس از چندین بار سعی کردن و نتوانستن، فیل شرایط را میپذیرد.
□بعدها که فیل به اندازه کافی بزرگ و قدرتمند شد نیز سعی نمیکند خودش را رها کند، اگرچه به آسانی میتواند طناب را پاره کند. فیل آموخته است که هرگز به تنهایی نمیتواند خود را آزاد کند، بنابراین هرگز سعی نمیکند؛ چرا که فکر میکند آزادی غیر ممکن است.
●در حالیکه برخی افراد با سرعت هر چه تمامتر از پلههای موفقیت بالا میروند، افرادی هم هستند که به این باور رسیدهاند هر چقدر هم تلاش کنند باز هم بیفایده است و قرار نیست زندگی روی خوش خودش را به آنها نشان دهد. چرا گروه دوم چنین طرز فکری دارند و ریشه اصلی مشکل آنها کجا است؟ آیا راهکاری برای حل چنین نگرشی به زندگی وجود دارد؟
○شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که دست از تلاش برای پیروزی در زندگی کشیدهاند، انگیزههای خود را از دست داده و در عمل دست روی دست گذاشتهاند تا جریان زندگی آنها را با خودش به هر سمتی ببرد. در چنین شرایطی عموماً کنترل زندگی از دست فرد خارج میشود و تلاشی هم برای بیرون کشیدن خود از این وضعیت انجام نمیدهد.
■معمولاً این افراد درماندهاند و دیگر رمقی برای تلاش کردن ندارند و ظاهراً به نوعی یاس فلسفی خاص در زندگی رسیدهاند. آیا باید بپذیریم این افراد دچار افسردگیهای حاد هستند و با مصرف دارو و مراجعه به روانپزشک باید مساله خود را به صورت جدی حل کنند؟!
□«مارتین سلیگمن» روانشناس آمریکایی برای نخستین بار اصطلاح *«درماندگی آموخته شده»* را برای توصیف چنین شرایطی به کار برد.
●مارتین سلیگمن و همکارانش برای آزمایش شرایط درماندگی آموخته شده، تعدادی سگ را در قفس گذاشتند و به آنها شوک الکتریکی دادند. سگها امکان فرار کردن از شرایط موجود را نداشتند. بعد از چند نوبت وارد کردن شوک، دیگر تلاشی برای نجات خود نمیکردند و به جای تلاش برای فرار کردن، واکنشی نشان نمیدادند.
○سلیگمن علت انفعال و بیتفاوتی سگها را به نشانههای رفتاری درماندگی خود آموخته نسبت داد.
همین وضعیت در مورد انسانها نیز صادق است.
■فردی که تصور میکند قدرت تغییر سرنوشت خودش را ندارد، در مقابل جریانهای مثبت و منفی زندگی منفعل عمل میکند، درمانده و ناتوان خود را محکوم به پذیرش شرایط موجود میداند و در نهایت، تلاشی برای تغییر شرایط نمیکند.
□این افراد در اصل از فقدان عزّت نفس رنج میبرند؛ گوهری درونی که اگر بمیرد میتواند کل زندگی فرد را تحتالشعاع قرار دهد.
●در برخی از موقعیتهای دردآور و دشوار که فرد احساس میکند هیچ راه خلاصی از آن نیست، گمانی در خاطرات وی درست میشود که هیچ راه خلاصی نیست و این را به تمام موقعیتهای زندگی تعمیم میدهد. در شرایط درماندگی آموخته شده فرد هیچ تلاشی از خود نشان نمیدهد.
○او با خود میگوید: «تلاشهای قبلی من ناکام بود؛ بنابراین تلاشهای بعدی من هم ناکام خواهد بود!»، لذا هیچگونه تلاشی برای تغییر شرایط و برون رفت از وضعیت فعلی از خود بعمل نمی آورد، خود را بازیچه شرایط فرض می کند، دستان خود را به نشانه تسلیم بالا می آورد، شکست را می پذیرد و آنرا سرنوشت محتوم خود تلقی می کند....
_______________________
https://eitaa.com/Binahayateparvaz10 عضوکانال پرواز تا بی نهایت شوید👆
هدایت شده از دکتر احمدرضا قنبری
حال خوب بدست آوردنی است❤️
افراد کینه ای مرگ زود رس دارند.
نگه داشتن کینه از دیگران سطح هورمون کورتیزول (هورمون استرس) را در بدن افزایش میدهد درنتیجه در بلند مدت سیستم ایمنی بدن تضعیف شده و احتمال مرگ زودرس را افزایش میدهد.
خودت را ببخش برای هزار راه نرفته خودت را ببخش برای هزار بیراهه رفته بگذار احساست کمی هوا بخورد.
@energyi_mosbat
هدایت شده از نگرش نو زندگی نو
*۴ یادداشت؛ ۴ درس!*
*نشر:* گاهنامه مدیر
------------------------
۱. *پیرمرد ساندویچ فروش*
🖊️آنتونی رابینز
■مردی در کنار جاده، دکّه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمانش هم ضعیف بود. بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
□او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکّه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق میکرد و مردم هم می خریدند....
●کارش بالا گرفت. لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد. وقتی پسرش از مدرسه نزد او می آمد، به کمک او می پرداخت.
○سپس کم کم وضع عوض شد. پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید. باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
■پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته، به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند. پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
□بنابراین، کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکّه ی خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
●فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت. او سپس، رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است....
○ *"اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند."*
----------------------
۲. *نیمی از ماه رو زندگی کن!*
■یه همکار داشتم سر برج که حقوق میگرفت تا ۱۵ روز ماه سیگار برگ میکشید، بهترین غذاهای بیرون رو میخورد و نیمی از ماه رو غذای ساده از خونه میآورد.
□موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشستم و بهش گفتم: تا کی به این وضع ادامه میدی؟ با تعجب گفت: کدوم وضع؟ گفتم: منظورم *زندگی نیمه اشرافی نیمه گداییته!*
●به چشمام خیره شد و گفت: تا حالا سیگار برگ کشیدی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا تاکسی دربست گرفتی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفتی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا غذای فرانسوی خوردی؟ گفتم: نه! گفت: تا حالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تا خوشحالش کنی؟ گفتم: نه! گفت: اصلاً عاشق بودی؟ گفتم: نه! گفت: اصلاً زندگی کردی؟ با درماندگی گفتم: آره….. نه ….. نمیدونم!
○همینطور نگاهم میکرد، نگاهی تحقیرآمیز! اما حالا که نگاهش میکردم برام جذّاب بود. موقع خداحافظی تکه کیک خامهای که در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم رو عوض کرد.
■پرسید: میدونی تا کی زندهای؟ گفتم: نه! گفت: پس سعی کن دستکم نیمی از ماه رو زندگی کنی.
----------------------------
۳. *همه شایسته توجّه اند.*
■در امتحان پایان ترم دانشکده پرستاری، استاد ما سئوال عجیبی مطرح کرده بود. من دانشجوی زرنگی بودم و داشتم به سوالات به راحتی جواب می دادم تا به آخرین سوال رسیدم: نام کوچک خانم نظافتچی دانشکده چیست؟
□سئوال به نظرم خنده دار می آمد. در طول چهار سال گذشته، من چندین بار این خانم را دیده بودم. ولی نام او چه بود؟!
●من کاغذ را تحویل دادم، در حالی که آخرین سئوال امتحان بی جواب مانده بود.
○پیش از پایان آخرین جلسه، یکی از دانشجویان از استاد پرسید: استاد، منظور شما از طرح آن سئوال عجیب چه بود؟
■استاد جواب داد: در این حرفه شما افراد زیادی را خواهید دید. همه آنها *شایسته توجه و مراقبت* شما هستند، بـاید آنها را بشناسید و به آنهـا محبّت کنید حتـی اگر این محبّت فقط یک لبخنـد یا یک سلام دادن ساده باشد. من هرگز آن درس را فراموش نخواهم کرد!
---------------------------
*۴. کوک چهارم و کفاشهای دودل*
■بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استاد علامه محمد تقی جعفری گفت: من خیلی فکر کردم و به این جمعبندی رسیدهام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه میشود و آن کوک چهارم است. مریدان پرسان بودند که "کوک چهارم" چیست؟
□علامه با آن لهجه شیرین در تمثیل شرح میدهد که: کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد، کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را بپوشد.
●کفاش دست به کار میشود کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام! اما با یک نگاه عمیق درمییابد اگرچه کار تمام است، ولی اگر یک کوک دیگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد. از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند. او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. دو راهیای که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
https://eitaa.com/ghanbariravanshenas
چطور یک برنامهی سرمایه گذاری ایجاد کنیم؟
ایجاد یک برنامه سرمایه گذاری مطمئن به چیزی بیشتر از ایجاد یک حساب پس انداز و خرید چند سهم تصادفی نیاز دارد.
برای یک سرمایه گذاری درست، ابتدا باید بدانید که میخواهید با سرمایهگذاری به چه اهدافی برسید.
سپس، نحوه دستیابی به آن اهداف را مشخص کنید و بهترین گزینههای سرمایه گذاری را برای تحقق آن انتخاب کنید.
این را بدانید که برای ایجاد و اجرای یک برنامه سرمایه گذاری شخصی و شروع ساخت یک سبد از تخم مرغها برای آینده، هرگز دیر نیست.
برای اطلاع از روشها و فنون یک سرمایه گذاری موفق، این مطلب را مطالعه کنید.
برای خواندن ادامه مطلب، روی لینک زیر کلیک کنید.
http://kianbehboodnews.ir/%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c/
کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
*اصول اخلاق حرفه ای کارکنان*
*نشر:* گاهنامه مدیر
■کارمندان هر سازمان و شرکت، معمولاً یک منشور اخلاقی و حرفهای دارند که بیشتر اوقات حتی از دو جمله آن هم اطلاعی ندارند.
□کارمند بد با هزار منشور احتمالاً هنوز بد برخورد میکند و کارمند خوب، بدون منشور و دستور مافوق باز هم عملکرد خوب و محترمی دارد اما ۱۰ نکته زیر در کمتر منشوری آمده است:
۱. برای انجام دادن کاری که وظیفهی شماست سر اربابرجوع منت نگذارید. منت نگذارید و باز هم منت نگذارید. به ویژه اگر کارمند دولت هستید. شرایط این شغل را پذیرفتهاید، حقوقش عموماً از بیتالمال تامین میشود و رایگان و عامالمنفعه کار نمیکنید. پس لطفاً منت نگذارید.
۲.پیش فرض عموم مراجعان این است که کارمندان به جای کار راه انداختن، گره توی کار میاندازند. خودتان وقتی به یک ادارهی دیگر مراجعه میکنید این حس را پس ذهنتان ندارید؟ حال مردم خوب نیست، کمی بیشتر صبوری به خرج دهید. اگر ارباب رجوعی عصبانی است، سواد کمی دارد، شما آرامش به خرج بدهید، لبخند بزنید و بگویید کمکش میکنید. همین سه کار معجزه میکند.
۳. ما میدانیم شما انسان هستید، مشکلات و ناراحتیهای شخصی یا کاری دارید، از آهن ساخته نشدهاید و حق دارید نفسی چاق کنید و از فرصت ناهار استفاده کنید یا چای بنوشید. حس خوبی به اربابرجوع میدهید اگر همین را به او بگویید. عموماً میپذیرند و درک میکنند. به ویژه وقتی موقع کار سرتان توی گوشی نیست یا دارید سایتهای خبری را چک میکنید.
۴. شما انتخاب نمیکنید چه اربابرجوعی داشته باشید. حتماً بین دهها نفری که به محل کار شما میآیند انسان ناهموار، بدخلق و کمطاقت هم هست. آنها نمایندۀ همه نیستند. با بداخلاقی انتقام آنها را از دیگران نگیرید. پاسخ دادن به تماسهای تلفنیِ کاری یکی از وظایف شماست. وقتی تلفن زنگ میخورد، بردارید و جواب بدهید!
۵. وقتی کسی به شما مراجعه میکند سرتان را بلند کنید و به او نگاه کنید. یک لبخند، یک سلام، یک تماس چشمی به هر دو نفر شما کمک میکند. هرگز تحقیرآمیز با اربابرجوع برخورد نکنید و یادتان نرود بعضی از آنها حتی مقام و جایگاه اداری بالاتری از شما دارند. اگر کارشان به شما افتاده دلیل نمیشود به شکلی برخورد کنید که انگار حیات و مماتش به شما گره خورده است.
۶. اینکه حقوق شما را دیر دادهاند، رئیس، اضافهکاری کمی داده، وزیر، پاداش سال قبل را نداده، ساعت کار شما زیاد است، کولر اتاق شما خراب است و ... ابداً ربطی به ارباب رجوع ندارد. گناه او نیست. هنگام انجام کار به هیچ وجه صحبت را به سمتی نبرید که مراجعهکننده گمان کند شما توقع ویژهای برای انجام وظیفهتان از او دارید. منظورم روشن است؟!
۷. تمیز، آراسته و خوشبو سر کار حاضر شوید. کارمندی که ژولیده و خسته و نامرتب سرکار حاضر میشود، خمیازه میکشد، سرش را میخاراند و ... انصافاً روحفرساست. اغراق برخی کارمندان خانم در آرایش نیز همین حس را منتقل میکند.
۸. اگر به هر دلیلی اربابرجوع جسارت و توهین کرد حق گلاویز شدن با او را ندارید. بلند شوید و این موضوع را به رئیس بگویید. تجربه نشان داده که ماجرا به شکل مسالمتآمیزتر و کم خسارتتری حل میشود.
۹. جلوی اربابرجوع با همکارانتان شوخی نکنید. کار را به خاطر تعریف یک خاطره متوقف نکنید. یادتان نرود هر فردی که به شما مراجعه میکند برای خودش «کسی» است و او هم در «سرای خود سری دارد و سامانی!» و انتظار توجه و احترام ویژه دارد.
۱۰. «به من مربوط نیست»، «این مشکل شماست»، «من که قانون رو وضع نکردم»، «برید شکایت کنید» و ... جملاتی از این دست را نگویید. شما هم یک روز برای انجام یک کار به ادارهی دیگری میروید و میبینید که این جملات چقدر سمیاند. گره از کار خلق باز کنید تا دیگری هم گره از کار شما بگشاید.
__________________
*بازنشر پیام = گسترش دانایی*
به ما بپیوندید .دکتر قنبری ،دوستدارشما🙏
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
چرا رضایت مشتری برای کسب و کار شما مهم است؟
رضایت مشتری معیاری است که نشان میدهد محصولات، خدمات و تجربه شرکت، چه میزان از انتظارات مشتری را برآورده میکند.
سلامت کسب و کار شما با شناخته شدن محصولات و خدماتتان در بین خریداران منعکس میشود.
تحقیقات آماری نشان میدهد که 61 درصد از مصرفکنندگان تنها پس از یک تجربه بد، به برند رقیب روی میآورند.
به همین دلیل است که برای هر کسب و کاری – از نانوایی گرفته تا شرکت غول پیکری مانند آمازون – تمرکز بر رضایت مشتری بسیار مهم است.
برای جلب رضایت مشتری چه چیزی لازم است؟
برای ادامه مطلب، روی لینک زیر کلیک کنید.
http://kianbehboodnews.ir/%d8%b1%d8%b6%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c/
کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
هدایت شده از نگرش نو زندگی نو
مقابله با حمله سگها در طبیعت🤔
در طبیعت به خصوص کوهها در فصلهای بهار و تابستان بهدلیل حضور گله دامها در ارتفاعات احتمال حمله سگهای روستاییان و گلهداران و سگهای تربیتنشده به کوهنوردان وجود دارد. با مطالعه مطلب پیش رو خواهید دانست در این شرایط چگونه برخورد کنید تا آسیبی به شما نرسد یا کمترین آسیب را ببینید. در این مطلب نکاتی برای کاهش احتمال حمله سگها، نحوه مقابله با حمله و اقدامات درست پس از حمله احتمالی بیان شده است. توجه کنید که این اطلاعات مجموعهای از یافتههای علمی و تجربی بوده و ممکن است در همه شرایط نتیجه یکسانی نداشته باشند.
پیشگیری از حمله🤔
صمیمی نشوید😳
به یاد داشته باشید سگهای کوهستان اغلب مثل بسیاری از سگهای خانگی تربیت شده نیستند. بنابراین دلیلی ندارد برای صمیمی شدن با آنها زیاد اشتیاق نشان دهید. اگر سگشناس حرفهای نیستید بهتر است هرچه زودتر راهتان را بکشید و بروید.
به سگ لبخند نزنید😳
از نظر او شما دارید دندانهایتان را نشان میدهید و این یعنی شروع سوءتفاهم بین سگ و شما!
از سگهای با زنجیر بسته شده دوری کنید
هرگز وارد محدوده دسترس سگی که با زنجیر بسته شده است نشوید. حتما میدانید که زندانی بودن هرچند قفس بزرگ باشد به اعصاب فشار میآورد و رویارویی با سگ عصبانی قطعا تجربه جالبی نخواهد بود.
هرگز وارد محدوده دسترس سگی که با زنجیر بسته شده است نشوید.
غریزه حمله سگ را تحریک نکنید🤔
وقتی سگی به آرامی به شما نزدیک میشود درحالیکه سرش را بالاتر یا پایینتر از بدن نگه داشته است، به احتمال قوی تنها درحال کنجکاوی است. کاری نکنید که حیوان را تحریک کند.
در عین حال وقتی سگی با سرعت و درحالیکه سر را در امتداد بدن نگه داشته به شما نزدیک میشود بهتر است حواستان را خیلی جمع کنید، اوضاع چندان هم جالب نیست!
اگر سگی پارس کرد به این معنی است که نمیخواهد به شما حمله کند. فقط اعلام هشدار میکند. بنابراین کاری با او نداشته باشید. به مسیرتان ادامه دهید و از سنگ و چوب دستی استفاده نکنید، چرا که غریزه او را تحریک میکنید.
اما اگر سگ خرناس کشید علامت حمله است. اگر این صدا را شنیدید کاملا آماده باشید.حالت حمله بگیرید. چوب دستی را بالا بیارید و به علامت حمله نشون دهید.
خونسردیتان را حفظ کنید😕
اگر چه شاید گفتنش آسان باشد اما هرچه خونسردتر باشید شانس بیشتری دارید. سگ بهخوبی حس میکند که شما چقدر ترسیدهاید و اگر خود را قویتر ببیند مشکلات شما بیشتر خواهد شد. بنابراین وقتی از کنار یک یا چند سگ رد میشوید با آرامش رد شوید و ندوید. با دویدن غریزه شکار او را هم تحریک میکنید. سگ از شما سریعتر میدود حتی اگر سوار دوچرخه باشید!
به یاد داشته باشید:🤔
آموختن این نکات به کودکان ممکن است روزی به دردشان بخورد حتی اگر در کوهستان نباشند.
اگر اسپری فلفل دارید از آن استفاده کنید. حتی اسپری کردن در اطراف سر هم میتواند مفید باشد چون بویایی بسیار قوی سگ در اینجا به نفع شما عمل خواهد کرد.
اگر دوچرخهسواری میکردید از دوچرخه به عنوان سدّی بین سگ و خودتان استفاده کنید.
اگر لازم شد دوچرخه را بهعنوان سلاح به کار ببرید. با یک دست زین و با دست دیگر فرمان دوچرخه را بگیرید و محکم با چرخ به سگ ضربه بزنید؛ دوچرخه را محکم بگیرید، بههیچوجه نباید این سلاح از دستتان خارج شود.
از اﺭﺳﻄﻮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺷﻮﺍﺭﺗﺮﯾﻦ،
ﮐﺎﺭﻫﺎﭼﯿﺴﺖ؟🤔
ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ!
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺁﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﯿﺴﺖ؟😉
ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ
ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﻨﻨﺪ!
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
تفاوت نزدیک شدنها
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 مافوق من امامه...
#نماهنگ
@mehdi_jahandar
*اصل پیتر چیست؟*
*نشر:* گاهنامه مدیر
■اصل پیتر در سال ۱۹۶۹ میلادی توسط لارنس جی پیتر صورتبندی شد. این اصل میگوید انتخاب یک نامزد برای تصدی یک سمت، بر اساس میزان موفقیت عملکرد در نقش فعلیاش صورت میگیرد نه بر اساس سنجش تواناییهای او برای ایفای نقش جدید؛ بنابراین کارکنان تا آنجا که موفقیتآمیز عمل کنند ارتقاء مییابند و فقط هنگام رسیدن به «مرز بیکفایتی» متوقف میشوند و در همان سمت باقی میمانند. نتیجهٔ این امر آن است که غالباً در سازمانها با مدیرانی روبرو هستیم که شایستگی جایگاه خود را ندارند.
□اصل پیتر حالت خاصی از «پدیده همهجانبگی» است: هر آنچه (درست) کار میکند در حالتی پیشرفتهتر و چالشبرانگیزتر به کار گرفته خواهد شد تا آنجا که دیگر کارایی از خود نشان ندهد.
●علی در شرکتشان در سمت کارشناس فروش فعالیت میکند.
او کارش را به خوبی انجام میدهد و از عهدهی تمام وظایفی که به او محول شده بر میآید. به همین دلیل احساس میکند که حقش خورده شده و جلوی پیشرفتش گرفته شده و باید به سمت بالاتری ارتقا پیدا کند.
او را در موقعیت سرپرست فروش قرار میدهند. باز هم کارش را به خوبی انجام میدهد و وظایف محوله را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. باز هم احساس میکند که نباید در این سمت باشد و حقش خورده باشد و جلوی پیشرفت او گرفته شده است.
○به هر حال، فرصتی پیش میآید و پس از اینکه مدیر فروش قبلی (که او هم فکر میکرد حقش خورده شده و استعفا داده و به شرکتی دیگر رفته است) استعفا داد، او را در سمت مدیر فروش قرار میدهند.
سمت مدیر فروش علاوه بر آشنایی با مهارت فروش، نیازمند دانش مدیریت نیز هست که علی از آن بهرهی چندانی نبرده است.
او احساس میکند که شغل فعلی کمی از محدودهی توانمندیهای او بالاتر است. حالا دیگر اعتراضی ندارد و با رضایت به کار فعلی ادامه میدهد!
■کسی که در پاسخگویی به تماسهای مشتریان توانمند است، انتظار دارد که به عنوان مدیر مرکز تماس (Call Center) نیز انتخاب شود. در حالی که مدیر مرکز تماس، بیش از آنکه به مهارت تماس گرفتن با مشتریان و مدیریت یک تماس موفق نیاز داشته باشد، به مهارت مدیریت تعارض و چالشهای همکارانش نیاز خواهد داشت.
□کسی که فروشندهی خوبی بوده، الزاماًً مدیر فروش خوبی هم نخواهد بود. همچنانکه کسی که به خوبی شیرینی میپخته، الزاماً نمیتواند یک قنادی موفق را هم اداره کند. چون مدیریت یک قنادی، از جنس شیرینی پزی نیست و دانستهها و تجربیات و مهارتهای دیگری را نیاز دارد.
●این دیدگاه، هم در مدیران و هم در کارکنان وجود دارد. کارکنان، به محض اینکه در یک موقعیت شغلی موفق میشوند و میتوانند تمام استانداردهای آن را رعایت کنند، احساس میکنند که شایستگی قرار گرفتن در یک موقعیت بالاتر را هم دارند.
○مدیران هم، احساس میکنند که به هر حال، موفق بودن در موقعیت شغلی قبلی میتواند یک شاخص پیش بینی کننده مناسب، برای عملکرد فرد در موقعیت شغلی جدید باشد. در حالیکه در عمل اینگونه نیست و باید به فاکتورهای مختلفی توجه داشت.
_______________________
*بازنشر پیام = گسترش دانایی*
____https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
__________________
هدایت شده از نگرش نو زندگی نو
*خدمات حقوقیمالی*
*شرکت اندیشهپردازان حسابدان دادفر با رویکردی فناورانه و نگاهی به تحول دیجیتال در شرکتها*
*اول. وکالت و مشاوره*
۱. ترسیمِ کلیِ نقشۀ راه حقوقیمالی برای شرکتها
۲. ارزیابیِ پروندهها و بررسی ادلۀ اثبات دعوی و جمعآوریِ اسناد محکمهپسند
۳. پیگیری و رهگیری دیون و مطالبات شرکت
*دوم. صلح، حل اختلاف، داوری و میانجیگری*
۱. تلاش برای صلح و حل اختلاف در هر مرحله از دعوی و میانِ اعضا یا سهامداران یا سایر اشخاص حقیقی و حقوقی در داخل شرکت و خارج از آن
*سوم. قراردادها و اسناد تجاری و اوراق قضایی*
۱. تهیه و تنظیم و بررسی انواع قراردادهای تجاری و غیرتجاریِ داخلی و بینالمللی برای شرکتها
۲. سامانبخشی و نظارت بر اسناد تجاری شرکتها از قبیل چک و سفته و ضمانتنامههای بانکی
۳. تهیه و تنظیم و بررسی انواع دادخواستها شکوائیهها، لوایح و اظهارنامهها
*چهارم. مجوزها*
۱. رصد و شناساییِ انواع مجوزها برای شرکت و وبسایتِ شرکت در تعامل با خودِ شرکتها
۲. تسهیلگری در اخذ مجوزهای اختصاصی اعم از صنفی و غیرصنفی و نیز مجوزهای عمومی و درگاههای پرداخت
*پنجم. امور ثبتی*
پیشبینی و پیگیریِ امور مرتبط با شخصِ حقوقی در امور ثبتی مانند برند و لوگو یا اختراع و اکتشاف و شرکت
*ششم. امور مالی و مالیاتی*
۱. تهیه و تنظیم و تحریر دفاتر قانونی
۲. ارائه اظهارنامه موضوع ماده ۱۱۰ قانون مالیاتهای مستقیم
۳. ارائه اظهارنامه ارزش افزوده
۴. ارائه صورتمعاملات فصلی موضوع ماده ۱۶۹ قانون مالیاتهای مستقیم
۵. تهیه و تنظیم لوایح دفاعیه
۶. شرکت در هیئتهای حل اختلاف مالیاتی
۷. تهیه و تنظیم لوایح دفاعیه شورای عالی مالیاتی ماده ۲۵۱ قانون مالیاتهای مستقیم دیوان عدالت اداری
*هفتم. امور اقتصادی و سرمایهگذاری و شبکهسازی*
۱. تسهیلکنندهٔ امور مربوط به سرمایهگذاریها و سرمایهپذیریهای مادی و معنوی
۲. شبکهسازی و ایجاد چرخۀ اقتصادی میان فعالان اقتصادی
*وبگاه*
Fa.ddadodadeh.ir
*شماره تماس*
09353102390
*اين چهار خدمت را برای مشتری جدی بگيريم:*
*۱. خدمات قبل از فروش:*
خدماتی هستند که به مشتریان میدهیم تا با محصول ما آشنا شوند.
🔹مثلا اگر فروشنده گوشی موبایل هستیم، به مشتریان اجازه میدهیم با گوشی مربوطه در فضایی که آماده کرده ایم کار کنند و اگر پذیرفتند، یک نمونه آکبند از آن را خریداری کنند.
*۲. خدمات حین فروش:*
مواردی همچون پذیرایی از مشتری و فراهم سازی امکانات رفاهی برای وی، باید در این نوع خدمت مورد توجه قرار گیرد.
*۳. خدمات پس از فروش:*
به تعهدات و گارانتی پس از فروش محصول مربوط میشود یا همان ضمانتی که در قبال خرید محصول به مشتری دادهایم.
*۴. خدمات بدون فروش:*
خدماتی است که به مشتریان بالقوه میدهیم تا در آینده مشتری ما بشوند.
🔸این موضوع هم نوعی سرمايه گذاری و بذرپاشی برای جذب مشتری است.
___________________
*
*آداب خردمندی*
🖊️پدرام سلطانی
*نشر:* گاهنامه مدیر
■در سالیان گذشته در صدها نشست و جلسه و گفتگو در سطوح مختلف و موضوعات گوناگون شرکت داشتهام و با اشخاص زيادى در حاكميت، بخش خصوصى، جامعهى مدنى و اقشار گوناگون همنشين بودهام. این حضور فراوان و متنوع بیشترین بهرهای که برایم داشته است، آشنا شدن با انواع رفتار، گفتار و کردار و یافتن فرصت مقایسهی آنها با یکدیگر بوده است. در این مدت بسیار کوشیدم که روش خردمندان را در میان جمع شناسایی کنم. 🤔
□باید بگویم که منظورم از خردمندی، هوشمندی نیست، زیرا بسیار افرادی را دیدهام که از هوش و استعداد بالایی برخوردار بودهاند اما ویژگیهای خردمندی را کمتر داشتهاند.
●خردمندی به باور من حاصل جمع هوش، اخلاق و اراده است. به هر حال، گزیدهی آداب خردمندان را چنین یافتم، ٢٠ ویژگی که البته با قوت و ضعف در افراد مختلف وجود دارد. به گمان من خردمند واقعی کسی است که اقلاٌ ١٥ مورد از موارد زیر را (که مورد بیستم حتماٌ یکی از آنها باشد) همزمان داشته باشد:
١- بسیار خوب و بادقت گوش میکنند و وسط صحبت دیگران نمیپرند. هنگام سخن گفتن دیگران، با بغل دستی خود حرف نمیزنند.
٢- سنجیده، کوتاه و دقیق سخن میگویند. در سخنانشان اثری از کنایه، تهدید، تحکم، خشونت و توهین نیست.
٣- بسیار اهل مطالعه هستند و عطش یادگیری دارند. در كنار به روز بودن در حوزه تخصصيشان، در علوم انسانى مطالعات زيادى دارند.
٤- از گفتن "نمیدانم" ابا ندارند و از تصحيح اشتباهاتشان توسط ديگران استقبال مىكنند.
٥- راستگویند. هرجا که راست گفتن را مصلحت نبينند، بجای دروغ گفتن سکوت میکنند.
٦- نگاهشان توأم با احترام و خوشامدی است. در سلام و احترام کردن به دیگران، به جایگاه اجتماعیشان توجه نمیکنند. رفتارشان با فروتنی و آرامش همراه است. چهرهای گشاده و بشاش دارند.
٧- اهل افراط و تفريط نيستند. در نگهدارى اموال عمومى و محيط زيست كوشش مىكنند و از جيب ديگران خرج نمىكنند.
٨- نسبت به باورها و نظراتشان تعصب ندارند و مدام آنها را پالايش مىكنند. از اين روى، نظر مخالف را با گشاده رویی میشنوند و پيش داورى نمىكنند.
٩- گفتار و کردارشان با تغییر منصب و مسئولیتشان تغییر نمیکند. در مديريتشان اهل كار گروهى و تعامل هستند.
١٠- روابطشان بر تصميماتشان تأثير نمىگذارد و سفارش پذير نيستند. براى خوشايند ديگران اظهار نظر مساعد نمىكنند.
١١- به مکان نشستنشان در مجلس حساسیت ندارند. روی اولین صندلی که خالی باشد مینشینند.
١٢- برای به دست آوردن مسئولیتی با دیگران، مستقیم یا غیر مستقیم، مذاکره یا لابی نمیکنند.
١٣- برای دیده شدن تلاش نمیکنند. داوطلب عکس گرفتن یا مصاحبه کردن نیستند. تلاش نمىكنند كه كارها را به نام خود تمام كنند.
١٤- بسیار نکته بین هستند. از تکرار گفتههایشان پرهیز میکنند و در سخنانشان همیشه نکات تازه و بدیع یافت میشود. در موضوعات خارج از تخصصشان اظهار نظر نمىكنند.
١٥- از پذیرش همزمان چند مسئولیت پرهیز میکنند. اگر مسئولیتی را بپذیرند برای تحقق اهداف آن بسیار تلاش میکنند.
١٦- افراد را قضاوت نمیکنند و در خصوص پیشینه، اعتقادات و احوالات خصوصی افراد کنجکاوی و تجسس نمیکنند. بجای سخن گفتن از افراد، از افکار و اندیشهها سخن میگویند.
١٧- مسئوليت اشتباهاتشان را مىپذيرند و از اعتراف به خطا يا شكست خود طفره نمىروند. در پذيرش اشتباه فرافكنى نمىكنند.
١٨- وارد محاجه و یکی به دو نمیشوند وحاضر جوابى نمىكنند. در برابر تندی و توهین صبور و با سعهی صدر هستند.
١٩- به هیجانات خود مسلط هستند. در رفتارشان خشم، ترس، اضطراب یا شادی مفرط دیده نمیشود.
٢٠- به هیچکدام از ویژگیهای بالا تظاهر نمیکنند.
○اگر چنین افرادی را میشناسید، قدر آنها را بدانید. آنها در این زمانهی پرآشوب مانند گلهایی هستند که در شکاف صخرهها گم شدهاند. جامعهی بالنده و آرمانی از اینگونه افراد در لایههای زبرین خود بیشتر دارد. کشوری که هرم خردمندی در آن وارونه باشد، یعنی هرچه بالاتر روی بیشتر از جنس خردمندان بیابی، جامعهی رهیدهایست.
_______________________
🌹 *بازنشر پیام = گسترش دانایی*🌹
سلام ودرود اگر به مباحثی که ارائه میشود علاقه مند هستید.به آدرس زیر به کانال پرواز تا بی نهایت بپیوندیدوبه دوستان هم اطلاع دهید .همراه ماباشید🍎
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
ارادتمند دکتر قنبری🙏🌹
چه در شغل فعلی خود هستید، چه استفا دادهاید و کسب و کار خود را راه انداختید، بایستی بدانید که به کجا دارید میروید و هدف نهایی شما چیست؟ ایجاد یک برنامه توسعه شخصی، این کار را انجام میدهد.
علاوه بر این، عملکرد استراتژیک در مسیر شما برای دستیابی به اهداف بلندمدت نکتهی کلیدی است.
اما برنامه توسعه شخصی به چه معناست؟ به آن به چشم یک توافق با خودتان نگاه کنید. توافقی که هدف بلندمدت و مسیر اهداف کوتاهمدت را برای رسیدن به آن مشخص میکند.
برای ادامه مطلب، بر روی لینک زیر کلیک کنید.
http://kianbehboodnews.ir/%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b9%d9%87-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c/
کانال ما در ایتا
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
🌸🌸🌸🌸🌸
آدمِ سالم كيست؟
روان شناسی آنتروپولوژی ( مردم شناسی) ؛در جواب اين سوال میگوید:
آدم سالم، آدمی است كه با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستيز نيست، نتيجتاً حضورش به آدم انرژى ميده!
بيشتر از اينكه انتقادگر باشه، مشوقه!
بيشتر از اينكه منفى باشه، مثبته!
بيشتر از اينكه متكبر باشه، متواضعه!
بيشتر از اينكه بخواد خودنمايى كنه، دوست داره در يك فضاى اشتراكى، ديگرانو ببينه و همينطور خودش ديده بشه!
با آدم سالم، شما بهترين بخش وجودتون بيرون مياد،
آدم سالم زيباييهارو ميبينه و به زبون مياره!
آدم سالم خوش خلق هستش، مزاح و طنز خوبى داره!
آدم سالم همونى هست كه ميبينى، فى البداهه است!
خلاقيت داره،
برخوردش محترمانه است،
حرمت شما حفظ ميشه،
ميتونيد به او اعتماد كنيد،
احساس امنيت كنيد!
آدم سالم كنترل نياز نداره،
تحقير نياز نداره،
تسلط نياز نداره!
آدم سالم با مجموعه رفتارهاش به شما احساسى رو ميده كه در حقيقت شما خودت رو مثبت تر و بهتر از انچه که هستی ببینی.
سلام به کانال پرواز تا بی نهایت بپیوندید
https://eitaa.com/Binahayateparvaz1000
هدایت شده از دکتر احمدرضا قنبری
حال خوب بدست آوردنی است❤️
*چطور بهتر بشم؟!*
■چه ليونل مسي باشي، چه سعيد معروف باشي، چه مايكل شوماخر یا.... تو زندگي حرفه اي ات اصلي ترين و مهمترين دغدغه ات اين سواله: چطوري بهتر بشم؟
🤔□هر آدم حرفه اي مي دونه در هر روز و هر ساعت يا در حال بهتر شدنه يا بدتر شدن. گزينه ي همونجا وايسيم وجود نداره. اگر در حال بهتر شدن نيستي شك نكن در حال عقب گردي.
●"چگونه بهتر بشم؟" تنها سوالي ساده نيست. فرهنگه. راه و رسم زندگيه. مكتبه. چيزيه كه مي تونه روز و هفته ي شما رو تغيير بده.
ولي خواننده ي خوبم. در اين سوال اسرار آميز رازي پنهان شده است. رازي كه درك اون به اندازه ي خود سوال مهمه. جواب اين سوال رو فقط يه نفر مي تونه بده: خودت
○چه كسي تورو بهتر از تو ميشناسه؟ چه كسي از احساسات تو بهتر از خودت خبر داره؟ چه كسي بهتر از خودت مي دونه چه چيزي مي خواهي؟
■موفقيت اگر فرمولي ثابت داشت تا الان هزار بار كشف شده بود و اجرا شده بود و مفهوم موفقيت تغيير پيدا كرده بود. دستيابي به موفقيت به اين دليل كار سختيه كه نسخه ي هر كسي با كس ديگه متفاوته. هيچ بشري هر قدر صادق و دلسوز - حتي پدر و مادر- نمي تونه به تو بگه چطوري موفق بشي.
□همه ي ما آدمها، كم و بيش، تنبليم. نميشه از فردا صبح بشينيم روزي ١٦ ساعت وقت براي بهتر شدنمون صرف كنيم. فرايند بهتر شدن خودش احتياج به تمرين داره. خودش تو دل خودش هزار شكست و موفقيت داره. هدف گذاري به تنهايي يه فن به حساب مي آد.
●ولي راز اينه كه تلاش منظم، پاداش چند برابر داره. روزي يك ساعت وقت صرف كردن براي بهتر شدن به مراتب نتيجه مطلوب تري داره تا دو سه روز جو گير شدن و هفت هشت ساعت زور بيجا زدن.
○سخت كوشي مهارتيه كه خودش احتياج به تمرين داره. مثل وزنه زدن كه شايد يهويي نشه وزنه ي صد كيلويي رو بلند كرد ولي با چند وقت تمرين ميشه انجامش داد.
■هر بازيكن فوتبالي روزي هفت هشت ساعت تمرين مي كنه ولي، فقط كريس رونالدوه كه حاضره بعد از يه تمرين سخت وقتي هم تيمي هاش دارن دوش مي گيرند، تو زمين بمونه و يك ساعت اضافه تك و تنها تمرين كنه.
□دقيقا فرق رونالدو با بقيه فوتباليست ها همين يكساعت هاست. اين يك ساعت ها ممكنه تو نگاه اول اصلا به چشم نياد ولي، وقتي چند ماه يا چند سال ميگذره تفاوتش معلوم ميشه.
●همه ي موسيقي دان ها سمفوني شماره ي ٩ بتهون رو يه شاهكار مي دونند ولي، شايد هيچ شنونده اي متوجه شاهكار بزرگتر بتهون يعني صرف ١٠ سال تلاش منظم براي خلق اين سمفوني نشه.
○بنظر من عظمت بتهون نت هاي موسيقي نيستند اونها بازتاب چيز بزرگتري به نام تلاش و خودباوري بتهون اند.
■چند دقيقه فكر كن. اگر دلت مي خواد چشمات رو ببند. اگر دوست داري يه ورق كاغذ ور دار. اگر عشقت مي كشه برو تو پارك بشين و به اين سوال جواب بده: چطور بهتر بشم؟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/ghanbariravanshenas
در اقتصاد، هزینه فرصت ارزشی است که هنگام انتخاب یک گزینه نسبت یک گزینه دیگر، باید از آن صرفنظر کنید.
در دنیای مدرن، جایگزینهای بیپایانی وجود دارد. بنابراین انتخاب فرصت مناسب میتواند دشوار باشد.
تا به حال به این فکر کردهاید که آیا باید شغل خود را رها کنید یا در شغل فعلی خود بمانید؟
پیشنهادی را بپذیرید یا آن را برای فرد دیگری رها کنید؟
یک روش ساده و کاربردی برای این مشکل وجود دارد.
برای خواندن ادامه مطلب، بر روی لینک زیر کلیک کنید.
http://kianbehboodnews.ir/%d9%87%d8%b2%db%8c%d9%86%d9%87-%d9%81%d8%b1%d8%b5%d8%aa/
کانال ما در ایتا: @Binahayateparvaz1000
39.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاد ایام/ بخشی از سخنان استاد قنبری در همایش دانشجویی با این افراد ازدواج نکنیم در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مجلسی-آذر 1388
هدایت شده از دکتر احمدرضا قنبری
حال خوب بدست آوردنی است❤️
هدایت شده از دکتر احمدرضا قنبری
حال خوب بدست آوردنی است❤️
دومین کرکس کیست؟!!!
در دهه 1990، عکسی از یک کرکس که منتظر مرگ دخترکی گرسنه برای خوردن جسد او بود، به طور گستردهای منتشر شد. این عکس در سال 1993/94 در طول قحطی سودان توسط کوین کارتر، عکاس خبری اهل آفریقای جنوبی، گرفته شد و بعداً برای این 'عکس شگفت انگیز' جایزه پولیتزر را کسب کرد.
اما، در حالی که از کوین کارتر برای 'مهارت عکاسی استثنایی'اش در شبکههای خبری و تلویزیونی بینالمللی سراسر جهان تمجید میشد، ثمرهی این دستاورد و شهرت تنها چند ماه بیشتر طول نکشید، زیرا بعداً افسرده شد و خودکشی کرد!!!!
افسردگی کوین کارتر زمانی آغاز شد، که در یکی از این مصاحبهها (برنامهی تلفنی)، کسی تماس گرفت و از او پرسید که:
*برای دخترک چه اتفاقی افتاد؟ او به سادگی پاسخ داد: "من منتظر نماندم تا بعد از این عکس ببینم چه اتفاقی میافتد، چون باید به پروازم میرسیدم.." سپس تماس گیرنده گفت: "من به شما میگویم که در آن روز دو کرکس وجود داشت و یکی دوربین داشت!!!"*
این موضوع که مثل خوره به جان کارتر افتاده بود، منجر به افسردگی شد و او در نهایت خودکشی کرد. کوین کارتر میتوانست هنوز زنده باشد و حتی شهرت بیشتری داشته باشد، اگر فقط آن دخترک را برداشته و به مرکز تغذیه سازمان ملل متحد که سعی داشت به آنجا برسد، برده بود یا حداقل او را به جایی امن برده بود!!!
امروزه، متاسفانه، این اتفاق در سراسر جهان میافتد. جهانیان کارهای ابلهانه و غیر انسانی، که به زیان دیگران است را جشن میگیرند. کوین کارتر میتوانست دختر را از آنجا ببرد، اما او این کار را نکرد. یک موقعیت غیر انسانی، "او زمان برای عکاسی داشت، اما هیچ وقتی برای نجات زندگی دختر نداشت!!!"
*بنابراین، ما همه باید به این شعور برسیم که هدف زندگی درک زندگی دیگران است.*
پس آیا ما هم یک کرکس هستیم؟
در هر کاری که انجام میدهیم، بگذارید انسانیت اولین چیز باشد که از ما به باقی میماند. در همهی کارهایمان، همیشه به دیگران فکر کنیم و ببینیم چگونه میتوانیم به بشریت کمک کنیم، چگونه میتوانیم دستی به کمک برداریم و اشکها را پاک کنیم.
بنابراین، وقتی بدنبال دانش، ثروت، شهرت، مهارت، یا حتی موقعیت هستیم، بیایید فکر کنیم چگونه میتوانیم از آن برای سود و منفعت مردم و جامعه استفاده کنیم.
*کجاها ما دومین کرکس هستیم؟!!*
یادمان باشد که:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها رو نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
📘📒📕📘📒📕📘
هدایت شده از دکتر احمدرضا قنبری
حال خوب بدست آوردنی است❤️
نیکی به پدر و مادر؛
داستانی است
که تو آن را می نویسی
و فرزندانت آن را برایت حکایت می کنند
👈پس خوب بنویس👉
سلام و عاقبت همگی به خیرروزوروزگارتان شادوسلامت🌹
سلام ،،،اندیشه پرواز دارید؟باما باشید👉
BE WITH US👈
@Binahayateparvaz1000
دکتر قنبری
⬅️⬅️ یک قانون ماندگار ➡️➡️
اگر ذهنتان را آلوده كنيد، قانون طبيعت در همانجا و همان زمان شما را تنبيه خواهد كرد. اين قانون صبر نمیكند تا شما بميريد و شما را به جهنم ببرد. شما عذاب جهنم را همين حالا حس و احساس بدبختی خواهید نمود.
همين طور اگر ذهنتان پاک و لبريز از عشق و دلسوزی و خيرخواهی باشد، در همينجا و همين حالا پاداش میگيريد. نگاه كنيد ذهنتان پاک است و هيچ نوع منفیگرایی در آن نيست. احساس آرامش و شادی فراوان میكنيد. مطلب به همين سادگی است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا وقتی ضامن کسی میشید رعایت کنید ...
خودمدیریتی برای مدیران اهمیت زیادی دارد.
مدیرانی که حضور کمتری در محل کار دارند و در طول روز به کارمندان خود دسترسی مستقیم ندارند، باید اطمینان حاصل کنند که کارمندان بهرهور هستند.
مهارتهای خودمدیریتی از جنبههای متفاوتی به کارمندان کمک میکند. این مهارتها، کارمندان را قادر میسازد افکار و رفتار خود را در جهت دستیابی به اهداف مهم کاری کنترل کنند. اهدافی مانند کسب تخصص عملکردی، همکاری خوب با دیگران یا ارائه نتایج تجاری.
یک کارمند با مهارتهای خودمدیریتی میتواند بفهمد که چه چیزی جواب میدهد و تدابیر لازم را برای رفع مشکل انجام میدهد.
به این دلیل، استراتژیهای خودمدیریتی برای موفقیت در محیط کاری امروزی حیاتی هستند.
برای خواندن ادامه مطلب و اطلاع از روشهای توسعه خودمدیریتی، بر روی لینک زیر کلیک کنید.
http://kianbehboodnews.ir/%d8%ae%d9%88%d8%af%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa%db%8c/
کانال ما در ایتا: @Binahayateparvaz1000