💠 تجارت با هفتاد دینار حلال
روزی جوانی به حضور امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد:
- سرمایه ندارم.
امام علیه السلام فرمود: درستکار باش! خداوند روزی را می رساند.
جوان بیرون آمد. در راه کیسه ای پیدا کرد. هفتصد دینار در آن بود. با خود گفت: باید سفارش امام علیه السلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام می کنم که اگر همیانی گم کرده اند نزد من آیند.
با صدای بلند گفت:
هر کس کیسه ای گم کرده، بیاید نشانه اش را بگوید و آن را ببرد.
فردی آمد و نشانه های کیسه را گفت، کیسه اش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد.
جوان برگشت به حضور حضرت، قضیه را گفت.
حضرت فرمود:
- این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفتصد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد.
📚 پی نوشت :
بحار، ج 47، ص 117.
داستان همسر خزبیل در زمان حکومت فرعون هر کس به حضرت موسی (ع) ایمان می آورد، حکم اعدامش صادر می شد، آن هم با سخت ترین شکنجه ها و زجرها. یکی از زنان مستضعف که همسر خزبیل بود در پنهانی به حضرت موسی (ع) ایمان آورد و از ترس جانش ایمان خود را مخفی می کرد. از قضای روزگار او در حرمسرا فرعون به عنوان مشاطگی (آرایشگی) دختر فرعون رفت و آمد می کرد، روزی به هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون، شانه از دستش افتاد، از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود، ناگهان گفت:« به نام خدا» بلافاصله دختر فرعون از او پرسید: آیا منظورت از خدا پدرم فرعون است؟ گفت:نه، بلکه من کسی را می پرستم که پدر تو را آفریده و او را از بین خواهد برد! دختر فرعون همان لحظه نزد پدرش رفت و جریان را خبر داد، فرعون ناراحت شد و او را احضار کرد، و با خشونت به او گفت: تو مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ زن در جواب گفت: هرگز من خدای حقیقی را رها نمی کنم تا تو را بپرستم. فرعون از این سخن قاطع به قدری عصبانی شد و بی درنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچه هایش را در آتش بیندازند. همسر خزبیل همچنان «احد، احد» می گفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمی شد، جلادان فرزندانش را یکی یکی در آتش افکندند تا نوبت به طفل شیر خوارش رسید. طبیعی است که مادر به بچه شیر خوارش علاقه خاصی دارد، در اینجا صبر و قرار زن تمام شد، با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه کرد، به مادر کودک گفتند اگر از آیین موسی بیزاری بجویی، بچه ات را به آتش نمی افکنیم، ناگهان فرزندش به قدرت خدا، فریاد زد:« مادر جان! شکیبا باش، تو بر حق هستی.» مادر صبر کرد، آن بچه را نیز در آتش انداختند و سوزاندند، سپس خودش را نیز در آتش افکندند و این زن صابر همچنان فریاد می کرد:«احد، احد» در دم آخر، همسر خزبیل وصیتی کرد و گفت: « خاکستر من و فرزاندنم را در یک مکان دفن کنید!» پیامبر اسلام (ص) می فرماید: در شب معراج در فضا در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل (ع) پرسیدم:« این بوی خوش بی نظیر چیست؟» جبرئیل گفت:« یا رسول الله، بوی عطر همسر خزبیل و فرزندان اوست که همه جا را در برگرفته است. »
اگر فیلم بلند سینمایی "ساز دهنی" و ماجرای "امیرو و عبدولو" را به یاد دارید، این دو دقیقه را ببینید. امیر نادری کارگردان این فیلم غوغا کرد. یادش گرامی (ساز دهنی ۱۳۵۲) . *أدم از بی بصری بندگی آدم کرد* 🍃
♦️کاسه داغ تر از آش نباشیم!!
دکتر به امیرحسین حاجی نصیری، جانباز مدافع حرم، میگه: حیف شما که پاهاتو دادی برای بشار اسد!
ببنید چی جوابشو داده.
🎞تأثیرگذارترین فیلم 50 ثانیهای👆
مهربانیوبخشندگیرا ازکودکانبیاموزیم
🌸پيامبر رحمت صلىاللهعليهوآله:
كودكان را بهخاطر ۵ خصلت دوست دارم:
اَلاَْوَّلُ)اَنـَّهُمْ هُمُ الْبَكّاؤونَ
1⃣بسيار میگِريند (خداوند گریهکنندگان را دوست دارد و به آنان رحم میکند)
وَالثّانى)يَتَمَرَّغونَ بِالتُّرابِ
2⃣باخاك بازى میكنند(بیادّعایند)
وَالثّالِثُ)يَخْتَصِمونَ مِنْ غَيْرِ حِقْدٍ
3⃣دعواكردنشان هم با كينه نيست
الرّابِـعُ)لا يَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَيئا
4⃣چيزى براى فردا ذخيره نمیكنند
(حریصوبخیل نیستند،بلکهبخشندهاند)
الْخامِسُ)يُعَمِّرونَ ثُمَّ يُخَرِّبونَ
5⃣میسازند و سپس،خراب میكنند
(به مال دنیا دلبستگى ندارند)
📚مواعظ العدديّه،ص۲۵۹
═━━⊰❀🌹🦋🌹❀⊱━━═
هدایت شده از مومن
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما صاحب داریم😭
هر کسی خودشو سرباز حضرت میدونه، حتما ببینه 👌
📹 نسخه کامل مستند "جاذبه"
🔹️ گوشههایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم