eitaa logo
پیروان اهل بیت علیهم السلام
108 دنبال‌کننده
11هزار عکس
7.1هزار ویدیو
383 فایل
مطالب جالب و متنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
به درب خانه ما اجناسي مي فرستاند و به زندگي ما كمك مي كردند و ما ايشان را نمي شناختيم تا اينكه بعد از شهادتشان از طريق تلويزيون فهميديم كه ايشان فرمانده ارتش بودند روضه کوتاه نقل ميكنند وقتي امام سجاد (ع) با بني اسد آمدند تا بدن نازنين سيد الشهداء را كه سه روز و سه شب زير آفتاب داغ كربلا بود را دفن كنند ، بني اسد سوال كردند از حضرت كه چرا شانه هاي حضرت كبود است و زخم قديمي دارد ، حضرت فرمودند پدرم شبها گوني آذوقه بر دوش ميگذاشتند و به در خانه فقراء و ايتام مي بردند و اين بر اثر به دوش گرفتن آن كيسه هاست ، عرضه بداريم آقا جان يا امام سجاد چه كشيديد وقتي بدن بابا كه امام صادق (ع) فرمودند :سيصد و بيست و چند زخم( امالي صدوق ص 83) داشت و نا نجيبها با اسب بر آن تاختند چرا ديديد و غريبونه تشيع كرديد و به خاك سپرديد .....
📖 🏡 🌸«ﺃَ ﻟَﻴْﺲَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺑِﻜﺎﻑٍ ﻋَﺒْﺪَﻩُ»[زمر/۳۶] 👈یعنی بنده اش را کفایت نمیکند خداوند( از هرچه غیرخداست)؟! 🚧درجاده ایمان و ولایت که قدم گذاشتی، از زمین و آسمان، هجوم می آورند به تو، وسوسه ها و لشکر شیاطین، که شاید دست بکشی از راه حق؛ 💥از این وآن می ترسانند تورا که با بودنت، قیمت زیادی برمیدارد برایت؛ شاید به بهای بریدنِ هر که هست دور وبرت! و از دست دادن هرچه هست👈«ﻭَ ﻳُﺨَﻮِّﻓُﻮﻧَﻚَ ﺑِﺎﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻣِﻦْ ﺩُﻭﻧِﻪ»! باشد بگذارد برود ازکفت، هرکه هست و هرچه هست! که هست؛ کافیست تورا از هرآنچه نیست؛ وآنکه تورا دارد، چه ندارد ای مهربان؟! وچه دارد، آنکه تورا ندارد؟!
🖋| | 💚امام صادق علیه السلام : ♥️إنّ الصَّدَقَةَ تَقضي الدَّينَ و تَخلُفُ بالبَركَةِ . ♥️صدقه دادن، بدهى را ادا مى كند و بركت مى آورد. 📚الكافي : ٤ / ٩ / ١. ------------------------------------------------------------------ ‌‌‌‌🖌| | ¹²↷ ماه‌مبارڪ‌‌رمضان : ــــــــــ﷽ـــــ 🔸اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین. 🔹خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش وپاکدامنى وبپوشانم در آن جامه قناعت وخوددارى ووا دارم نما در آن بر عدل وانصاف وآسوده ام دار در آن از هر چیز که میترسم به نگاهدارى خودت اى نگه دار ترسناکان. 🍀
📚نذر سه روز روزه جهت شفاى امام حسن ع  و حسين ع روايت شده است: وقتى حسن و حسين ع بيمار شدند، پيامبر ص  جدّ آنها و گروهى ديگر از افراد، از آنان عيادت كردند، و به على ع گفتند: چرا براى بهبودى فرزندان خويش نذرى نكرده اى؟ على ع گفت: اگر فرزندان من از اين بيمارى بهبودى يابند، به پاس شفا يافتن آنها، براى خداوند متعال مدت سه روز، من روزه خواهم گرفت، سپس فاطمه س مادر كودكان و فضّه نوبيه خدمتگزار فاطمه سهم اين نذر را به عهده گرفتند.(1) كودكان شفا يافتند، اما هيچگونه موادّ خوراكى كم يا زياد نزد آل محمد ص يافت نمى شد تا با آن افطار كنند، ناچار على ع پيش "شمعون خيبرى" رفت، و سه صاع، يعنى حدود سه من جو از او قرض گرفت و به خانه آورد، و فاطمه3 يك من آن را آرد كرد و با آن نان تهيه نمود، على ع در مسجد نماز خود را به جماعت با رسول خدا خواند و به خانه آمد، براى افطار غذا را روى سفره گذاشتند و دور آن نشستند، كه مسكينى از بيرون در فرياد برداشت: سلام بر شما اى اهل بيت محمد ص، من تهيدستى از تهيدستان مسلمان هستم غذا به من بدهيد، خدا نيز از غذاهاى بهشتى خود به شما بدهد. وقتى على ع اين درخواست را شنيد، دستور داد آنان نان خود را به آن تهيدست دادند، و ناچار همگان، و حتى افرادى كه بدلخواه غذاى خود را به مسكين داده بودند، با آب افطار كردند! روز دوم هم فاطمه س به همان ترتيب قسمت ديگر جوها را آسياب كرد، و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود، و با على ع بعد از نماز بر سر سفره، افطار نشستند كه، كودك يتيمى از پشت در ناله برداشت: سلام بر شما اى اهل بيت محمد ص يتيمى از كودكان مهاجرين كه پدر خود را در ميدان جنگ از دست داده، اكنون بيرون در خانه شماست و در حال گرسنگى به سر مى برد، او را غذا بدهيد. آن روز هم اهل بيت  كه فضّه نيز در جمع آنان حضور داشت، غذاى خود را به كودك يتيم دادند، و خود براى دوّمين روز با آب افطار كردند، و روز سوم هم را همه روزه شدند! روز سوم نيز فاطمه س  يك من جو باقيمانده را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود تا با آن روزه سوّم خود را افطار كنند، اما همينكه على ع نماز جماعت خود را با رسول خدا  در مسجد به جاى آورد، و در خانه كنار سفره به انتظار افطار نشستند، شخصى كه تازه از اسارت آزاد شده بود، و جز خانه اهل بيت جاى ديگرى را براى مساعدت سراغ نداشت، جلو درب خانه ايستاد و فرياد برداشت كه، سلام بر شما اى اهل بيت نبوّت، ما را اسير مى كنيد، و به بند مى آوريد، و به ما غذا نمى دهيد؟ به من غذا بدهيد؟ كه من اسيرم. آنان ناچار غذاى خود را به او دادند، و خود سه شبانه روز را بدون اين كه جز آب قوت ديگرى داشته باشند سپرى كردند. آنگاه رسول خدا  آمد و وضع آنان را از نظر گرسنگى و بيحالى مشاهده كرد، خداوند هم اين آيات را نازل فرمود: آيا بر انسان روزگارانى نگذشت كه، چرا قابل ذكرى نبود... و آنان بخاطر عشق به خداوند غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند، و مى گفتند: ما به شما بخاطر خداوند غذاى خود را مى دهيم، و از شما هم هيچ سپاس و پاداشى نمى خواهيم؟(2) در اين داشتان مشاهده مى كنيم، رفتار اهل بيت كه زمينه نزول اين آيات قرآن كريم است، و آنان به چنين مقام رفيعى دست يافته اند، با توجه به اينكه "فضّه" نيز در جمع اهل بيت قرار داشته، وى نيز مشمول خطاب آيات قرآن كريم قرار گرفته، و در آن جمع به عظمت درخشانى دست يافته است، و اين سرگذشت را هم عموم مورّخين و مفسّرين مسلمان در كتابهاى خود آورده اند. به هر حال "فضّه نوبيّه" كه راوى حديث حضرت فاطمه س بوده، داراى چنين شخصيّت بلند معنوى و عرفانى نيز بروده است. 📚پاورقى (1) الاصابه، ج 4، ص 387. (2) سوره دهر، آيات 1 ـ 9، الاصابه، ج 4، ص 387، تفسير الدّرالمنشور، ج 6، اعلام النساء المؤمنات، ص 596، زنان دانشمند راوى حديث ص 266. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌
💝 هفت یا هشت سالم بودم، برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل باسفارش مادرم رفتم. ان موقع مثل حالا نبود که بچه را تا دانشگاه هم همراهی کنند! پنج تومان پول داخل یک زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یک تکه کاغذ از لیست سفارش ... میوه وسبزی را خریدم کل مبلغ شد 35زار. دور از چشم مادرم مابقی پول را دادم یک کیک پنج زاری و یک نوشابه زرد کانادادرای از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. خانه که برگشتم مادر گفت مابقی پول را چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود!!!! ... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد من هم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم ازکاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد. پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یکهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره. گفت پس بقیه پول را چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه ازجلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. دنیا روی سرم چرخ می‌خورد اگر حاجی لب باز میکرد و واقعیت را می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج صبوری! مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی دانم اگر تکرار بشود کسی مهمانت میکند یا نه!؟! بخدا هنوزم بعد 44 سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها باخودم می گویم این آدمها کجایند و چرا نیستند؟یا کم هستند... چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه كتاب های روان‌شناسی خواندند و نه مال زیادی داشتند که ببخشند؟ ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشود ...!
سلام علیکم 🍃🌸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🤲 با روزه مرا 👌صبور کن یا مهدی از خاطر🤔 من عبور کن یا مهدی افطار و سحر تو را تبسم😊 کردم ای جان جهان!ظهور کن یا مهدی🤲 نذر گل نرجس صلوات 🌹 التماس دعای فرج 🤲
🌹اول قیافه خودتو ببین🌹 در زمان های قدیم شخصی برای خرید كنیز به بازار برده فروشان رفت و مشغول گشت و تماشای حجره ها شد.  به حجره ای رسید كه برده ای زیبا در آن برای فروش گذارده و از صفات نیك و توانایی های او هم نوشته بودند و در آخر هم نوشته بودند، اگر بهتر از این را هم بخواهید به حجره بعدی مرا جعه فرمایید. در حجره بعدی هم كنیزی زیبا با خصوصیات خوب و توانایی های بسیار در معرض فروش بود و ضمنا بر بالای سر او هم همان جمله قبلی كه اگر بهتر از این را می خواهید به حجره بعدی مراجعه نمایید. آن بندۀ خدا كه حریص شده بود از حجره ای به حجره دیگر می رفت و برده ها را تماشا می نمود و در نهایت هم همان جمله را می دید.  تا اینكه به حجره ای رسید كه هر چه در آن نگاه كرد برده ای ندید. فقط در گوشه حجره آینه ی تمام نمای بزرگی را نهاده بودند خوب دقت كرد و ناگهان خودش را تمام و كمال در آینه دید.  دستی بر سر و روی خود كشید.  چشمش به بالای آینه افتاد كه این جمله را بر بالای آینه نوشته بودند:  چرا این همه توقع داری؟ قیافه خودت را ببین و بعد قضاوت كن.🍂
🌸🍃جانم امام حسن {ع} 🍃🌸 حسن یعنی تمام هست زهرا حسن یعنی کریم هردو دنیا... 💚🍃💚🍃💚 حسن یعنی سکوت و رازداری حسن یعنی شب ودل بیقراری... حسن یعنی غروری که شکسته حسن یعنی شهود دست بسته... 💚🍃💚🍃💚 حسن یعنی نه شمعی نه مزاری حسن یعنی نداری گریه داری... حسن یعنی همه دردی کشیدن حسن یعنی شب وازخواب پریدن... 💚🍃💚🍃💚 حسن یعنی به رنگ ارغوانی حسن یعنی شکسته درجوانی... حسن یعنی شهید زهرکینه حسن یعنی غریب اندرمدینه... 💚🍃💚🍃💚 حسن یعنی تمام عشق مادر حسن یعنی عزیزقلب حیدر... 💚🍃💚🍃💚 تولدکریم اهل بیت امام حسن مجتبی برهمه شیعیان مبارک
💢↶بهتـرين روز، مـاه و عمـل كدامند؟ ✍از ابن عباس پرسيدند: بهـترين‌ و بهــترين و بـهترين کدام است؟ پاسـخ داد: ↫ بهتــرين روزهـا روز ↫ و بهتــرين مـاه‌ها مـاه ↫ و بهتــرين اعمـال پنـج‌گانه است آن هــم به وقـت   ↩️ چون اين مسائل به اميرالمؤمنين علیه‌السلام رسيد فـرمود: اگر از علما و حكماى مشرق و مغرب اين سؤالات می‌شد غير اين جواب نمی‌گفـتند ↫◄ اما جـواب مــن اين است↯ ◽️بهتــرين عملى است ڪه خداوند بپذيرد ◽️و بهتــرين ماهى است ڪه در آن تــوبه کنى ◽️و‌ بهتــرين روزى است ڪه مـؤمن از دنـيا خارج شـوی °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین اى خدا؛ در این روز مرا از پلیدى و کثافات پاک کن و بر حوادث خیر و شر، قدرت صبر و تحمل به من عطا کن و من را بر تقوى، پرهیزکارى و مصاحبت نیکوکاران موفق دار، به یارى خود اى مایه شادى و اطمینان خاطر مسکینان. متوجه گناهان نیستم: اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ خدایا؛ مرا از کثافات پاک کن؛ ما خود را آلوده کرده‌ایم، اما از او می‌خواهیم که ما را پاک کند‌؛ چرا که ما متوجه نجاست‌ها نیستیم؛ بشر از نجاست بدش می‌آید اما نجاست خیلی از امور را متوجه نمی‌شود؛ لذت‌های آنی چشم انسان را کور کرده و متوجه نمی‌شود که نجس است؛ خدا باید دست ما را بگیرد تا بفهمیم که چه چیزی آلوده است. صبر عالی‌ترین عامل ترقی: وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ خدایا؛ بر من مقام صبر بده تا آنچه در عالم تقدیر برایم مقدر کرده ای بتوانم تحمل کنم ، صبر، مهمترین عامل ترقی است « وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا؛ وَکانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون. سجده آیه 24» و برخى از آنان را چون [ در برابر مشکلات ، سختىها و حادثههاى تلخ و شیرین ] صبر کردند و همواره به آیات ما یقین داشتند، پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما [ مردم را ] هدایت مىکردند. با خردمندان معاشرت کنیم: وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ خدایا؛ من را موفق به تقوی کن و با نیکان مصاحب باشم؛ قال علیُّ بن الحُسَین «علیه‌السلام»: «مَجالِسُ الصّالِحینَ داعیةٌ الَى الصَّلاحِ، وَ آدابُ العُلَماءِ زیادَةٌ فىِ العَقْلِ، وَ طاعَة وُلاةِ الأمْرِ تَمامُ العِزِّ؛ تحف العقول، حکمت 35. ». امام سجاد «علیه‌السلام» مىفرماید: «وقتى صالحان در یک جا جمع مىشوند به نیکى دعوت مىکنند، و معاشرت با دانشمندان فزونى در خرد است، و طاعت والیان امر (حکّام الهى) کمال عزّت است. زندگى انسان، دسته جمعى است و انسان نمىتواند به تنهایی زندگى کند. انسان در زندگى جمعى، نیاز به رفیق داشته و بدون رفیق زندگى ناگوار است، به طوری که روح ناآرام مىشود، لذا زندان‌هاى انفرادى بسیار سخت بوده و اگر طولانى شوند باعث جنون می‌گردد». رابطه دین و دوست: حدیثى از امام على علیه السلام گواه بر این مطلب است که مىفرماید: «اذَا اشْتَبَهَ عَلَیْکُم حالُ الرَّجُلِ فَلَمْ تَعْرِفُوهُ فَانْظُروا الى خُلَطائِهِ وَ جُلَسائِهِ فَانَّ الْمَرْءَ عَلى دینِ خَلیلِهِ وجَلیسِهِ؛ اگر حال کسى بر شما مشتبه شد و نمىتوانید بفهمید که خوب است یا بد، به دوستان و همنشینانش نگاه کنید چرا که انسان دین دوستانش را دارد». این روایت نشان مىدهد که دین و ایمان انسان، بستگى به دوست او و هم‌نشینان او دارد. در روز قیامت، جهنّمیان به جهنّم و بهشتیان به بهشت مىروند، امّا از آیات استفاده مىشود که افراد جهنمی و بهشتی با هم ارتباط دارند و هم دیگر را مىبینند که گاهى گفتگوهایى بین آنها ردّ وبدل مىشود، از جمله آن گفتگوها این است که بهشتیان مىگویند: « «مَا سَلَکَکُمْ فِى سَقَرَ»؛ چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟» و آنها دلایلى ذکر مىکنند: « «قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ* وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ؛ مدّثر، آیه 42- 45. »؛ مىگویند ما از نمازگزاران نبودیم، و اطعام مستمندان نمىکردیم، و پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم»، و « «وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ»؛ و همواره روز جزا را انکار مىکردیم» (همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید با بدان کم نشین که صحبت بد گر چه پاکی تو را پلید کند آفتاب بدین بزرگی را لکه ابر ناپدید کند) معنای غرة العین: بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین متوسل می‌شوم به مقام اعانت خودت ای نور چشم بیچارگان، وقتی که چشم انسان بی نور می‌گردد، رابطه او با عالم قطع می‌شود. چشم مهمترین عامل ارتباطی ما با جهان خارج است و بیچاره، کسی که چشم نداشته باشد، بدتر از او کسی است که چشم باطنی‌اش بسته شده و جلوی واردات قلبی او گرفته می‌شود، قلب او در برابر حقایق عالم، بسته است؛ خدایا؛ به مقام اعانه خودت توسل می جویم؛ در اینجا غرة‌العین معمولا به نور چشم معنا می شود، اما معنای دقیق‌تر آن خنکی چشم است، برای چشم امور داغ ضرر دارد و برای زدودن میکروب‌های چشم، آب سرد و خنک مفید است که چیزهای مفید برای چشم را به خنکی چشم تعبیر می‌کنند؛ برای اینکه به چشم آرامش می‌دهد.