eitaa logo
پیروان اهل بیت علیهم السلام
105 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
369 فایل
مطالب جالب و متنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از در محضر علما
🍃ذکری_برای_گشایش_ازدواج شخصی از مرحوم آیت الله العظمی #بهجت (ره) پرسید : 🍁 ذکری بفرمایید برای گشایش ازدواج پسرم ؛ ☘ فرمود : به همین نیت با اعتقاد ، زیاد صلوات بفرستید...
هدایت شده از در محضر علما
#از_شهرت_گریزان_بود 🔷شش بار رساله اش بدون این که بگذارد اسمی از او نوشته شود چاب شد، آخر سرهم به اصرار شاگردان به یک جمله اکتفا کرد (العبد محمد تقی بهجت)
هدایت شده از در محضر علما
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به شخصی فرمود: خود را درست کن، ما به سراغت می‏آییم. ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نِقاب دیدار ما از آن حضرت است. 📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۲۵۷
هدایت شده از در محضر علما
✅امان از آخر الزمان ... ✍در روایات آمده است یکی از نشانه های آخرالزمان این است که اگر شخصی صبحگاهان با ایمان کامل از خانه اش بیرون می رود نمی داند که هنگام بازگشت به منزل هنوز از اهل ایمان است یا نه، یکی از راه های ثابت قدم ماندن در این زمانه، صدقه دادن برای امام زمان ارواحنافداه است. صدقه دادن جان و مال و ایمانت را حفظ می کند از فتنه های خانمان سوزِ آخرالزمانی. صدقه_عمر_را_برکت_می_بخشد
هدایت شده از در محضر علما
عارف عظیم الشان آيت‌الله حاج سيد حسين يعقوبي نقل مي‌كند: ‌ زماني كه در طالب‌آباد بودم، يك روز اندوه شديدي به خاطر فقر مادي و گرفتاري، به من دست داد و آن‌چنان ناراحت بودم كه چه‌بسا ادامه آن حالت، مرا از پاي درمي‌آورد. در آن حال، به قلبم الهام شد كه ذكر «يا رئوف، يا رحيم» را به تعداد معيني بگويم. بي‌درنگ مشغول شدم و همين كه ذكر به پايان رسيد، حالت بي‌نيازي و سروري در قلبم پيدا شد كه آشكارا مي‌ديدم ديگر گرفتاري ندارم و به كلي غصه از دلم برطرف شده، و آرامش پيدا كرده‌ام. شب بعد در خواب ديدم يك سكه طلاي بسيار زيبا به اندازه كف دست به من دادند و گويا كسي گفت: اين براي توست. آن را گرفتم و ديدم در حاشيه آن نوشته شده است: «الإمام الغريب، المسموم المهموم، علي بن موسي الرضا (عليه السلام).» متوجه شدم كه اين سكه صورت همان حالي است كه در اثر آن ذكر به من دست داده بود، ولي ارتباط آن با حضرت رضا (عليه السلام) برايم روشن نبود تا اينكه در روايتي ديدم اين ذكر از آن حضرت وارد شده و ايشان فرموده است: «پدرم در خواب به من فرمود: «اي فرزند! هروقت در امر شديدي گرفتار شدي، ذكر «يا رئوف يا رحيم» را زياد بگو».
هدایت شده از در محضر علما
💚یااباصالح_المهدی💚 چشمهای دل من در پی دلداری نیست درفراق توبجز گریه مرا کاری نیست سوختن درطلب یوسف زهراعشق ست بنازم به چنین عشق که تکراری نیست السلام علیک یا بقیه الله🙏
هدایت شده از در محضر علما
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح☀️ یڪ سلامے طرفِ ڪرببلایٺ بڪنم🕌🙏 دسٺ برسینہ وبادیده ے پُراشڪِ خود🙏 طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایٺ بڪنم🕌 صبحتون_حسینی
هدایت شده از در محضر علما
#رعایت.تکالیف.چقدر.مهم.است آیت الله بهجت :🌺 اگر انسان تکالیفش را رعایت کند ، از فرشته بالاتر است و دیگر غصّه نباید بخورد . 📕جرعه ے وصال ، ص ۸۲
بیان قصه‌های قرآنی: خداوند در قرآن کریم بندگان خود را به قصه های قرآن توجه داده و هر یک از این سرگذشت ها را دارای حکمتی می داند که برای انسان ها هزاران پند و اندرز در خود نهفته دارد. امام (ع) نیز می فرماید: «بهترین داستان، رساترین اندرز و سودمندترین پند، کتاب خدای عزوجل است». داستان ها و افسانه های زمینی، پس از چندبار تکرار کم کم تازگی و جذابیت خود را از دست می دهد؛ ولی قرآن تنهاکلامی است که هر اندازه هم تکرار شود کهنه شدنی نیست. در شب یلدا و شب‌های زمستانی که دور یکدیگر جمع می‌شویم و پای صحبت بزرگ‌ترها می‌نشینیم، نیکو و شایسته است به جای داستان‌ها و قصه‌هایی که گاه با خرافات همراه است، به قصه‌های قرآنی توجه کنیم که هیچ گاه کهنه نمی‌شود و خرافات در آن راه ندارد.
✨﷽✨ ✍مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره مى گرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت، آن زن کره ها را به صورت توپ های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.