💠تواضع امام سجاد (ع)
امام سجاد (ع) هنگامی که باکاروانی به سفر (مانند سفر حج) می رفت، با آن کاروانی حرکت می کرد که افراد کاروان او را نشناسند، و وقتی که با کاروان ناشناس حرکت می نمود، با آن ها شرط می کرد تا جزء خدمتکاران آن کاروان گردد، و برای رفع نیاز کاروانیان اقدام نماید، یکبار با کاروانی حرکت کرد، فردی از کاروان او را شناخت و به دیگران گفت: این آقا، علی بن حسین (ع) است افراد کاروان تا او را شناختند پروانه وار، به حضورش آمدند و دست و پای او را بوسیدند و با عرض معذرت گفتند: ای پسر رسول خدا آیا می خواهی خدای نکرده آزاری از ناحیه دست و زبان ما به تو برسد، و اهل دوزخ گردیم، و به هلاکت برسیم؟ چرا خود را به ما نمی شناسانی؟.
امام سجاد (ع) در پاسخ فرمود: من یکبار با کاروانی که مرا می شناختند حرکت کردم افراد آن کاروان آنگونه که باید به رسول خدا (ص) احترام شود به من احترام کردند، و من دوست ندارم که آنگونه با من رفتار شود از این رو می خواهم کسی مرا نشناسد؟
📚اعیان الشیعه، ج 1، ص 635
تسليم
عده اى به محضر امام باقر عليه السلام رسيدند و ديدند كه يكى از فرزندان او بيمار شده است و امام عليه السلام ناراحت و اندوهگين است .
با خود گفتند: اگر اين كودك از دنيا برود مى ترسيم امام عليه السلام را آن گونه ببينيم كه نمى خواهيم در آن حال باشد.
چيزى نگذشت كه صداى شيون اهل خانه بلند شد و فرزند امام عليه السلام از دنيا رفت . آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حاليكه چهره او شاد بود و ناراحتى ها قبل از سيماى او بر طرف شده بود.
آنها به امام عليه السلام عرض كردند: فدايت شويم ما ترس آن داشتيم كه با مرگ فرزند حالتى پيدا كنيد كه ما هم بخاطر اندوه شما غمگين شويم .
حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهيم كسى را كه دوست داريم بسلامت باشد و ما راحت باشيم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسليم اراده خداوند هستيم .
وسائل الشيعه ، ج 12، ص 135.
فرخ نگهدار👆رهبر گروهک مسلح چریک های فدایی خلق (قاتلین صدها تَن از مردمِ ایران در سالهای ۵۹ و۶۰) در گفتگو با شبکه سعودی ایراناینترنشنال. فقط اصلاح طلبان نبینند https://chat.whatsapp.com/JPDXFpp29TLCDWMNQflMwP
سخنان منتشر نشده دانشمند شهید
محسن فخری زاده https://chat.whatsapp.com/JPDXFpp29TLCDWMNQflMwP
هدایت شده از موکب آنلاین با ولایت تا ظهور
AUD-20201130-WA0014.mp3
10.7M
🚩مداحی پر شور و حماسی حاج میثم مطیعی به مناسبت شهادت دانشمند هسته ای و دفاعی
#شهید_محسن_فخری_زاده
#انتقام_سخت
#ترور
@Mokebonline
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
10 آذرماه شهادت آيت الله سيد حسن مدرس (1316) – روز مجلس
حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه )می فرمایند:
سعى کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید ، البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمىشود .
منبع: صحیفه امام، جلد ۱۸، صفحه۲۷۶
داستانی از شهید مدرس
یک بار یکی از نمایندگان مجلس پیش مدرس آمد وگفت: حقوق هر نماینده صد تومان است که برای اداره زندگی بسیار کم است. ترتیبی دهید مجلس این مبلغ را به دویست تومان افزایش دهد. مدرس جواب داد:” روزی که شما انتخاب شدید مشخص بود حقوق تان صد تومان است و با رضایت وکالت را انتخاب کردید. اگر حالا ناراضی هستید باید استعفا دهید و اعلام کنید ما با حقوق دویست تومان نمایندگی را قبول می کنیم. اگر مردم باز به شما رأی دادند، حق دارید دویست تومان بگیرید.“
برخی از عزیزان دلیل عدم شرکت در انتخابات و رای دادن را مشکلات جامعه می دانند و به عنوان مثال می گویند چه فایده رای دهیم اینها که برای ما کار نمی کنند
یک روز وقتی که شهید مدرّس از مجلس به خانه بازگشت، عدّهای از مردم به منزل مدرّس ریخته با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحهای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است.
مدرّس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند که ناهار چه میخورید، جواب چه میدهند؟
همه گفتند: جو.
مدرّس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کردهاید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب کنید.
البته خدای نکرده ما چنین جسارتی به نمایندگان نمی کنیم ؛ منظورمان این است که خود ما، آنان را انتخاب کرده ایم
۱۴ ربیع الثانی، سالروز قیام جناب مختار
آیا واقعا مختار خوب بود؟
عبدالله بن شریک می گوید:
روز عید قربان نزد امام محمدباقر(علیه السلام) رفتم و در مجلس ایشان نشسته بودم که مردی از اهل کوفه وارد شد.
مرد کوفی اصرار داشت بر دست امام(علیه السلام) بوسه زند و ابراز ارادت بسیار کرد. حضرت از او پرسیدند؛ تو کیستی؟
مرد کوفی عرض کرد؛ من «ابومحمد، حکم بن مختار» هستم.
امام (علیه السلام) او را در کنار خود نشانید و تکریم کرد.
فرزند مختار گفت؛ ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلام) مردم درباره پدرم سخن ها گفته اند ولی به خدا سوگند آنچه شما در حق پدرم بفرمایید را حق می دانم.
حضرت پرسیدند: مگر درباره پدرت چه گفته اند؟
حکم بن مختار در پاسخ گفت؛ می گویند پدرم کذاب بوده است!
امام محمدباقر فرمودند:
سبحان الله ! پدرم به من خبر داد که مهریه مادرم از آنچه مختار فرستاده بود تامین شد . سپس دو مرتبه فرمود رحم الله ابوک رحم الله ابوک. مختار هیچ حقی از ما را نگرفته نگذاشت. قاتلان ما را کشت و به خونخواهی ما برخواست
منبع:بحارالانوار، جلد ۴۵ صفحه ۳۵۱