♦️اندر احوالات زمانه مجیزگو بودن و زمانه تخریبگر شدن
بچه که بودم همیشه یک چیز برایم عجیب بود
پای تماشای فوتبال مینشستم، گزارشگر فوتبال میگفت تماشگران ما بهترین تماشاگران دنیا هستند!
اخبار که گوش میدادم همه اش تعریف و تمجید بود.
تلویزیون که نگاه میکردم مسئولین را مدام در حال کلنگ زنی و افتتاح فاز چندم فلان پروژه، نشان میداد
مدرسه که میرفتم در مراسم صبحگاهی برای همه مسئولین دعا میکردیم و میگفتیم بهترین مسئولین دنیا را داریم
خلاصه از هر کوی و برزن، مدح و مجیزگویی به گوش میرسید
روزنامه ها، اخبار، سخنرانان، برنامه های تلویزیونی و...
من آنروزها با خودم میگفتم یعنی ما حتی یک مسئول منحرف، یک مسئول اختلاسگر، یک مسئول فامیل باز، یک مسئول مفسد، یک مسئول غیرمردمی و اشرافی نداریم!؟
همان روز ها این حالت را غیر طبیعی میدیدم
گذشت و گذشت تا رسیدیم به زمانه فعلی
خیلی جالب است، باز هم افراط و باز هم تفریط (افراط در زدن نظام و مسئولین، تفریط در دفاع از آنها)
آنروزها اگر همه از نظام و مسئولین و مردم ایران خوب میگفتند
اما این روز ها همه یک تبر برداشته و همه را از دم تیغ میگذارنند
این روزها دیگر اگر کسی از نظام و مسئول در این نظام دفاع کند،
می شود مزدور!
می شود متوهم!
می شود احمق!
می شود کبکی که سرش را در برف کرده است!
لذا باید تا میتوانی بگویی مسئولین دزدند، اختلاسگرند، فامیل بازند، مفسدند، باید بگوییم نظام ما چهل سال به همه دروغ میگفته است.
برنامه نود و گزارشگر فوتبال ما باید هر هفته از بدیها بگوید از نواقص بگوید از حواشی بگوید!
آقایان نه آن افراط نه این تفریط
نه یک تصویر کلوزآپ گویای فقر و فلاکت و بدختی و نشاندهنده همه واقعیت است و نه یک تصویر لانگ شات گویای خوب بودن همه چیز!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️تبعیت از منطق کلان نگر دین یا تبعیت از منطق جامعه شناسی
رهبری عزیز ما، یک فقیه هستند. آنهم فقیه جامع نگر و کلان نگر که رویکرد و توقع اصلی دین از یک فقیه است.
تفقه در دین، منطق و نظم و انضباط علمی خاص خودش را دارد، این منطق همان منطق اصولی و اجتهادی به یادگار مانده از تراث تشیع است.
در واقع یک، دو دو تا چهارتای، متناسب خودش
البته مثل برخی از کسانی که دو ضرب در دو را میتوانند حل کنند اما 2.222.222 ضرب در 2.222.222 را به خاطر بزرگی اش نمیتوانند حل کنند یا سردرگم میشوند، غافل از اینکه با همان منطق دو ضرب در دو این رقم بزرگ را باید حل کرد، در مسائل دینی هم اگر در ساحت کلان و بزرگ و اجتماعات گسترده مطرح شوند برخی دچار سردرگمی شده و فکر میکنند باید منطق را عوض کنند یا تصور میکنند با آن منطق نمی شود مسائل را حل کرد!
این عارضه در بین روحانیونی که جامعه شناسی، یا رسانه، یا حقوق خوانده اند، بیش از سایرین به چشم میآید چون عادت کرده اند که مسائل را خرد و جزیی ببینند و از چند پدیده پیرامونی حول خودشان یک نتیجه کلی بگیرند. مثل یک راننده تاکسی که دور محله خودش میچرخد و با دیدن آدمهای پیرامونی اش حکمی کلی و کاریکاتوری میدهد!
وقتی به این روحانیون یا مذهبیون میگوییم برادرم اگر منطق دین را بشناسیم و با آن روش پیش رویم، حرفها و نظراتمان شبیه به نظرات رهبری میشود و در زمین دشمن بازی نمی کنیم میگویند ما #صغیر_نیستیم و نظر خودمان را داریم و رهبری فرموده اند نظر مخالف رهبری هم میتوانید داشته باشید.
آقایان عزیز رهبری یک شخص نیست، بلکه شخصیت حقوقی ایشان یعنی فقیه جامع نگر مورد عنایت ماست.
ضمن اینکه ایشان فرمودند:
این سؤال که اگر نتیجهی تحقیقات ما با نظر رهبری مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلی اصولی و منطقی نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به اینکه فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجهی شما را رهبری و غیررهبری به عنوان دستاوردهای علمی بگیرند و براساس آن، برای کشور برنامهریزی کنند. تحقیق علمی، شأن و خصوصیتش، آزادی است؛ منتها #عقلایی؛ #بی_انضباط نباشد!
منطق عقلایی و انضباط و دیسیپلین علمی در دین همان روش و متد اجتهادی است.
همان کلان نگری است که با جامعه شناسی میانه ای ندارد.
پس شما هم عقلایی و منضبط (همانگونه که عرض شد) فکر کنید قطعا زودتر از رهبری عزیز به نظر صائب و منطقی میرسید و میتوانید به ایشان کمک کنید.
البته باید طاقت شنیدن فحشها و ناسزاهای دوستان حزب اللهی مدعی تبعیت از ولایت را داشته باشید
چون میگویند این نظر شماست و نه نظر ایشان اما وقتی از منطق دین تبعیت کنید، مطمئن هستید که رهبری هم حرف تو را خواهند زد، کافی است چند روز در برابر آقایون جامعه شناس و حقوق دان و رسانه ای مدعی، تحمل کنید!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️تبعیت از منطق کلان نگر دین یا تبعیت از منطق جامعه شناسی
رهبری عزیز ما، یک فقیه هستند. آنهم فقیه جامع نگر و کلان نگر که رویکرد و توقع اصلی دین از یک فقیه است.
تفقه در دین، منطق و نظم و انضباط علمی خاص خودش را دارد، این منطق همان منطق اصولی و اجتهادی به یادگار مانده از تراث تشیع است.
در واقع یک، دو دو تا چهارتای، متناسب خودش
البته مثل برخی از کسانی که دو ضرب در دو را میتوانند حل کنند اما 2.222.222 ضرب در 2.222.222 را به خاطر بزرگی اش نمیتوانند حل کنند یا سردرگم میشوند، غافل از اینکه با همان منطق دو ضرب در دو این رقم بزرگ را باید حل کرد، در مسائل دینی هم اگر در ساحت کلان و بزرگ و اجتماعات گسترده مطرح شوند برخی دچار سردرگمی شده و فکر میکنند باید منطق را عوض کنند یا تصور میکنند با آن منطق نمی شود مسائل را حل کرد!
این عارضه در بین روحانیونی که جامعه شناسی، یا رسانه، یا حقوق خوانده اند، بیش از سایرین به چشم میآید چون عادت کرده اند که مسائل را خرد و جزیی ببینند و از چند پدیده پیرامونی حول خودشان یک نتیجه کلی بگیرند. مثل یک راننده تاکسی که دور محله خودش میچرخد و با دیدن آدمهای پیرامونی اش حکمی کلی و کاریکاتوری میدهد!
وقتی به این روحانیون یا مذهبیون میگوییم برادرم اگر منطق دین را بشناسیم و با آن روش پیش رویم، حرفها و نظراتمان شبیه به نظرات رهبری میشود و در زمین دشمن بازی نمی کنیم میگویند ما #صغیر_نیستیم و نظر خودمان را داریم و رهبری فرموده اند نظر مخالف رهبری هم میتوانید داشته باشید.
آقایان عزیز رهبری یک شخص نیست، بلکه شخصیت حقوقی ایشان یعنی فقیه جامع نگر مورد عنایت ماست.
ضمن اینکه ایشان فرمودند:
این سؤال که اگر نتیجهی تحقیقات ما با نظر رهبری مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلی اصولی و منطقی نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به اینکه فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجهی شما را رهبری و غیررهبری به عنوان دستاوردهای علمی بگیرند و براساس آن، برای کشور برنامهریزی کنند. تحقیق علمی، شأن و خصوصیتش، آزادی است؛ منتها #عقلایی؛ #بی_انضباط نباشد!
منطق عقلایی و انضباط و دیسیپلین علمی در دین همان روش و متد اجتهادی است.
همان کلان نگری است که با جامعه شناسی میانه ای ندارد.
پس شما هم عقلایی و منضبط (همانگونه که عرض شد) فکر کنید قطعا زودتر از رهبری عزیز به نظر صائب و منطقی میرسید و میتوانید به ایشان کمک کنید.
البته باید طاقت شنیدن فحشها و ناسزاهای دوستان حزب اللهی مدعی تبعیت از ولایت را داشته باشید
چون میگویند این نظر شماست و نه نظر ایشان اما وقتی از منطق دین تبعیت کنید، مطمئن هستید که رهبری هم حرف تو را خواهند زد، کافی است چند روز در برابر آقایون جامعه شناس و حقوق دان و رسانه ای مدعی، تحمل کنید!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️از حرمت شُرب "خَمر" تا وجوب بستن "خُمُر"
متاسفانه برخی عنایت به این نکته ندارند که مساله ضرب خُمُر یعنی داشتن مقنعه و روسری در بین همه حتی مشرکین و کفار آن زمان امری مفروغ عنه بوده است و حتی کفار اهل کتاب بسیار پوشیده بودند (اگر مشاهده کنید امروزه راهبه های مسیحی هم حجاب کامل دارند)
یهودیان آن زمان نیز حجاب کامل داشتند.
لذا وقتی میگوییم آیه حجاب نازل شد و حجاب واجب شد به معنای این نیست که قبل از نزول این آیه زنان جامعه با ساپورت و دامن های کوتاه و وضع نامناسب و بیکینی بیرون می آمدند
بلکه مساله خُمُر یعنی مقنعه داشتن و جلباب داشتن امری محتوم بود
منتها خُمُر را به نحوی می بستند که گوشها و گردن و بخشی از سینه نمایان بود.
اما روزی اتفاقی افتاد که همین اتفاق شان نزول آیه شد
شأن نزول آیات حجاب سوره نور:در کتاب کافی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد (در آن روز زنان مقنعه خود را پشت گوش ها قرار می دادند و طبعاً گردن و مقدار از سینة آن ها نمایان می شد). چهره زن نظر جوان را جلب کرد و چشم خود را به او دوخت.
هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد و به راه خود ادامه می داد تا این که وارد کوچه تنگی شد و هم چنان به پشت سر خود نگاه می کرد.
ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعة شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت.
هنگامی که زن گذشت، جوان به خود آمد و سخت ناراحت شد و با خود گفت:
به خدا سوگند! به خدمت پیامبر(ص) می روم و این ماجرا را بازگو می کنم.
هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به صورت و لباس خون آلود او افتاد، فرمود: چه شده است؟ جوان با صداقت ماجرا را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیة فوق را آورد.
ملاحظه میکنید که شان نزول آیه مربوط به برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه بوده است!
لذا آیه نازل شد:
آیه 30 و 31 از سوره نور :
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ...
َ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ او....
در این آیه خداوند دستور میدهند که یاید خُمُر را بر جیوب بزنند یعنی روسری به گونه ای باشد که سینه و گردن را بپوشاند.
پس مساله حجاب داشتن و پوشش مناسب امری طبیعی و مطابق با فطرت بشری و آداب و رسوم بوده است لذا بعد از این ماجرا کسی اظهار نارضایتی نکرد و اعتراضی هم نشد
تا چه رسد به مخالفت علنی و روسری برداشتن و لخت شدن و...
البته عنایت داشته باشید که برخی از کنیزان مخصوصا در هنگامه خرید و فروش، حجاب معمول را نداشتند آنهم به خاطر نکته مالیت آنها
چون مبیع یا مثمن باید مشخص و معین می بود تا اغراء به جهل نشود!
لذا متاسفانه آنها را اساسا انسان نمیدانستند بلکه اگر ملاحظه کنید هنوز که هنوزه بحث از کنیز و برده ذیل کتاب الحیوان در فقه بحث می شود!
به همین خاطر ما در تاریخ اعتراضی نسبت به وجوب حجاب (یعنی زدن خُمُر بر جیوب یا بستن دور گردن) نداشتیم.
لذا وقتی میگویند در تاریخ حدی و یا تعزیری بر کسی در مساله حجاب وارد نشده است، علت این مساله است!
نه اینکه حجاب اجباری و الزامی نبود.
به تعبیر رهبری عزیز وقتی امری در اسلام واجب باشد دیگر بحث از اجباری و الزامی بودن و نبودن آن در جامعه اسلامی امری بی اساس است!
اما شرب خمر مساله ای متفاوت بود.
چرا که:
شرابخواری و میگساری در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلای عمومی درآمده بود، تا آنجا که بعضی مورخان می گویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه می شد.
شعر و شراب و جنگ و نیز از روایات استفاده می شود که حتی بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن را برای بعضی از مسلمانان، فوق العاده سنگین و مشکل بود تا آنجا که می گفتند: هیچ حکمی بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود.
روشن است که اگر اسلام می خواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود و لذا روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود استفاده کرد.
لذا بین مساله تشریع حرمت شرب خمر و مساله وجوب حجاب کامل (بستن مقنعه دور گردن) در صدر اسلام بسیار تفاوت است!
در نتیجه باید گفت با توجه به اینکه بی حجابی خلاف فطرت بشر و سیر تطور تاریخ بشری بوده است و ما با بی حجابی اجباری مواجه بوده ایم
لذا قطعا باید با این پدیده مبارزه کنیم
حال کیفیت مبارزه به چه نحو باشد را امام جامعه تعیین میکنند (البته بعید نیست که به مانند مبارزه با شراب خواری که امری طبیعی جلوه می نمود، باید تدریجی مبارزه کرد)
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️از حرمت شُرب "خَمر" تا وجوب بستن "خُمُر"
متاسفانه برخی عنایت به این نکته ندارند که مساله ضرب خُمُر یعنی داشتن مقنعه و روسری در بین همه حتی مشرکین و کفار آن زمان امری مفروغ عنه بوده است و حتی کفار اهل کتاب بسیار پوشیده بودند (اگر مشاهده کنید امروزه راهبه های مسیحی هم حجاب کامل دارند)
یهودیان آن زمان نیز حجاب کامل داشتند.
لذا وقتی میگوییم آیه حجاب نازل شد و حجاب واجب شد به معنای این نیست که قبل از نزول این آیه زنان جامعه با ساپورت و دامن های کوتاه و وضع نامناسب و بیکینی بیرون می آمدند
بلکه مساله خُمُر یعنی مقنعه داشتن و جلباب داشتن امری محتوم بود
منتها خُمُر را به نحوی می بستند که گوشها و گردن و بخشی از سینه نمایان بود.
اما روزی اتفاقی افتاد که همین اتفاق شان نزول آیه شد
شأن نزول آیات حجاب سوره نور:در کتاب کافی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد (در آن روز زنان مقنعه خود را پشت گوش ها قرار می دادند و طبعاً گردن و مقدار از سینة آن ها نمایان می شد). چهره زن نظر جوان را جلب کرد و چشم خود را به او دوخت.
هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد و به راه خود ادامه می داد تا این که وارد کوچه تنگی شد و هم چنان به پشت سر خود نگاه می کرد.
ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعة شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت.
هنگامی که زن گذشت، جوان به خود آمد و سخت ناراحت شد و با خود گفت:
به خدا سوگند! به خدمت پیامبر(ص) می روم و این ماجرا را بازگو می کنم.
هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به صورت و لباس خون آلود او افتاد، فرمود: چه شده است؟ جوان با صداقت ماجرا را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیة فوق را آورد.
ملاحظه میکنید که شان نزول آیه مربوط به برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه بوده است!
لذا آیه نازل شد:
آیه 30 و 31 از سوره نور :
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ...
َ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ او....
در این آیه خداوند دستور میدهند که یاید خُمُر را بر جیوب بزنند یعنی روسری به گونه ای باشد که سینه و گردن را بپوشاند.
پس مساله حجاب داشتن و پوشش مناسب امری طبیعی و مطابق با فطرت بشری و آداب و رسوم بوده است لذا بعد از این ماجرا کسی اظهار نارضایتی نکرد و اعتراضی هم نشد
تا چه رسد به مخالفت علنی و روسری برداشتن و لخت شدن و...
البته عنایت داشته باشید که برخی از کنیزان مخصوصا در هنگامه خرید و فروش، حجاب معمول را نداشتند آنهم به خاطر نکته مالیت آنها
چون مبیع یا مثمن باید مشخص و معین می بود تا اغراء به جهل نشود!
لذا متاسفانه آنها را اساسا انسان نمیدانستند بلکه اگر ملاحظه کنید هنوز که هنوزه بحث از کنیز و برده ذیل کتاب الحیوان در فقه بحث می شود!
به همین خاطر ما در تاریخ اعتراضی نسبت به وجوب حجاب (یعنی زدن خُمُر بر جیوب یا بستن دور گردن) نداشتیم.
لذا وقتی میگویند در تاریخ حدی و یا تعزیری بر کسی در مساله حجاب وارد نشده است، علت این مساله است!
نه اینکه حجاب اجباری و الزامی نبود.
به تعبیر رهبری عزیز وقتی امری در اسلام واجب باشد دیگر بحث از اجباری و الزامی بودن و نبودن آن در جامعه اسلامی امری بی اساس است!
اما شرب خمر مساله ای متفاوت بود.
چرا که:
شرابخواری و میگساری در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلای عمومی درآمده بود، تا آنجا که بعضی مورخان می گویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه می شد.
شعر و شراب و جنگ و نیز از روایات استفاده می شود که حتی بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن را برای بعضی از مسلمانان، فوق العاده سنگین و مشکل بود تا آنجا که می گفتند: هیچ حکمی بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود.
روشن است که اگر اسلام می خواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود و لذا روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود استفاده کرد.
لذا بین مساله تشریع حرمت شرب خمر و مساله وجوب حجاب کامل (بستن مقنعه دور گردن) در صدر اسلام بسیار تفاوت است!
در نتیجه باید گفت با توجه به اینکه بی حجابی خلاف فطرت بشر و سیر تطور تاریخ بشری بوده است و ما با بی حجابی اجباری مواجه بوده ایم
لذا قطعا باید با این پدیده مبارزه کنیم
حال کیفیت مبارزه به چه نحو باشد را امام جامعه تعیین میکنند (البته بعید نیست که به مانند مبارزه با شراب خواری که امری طبیعی جلوه می نمود، باید تدریجی مبارزه کرد)
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️مکلف کردن بچه از #شش سالگی عین عدالت است!
اما مکلف کردن دختر از #نه سالگی و پسر از 15 سالگی عین ظلم!
بعض مواقع نمیدانم بخندم یا گریه کنم
بچه شش ساله را هر صبح ساعت شش از خواب بیدار میکنیم، لباس مخصوص و فرم می پوشانیم و او را به پیش دبستانی میفرستیم (من مهدکودک قبل از شش سالگی را نادیده انگاشتم)، او را مجبورمیکنیم، تا ظهر در یک مکان بماند و صرفا حق دارد که زنگ تفریح به تفریح بپردازد! البته در همان فضا نه بیرون از مدرسه و پیش دبستانی
به او تکالیفی همچون نوشتن، نقاشی کردن، خوب ادا کردن کلمات، احترام به معلم و بزرگسالان، نظم و انضباط و غیره را میدهیم
اما...
اما اگر بگوییم خداوند میگوید دختران از نه سالگی و پسران از 15 سالگی مکلفند تا متوجه شوند که بزرگ شده اند و به آنها شخصیت بدهیم، داد حرافانِ روشنفکرنمایِ خودآزار بلند می شود که وامظلوما
نمیدانم این دردها را کجا ببریم!
آهای روشنفکران عزیز قدری تفکر و تامل و تدبر!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️آقای ترکاشوند کمی دقت!
آقای ترکاشوند که بسیار مدعی هستند و همیشه خود را عاقل و حرفهایشان را عاقلانه میدانند اخیرا نوشته اند:
📌حجاب روي مخ مردم 🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨🔨
آیه حجاب در سال دوم هجری نازل شده یعنی بزرگترین کارشناس معنوی عالم برای واجب کردن حجاب پانزده سال روی مخ مردم کار کرده بعدا حجاب را واجب کرده.
آقای ترکاشوند
برادرم
عزیزم
یکبار بنشین و بیاندیش که آیا مردم مدینه 15 سال تحت مدیریت پیامبر ص بودند و ایشان روی مخ آنها کار میکرد!؟
برادرم 13 سال از این 15 سال پیامبر در مکه بودند و اینقدر روی مخ اقوام و خویشان و همشهریان خود کار کردند که در نهایت 50 نفری اسلام آوردند و این روی مخ کار کردن اینقدر اثر داشت که از شهر خودشان بیرونشان کردند!
و ایشان به مدینه رفتند، و یک سال بعد یعنی سال دوم هجری آیه حجاب نازل شد و از مردم شهر مدینه و جامعه تحت حکومت اسلام خواستند که حجاب (یعنی بستن کامل روسروی نه اینکه لخت بودند و اینک باید پوشیده شوند) را رعایت کنند!
ای کاش به جای دلسوزی برای اسلام و معرفی اسلام رحمانی، قدری به حال خودتان دلسوزی می کردید!
برادرم کمی فکر کن بعد حرف بزن!
لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️تندزبانی مجید سوزوکی ها شرف دارد بر نفاق حاجی گرینوف ها
همشه تاریخ بوده اند کسانی که چهره خود را پس قیافه های ظاهرالصلاح پنهان کرده و دیگران را متهم به تندی کرده اند
مثلا زمانی امیر مومنان ع را متهم به تندی و عدم نرمخویی کرده و میگفتند او افراد زیادی را کشته است و نمیشود با او کنار آمد، لذا او به درد حکومت نمیخورد و باید حذف شود!
روزی عده ای ظاهر الصلاح اما باطن البطلان دیگری میگفتند خمینی تند است!
یا مطهری تند است! و باید حذف شود.
اینک هم میگویند خامنه ای تند است!
اما کسی نیست به اینها بگوید ایستادگی بر اصول دین و ثبات قدم در مسیر الهی، اسمش تندی نیست!
دفاع از احکام الهی و شریعت الهی و ولایت الهی، اسمش تندی نیست!
اسمش غیرت دینی است!
اسمش حرکت به سمت احدی الحسنیین است!
که یا انتهایش فتح و ظفر است
یا حذف و شهادت در مسیر الهی
به این ظاهر الصلاح ها باید گفت: به والله تندزبانی مجید سوزوکی ها شرف دارد بر نفاق حاجی گرینوف ها
تا بوده همین بوده و هست و خواهد بود!
فرقانهای منافق، در دل شب، حذفت می کنند!
اما اگر حذف شدیم با صدای بلند فریاد بزنیم:
فزت برب الکعبه
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️با تشکیل حکومت چهره منافقان رو میشود
اگر دیدید درویشی که خود را تارک دنیا و فقیر معرفی میکند اما در بهترین نقطه تهران زندگی میکرده و صاحب کارخانه و رسانه و دم و دستگاه عریض و طویلی است، اما به برکت انقلاب این روزها نفاقش رو می شود!
اگر دیدید مردی خود را ذوب در امام و رهبری میدانست و انقلابی بودنش گوش فلک را کر کرده بود اما اینک نامه به رهبری می نویسد و برای نظام خط و نشان می کشد و نفاق خود را رو میکند
بدانید این یعنی حقانیت نظامی اسلامی ایران و رهبری عزیزش که همه منافقان یکی یکی مجبورند خود را رو کنند!
تنها با تشکیل حکومت و مبارزه برای بسط و گسترش و پیشرفت آن، دین کامل شده اسلام، محقق می شود و منافقان مجبور می شوند خود را رو کنند!
دعا کنید عاقبت به خیر شویم
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️چه زمانی مظلومیت علی ع را بهتر می فهمیم
اگر بدانیم علی ع کیست و چه کارهایی کرده است
اگر بدانیم علی ع آنقدر شجاع و نترس بود که بعض مواقع مجبور میشدند رویشان را بپوشند تا مبارزان جرات کنند با او وارد رزم شوند!
اگر بدانیم که الزور، تیرانداز ماهر یهودیان بنی نضیر را چگونه سر برید!
اگر بدانیم که مرحب، جنگجوی ماهر یهودیان خیبر را که از فرق سر تا نوک پا در زره بود را حضرت چگونه با یک شمشیر به دونیم کردند!
و چگونه قلعه های خیبر را فتح نمودند و از ترس، یهودیان حاضر در فدک، فدک را واگذار کردند و پیامبر ص هم فدک را به حضرت زهرا س بخشیدند!
و اگر شمشیرهای علی در بدر و احد و خندق و ... را بدانیم
آنوقت به مظلومیت او در غصب خلافت و غصب فدک و شهادت فاطمه اش بیشتر و بهتر واقف میشویم!
که چگونه سکوت کرد و بغض خفته در گلویش را تحمل میکرد!
درود و سلام الهی بر بغض سحری فاتح خیبر، آندم که مشغول غسل و کفن بی بی دو عالم بودند!
سلام بر فاطمه مظلومه و شهیده سلام الله علیهما
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️ برسد به دست آنها که می گویند فضای ایران فضایی امنیتی و پلیسی است و دولتی تفنگدار حاکم است.
📚"آمریکای فوق سری"، کتابی که باید حتما خواند تا قدری از توهمات فانتزی فاصله بگیریم.
زمانی که جرج اورول انگلیسی نویسنده لیبرال و ضد کمونیستی در سال 1948، رمان 1984 را می نوشت و در آن یک دولت تخیلی کمونیستی را به تصویر میکشید و آنرا ضد اتوپیا معرفی می کرد، احتمالا هرگز فکر نمی کرد آن دولت تخیلی و توتالیتر کمونیستی که همه حریم های خصوصی را در نوردیده نه در یک دولت کمونیستی بلکه در تجلی لیبرالیسم یعنی کشور آمریکا، شکل گیرد.
بله آمریکا اینک پلیسی ترین دولت جهان است که نه تنها برای شهروندان خودش بلکه برای هیچ شهروندی در دنیا حریم خصوصی را قائل نیست!
آیا از تاریخچه فعالیتهای اطلاعاتی ـ امنیتی امریکا، و بهخصوص گسترشی عجیب و غریب که بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حملات القاعده به برجهای تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان وزارت دفاع در واشنگتن پیدا کرده است، اطلاع دارید؟ آیا میدانید که سالانه تریلیونها دلار صرف ۱۶ سازمان اطلاعاتی اصلی امریکا میشود، که هرکدام از آنها هم چندین دستگاه و سازمان وابسته به خود دارند؟ آیا اطلاع دارید که به سبب تداخلها و دوبارهکاریها چه مبالغ هنگفتی از اعتبارات امنیتی امریکا به هدر میرود؟
این موارد تاریخی، اقتصادی، و سیاسی مطالب گاه حیرتانگیزی است که دو خبرنگار روزنامه واشنگتن پست پس از چندین سال تحقیق فشرده در این کتاب مطرح میکنند، کتابی که، به قول خود آنها، سیا (سازمان اطلاعات و امنیت خارجی امریکا) و اف بی آی (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی امریکا) و نیز سازمان امنیت ملی، نهادی که پس از حملات ۱۱ سپتامبر برپا شده است، با انتشار آن موافق نبودهاند، و واشنگتن پست نیز به ناچار بخشهایی از این گزارش منحصربهفرد را حذف کرده است.
گزارش این دو روزنامهنگار انسان را بیاختیار به یاد گزارشهای مشابهی میاندازد که در دهه ۱۹۷۰ باب وودوارد ویکی دیگر از خبرنگاران واشنگتن پست درباره رسوایی واترگیت منتشر کردند (جاسوسی مأموران حزب جمهوریخواه در دفتر حزب دموکرات، ماجرایی که امریکا و دنیا را تکان داد و سرانجام به استعفای ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت امریکا، از حزب جمهوریخواه منجر شد).
در پست بعدی فایل پی دی اف کتاب : آمریکای فوق سری را قرار خواهم داد.
به کانال مراجعه کنید👇
@Mohammad_Ali_Ranjbar
http://axnegar.fahares.com/axnegar/cQ4xnLjXGPcUTF/6883279.jpg
♦️اگر یک کشور لیبرال حاضر شد اصل نظام خود را به #رفراندم بگذارد دومی اش ما خواهیم بود!
♦️اگر دولت بدون تفنگی در دنیا یافتید ما هم دومی اش خواهیم بود!
آقای دکتر روحانی استاد عوض کردن زمین بازی است
البته بخش بزرگی از این مساله را مدیون ساده لوحی و انفعال دوستان اصولگراست.
مثلا به جای اینکه خیلی راحت از سخنان حاشیه ای روحانی عبور کنند و او را متوجه وظیفه ذاتی خود یعنی پاسخ، پیرامون گرانی دلار و غیره کنند، همگی وارد زمین طراحی شده او شده اند!
و ای کاش انفعالی وارد نمی شدند
مثلا امروز دیدم اکثر آقایون اصولگرا حتی بزرگان آنها گفته اند ما نخواهیم گذاشت برخی با رفراندم و همه پرسی عمومی، اصل ولایت فقیه را از قانون اساسی برداشته و نظام را تغییر دهند!
این بیان به شدت منفعلانه قطعا به مخاطب اینگونه القا خواهد کرد، تنها کشوری که از رفراندم و همه پرسی راجع به اصل نظامش هراس دارد ما هستیم!
در حالیکه خیلی راحت میتوان به آقای روحانی و سایر مدعیان رفراندم گفت اگر یک کشور اصل نظام خود را به رفراندم گذاشت دومی اش ما خواهیم بود!
چونکه نظام ها با رفراندم عوض نمیشوند بلکه با کودتا، جنگ و انقلاب عوض میشوند، یعنی بر فرض اگر نظامی رفراندم هم برگزار کند با عنایت به در اختیار داشتن مجموعه حاکمیت می تواند رای مردم را از طریق رسانه ها، تریبون ها و غیره جهت دهد
آنوقت منتقدین خواهند گفت این رفراندم فرمایشی است و باید شما از حاکمیت کنار بکشید! که حرفی کاملا احمقانه است!
یا اینکه از آقای روحانی و دوستانش باید پرسید آیا شما یک دولت بدون تفنگ سراغ دارید!؟
اگر توانستند معرفی کنند ما هم دومی اش خواهیم بود!
پس خواهشا وارد بازی حاشیه ای نشوید و مطالبات اصلی را فراموش نکنید
آقای روحانی باید پاسخگوی عدم اجرای اقتصاد مقاومتی و گرانی دلار باشند، نه اینکه...
@Mohammad_Ali_Ranjbar