ترامپ همانی بود که میخواستیم
آخرین میخ بر تابوت گفتمان سازش
نظر رهبری عزیز بر این بود که اصل بر بی اعتمادی نسبت به آمریکاست.
این بی اعتمادی هم نه از روی توهمی فانتزی بلکه ریشه در واقعیت تاریخی داشت.
در مقابل گفتمان سازش مدعی بود که دنیا عوض شده است، دوران موشک گذشته و زمانه، زمانه گفتگو و مذاکره است. آمریکا هم عوض شده است و دیگر آن خوی استکباری را ندارد، ضمنا میتوانیم بر اساس حقوق بین الملل و همکاری با سازمان های بین المللی حق خودمان را بگیریم!
اما واقعیت این است که در روابط بین الملل اصل بر بی اعتمادی است
اصل بر موازنه قواست (قوی نباشی باید تسلیم قدرت فائقه شوی)
اصل بر بیشینه سازی قدرت و منافع ملی خود و خودیاری است نه بر احترام و حقوق بین الملل و احترام به توافقات بین المللی و معاهده های سازمان ملل!!
به نظر حقیر همه اینها در این مذاکرات و در این سالها برای دوستان باید مشخص شده باشد!
توافقی بین المللی که تایید شورای امنیت و آژانس و اتحادیه اروپا و سازمان ملل و غیره را به همراه داشت، با تصمیم هژمون دنیا که خوی استکباری دارد و حاضر به همکاری و اشتراک مساعی و مساعی جملیه نیست، دود شد و به هوا رفت!
کلیدی ترین جمله را ترامپ دیشب به زبان آورد
او گفت هیچ کس نمیتواند آمریکا را گروگان بگیرد!
این جمله همانی است که منتظرش بودیم، جمله ای که بیانگر واقعیت استکباری آمریکاست و به هیچ توافقی پای بند نیست!
ضمنا بسیار بعید است که اروپا بتواند تضمینهای لازم را به ما بدهد. و آنها نیز مجبور میشوند خوی استکباری و فریبکارانه خودشان را رو کنند و این یعنی باز هم برد حزب الله و انقلاب و رهبری عزیز
لینک کانال بینش راهبردی
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar
🖋حسینی #مکارم سرپرست شهرداری تهران:
🔴هیچ ارتباطی با #قالیباف نداشتم
🔴 به دعوت #نجفی که عضو شورای شهر بود، از دولت به شهرداری آمدم
🔴 نقش مهمی در انتصاب مدیران #نجفی داشتم و از آنها دفاع میکنم
اینها اعتراف نامه آقای حسینی مکارم یکی از کاندیداهای شهرداری تهران است
این غصه را باید کجا برد!؟
این قدر جناح زده و این قدر بغض نسبت به یک جناح و یک فرد
آنهم در تخصصی ترین نهاد خدماتی کشور!
واقعا آیا باید یک کاندیدا برای تصدی شهرداری در راس برنامه هایش برائت از #قالیباف و ابراز وفاداری به #نجفی باشد!؟
آیا باید ادعاهای آقایان که ما جناحی عمل نمیکنیم را باور کنیم یا دم خروس را
♦️تحلیلی پیرامون انتخابات عراق
عراق کشوری است که از یک اکثریت شیعه و از دو اقلیت بسیار بزرگ و تاثیرگذار البته یکی با هویت قومی و دیگری با هویت مذهبی شکل گرفته است.
ایندو اقلیت عبارتند از کردها که با هویت قومی خود را متمایز میکنند و دیگری هم اهل سنت که خود را با هویت مذهبی از شعیان و کردها متمایز می کنند.
با توجه به این ساختار به ارث مانده از سایکس پیکو، انتخابات اخیر عراق از اهمیت ویژه ای برخوردار بود چرا که کردها به خاطر ممانعت دولت عراق و گروه های تحت حمایت ایران از استقلال کردستان و ابطال همه پرسی، انتخابات را تحریم کرده بودند و اهل سنت هم به خاطر شکست های بعثی های داعشی و پیروزی های حشد الشعبی های شیعه، انتخابات عراق را تحریم کرده و چندان میلی به مشارکت در فضای سیاسی عراق نداشتند!
از اینرو بهترین کار ممکن برای بالارفتن شور انتخاباتی در عراق این بود که در دل جریانات شیعی ائتلافها و احزاب گوناگونی درست شوند، احزابی که در ظاهر یکدست نباشند و با شعارهای بعضا قومیتی و نزدیک به خواست و میل اقلیت های حاضر در عراق، شور انتخاباتی ایجاد کنند.
بحمدالله این استراتژی موفق بود البته میزان مشارکت نسبت به گذشته پایین تر بود اما باز هم مشارکت خوب بود.
پیروزی ائتلاف مقتدی صدر (سائرون) در بغداد بر این تحلیل صحه میگذارد که ائتلاف او توانست بخشی از جریان مقابل را به سمت خودش جلب کند. لذا موفقیت او هم به نوعی پیروزی ما محسوب میشود
اما نکته مهم شایان ذکر اینکه، علی رغم 54 کرسی که صدریها به دست آوردند اما ائتلاف عبادی، عامری، مالکی و حکیم روی هم رفته، قریب به 135 کرسی به دست آورده است و این یعنی ائتلاف پسا انتخاباتی آنها تعیین کنند دولت آینده عراق خواهد بود!
در نتیجه انتخابات عراق هم با استراتژی طراحی شده به نفع جریان مقاومت و مردم عراق بود
ان شاء الله این احزاب به دور از جناح بازی، بتوانند فساد گسترده در عراق را مهار کنند.
پی نوشت:
میزان کسب کرسی ها در انتخابات عراق
➕ سائرون (صدر) ۵۴ کرسی
➕ فتح (عامری) ۴۷
➕ نصر (عبادی) ۴۳
➕ دولت قانون (مالکی) ۲۵
➕ حکمت (حکیم) ۱۹
لینک کانال بینش راهبردی
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar
💠 مصاحبه سیاست روز با حجت الاسلام رنجبر:
http://www.siasatrooz.ir/vdcefe8zwjh87xi.b9bj.html
کلید روی در میاندازم، در را باز میکنم، بچه ها همه آماده و لباس پوشیده، منتظر پدرشان بودند که آنها را به میهمانی ببرد!
وای خدای من چرا یادم نبود، ما امشب قرار میهمانی داشتیم!؟
آنقدر مشغله هایم زیاد بود که اصلا حواسم نبود امشب قرار است به میهمانی یک عزیز بسیار تا بسیار مهربان برویم!
خدای من چه کنم!
نه سر و رویم را اصلاح کردم، نه لباسم را اتو زدم، نه سوغاتی برای میزبان مهیا نمودم، نه... وای وای وای
تا می آیم بهانه بیاورم که میمهانی را کنسل کنیم، بچه ها یادم می اندازند که میزبان پدر ماست، میزبان بسیار مهربان است و چشم به راه ما، او آنقدر لطف و کرم دارد که همه را حتی با روی سیاه و لباسی چروک و دستهای خالی هم می پذیرد!
دوستان آنقدر مشغول دنیا بودیم که یادمان رفت به میهمانی مهربانترین مهربانان عالم، کریم ترین کریمان عالم، بخشنده ترین بخشندگان عالم، همو که خدا و رب ماست، دعوتیم!
همه میهمانی خدا دعوتیم
او منتظر است.
رویمان سیاه، دستمان خالی، اما او میزبانی دیگر است!
او همه را می پذیرد!
خدایا آمدم
با روی سیاه
با دست خالی
با کوله باری از گناه
اما همه امیدم به لطف و رحمت توست.
اللهم اغفر للمومنین و المومنات
حلول ماه رمضان ماه میهمانی الهی را خدمت عزیزان تبریک عرض میکنم
التماس دعا
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar
"گفتگوی ملی" چیست؟
شاید اصطلاحی به این "زیبایی" و "دلنشینی" و به همان اندازه چنین "گنگ" و "مبهم" تا به حال نشنیده ام!
اصطلاحی "دام گونه" و "فتانه" که به شدت انسان را "قلقلک" میدهد، اما نزدیک شدن به آن همان و افتادن در دامش همان!
چون دیگر نمیتوانی بگویی من طرفدار گفتگوی ملی نیستم، چرا که "خودزنی" از نوع "انتحاری" است!
این روزها این اصطلاح بر زبان بسیاری جاری است
کسانی که سالیانی مسئولیت داشته اند و یا اینک مسئولیت دارند و جزو نخبگان محسوب میشوند (از مهندس باهنر مسئول بگیر تا دکتر فاضلی جامعه شناس)
اما به راستی مراد از گفتگوی ملی چیست؟
با چه روشی انجام می شود؟ مستقیم یا با واسطه؟
حول چه موضوعاتی؟ موضوعات را از قبل تعیین می کنند یا هر کس هر موضوعی که بخواهد وارد میکند؟
مراد از ملت چه کسانی هستند؟ همه مردم؟ یا بخشی از آنها؟
آیا در طول تاریخ کسی به یاد دارد همه مردم آنهم جامعه ای هشتاد میلیونی حول هم نشسته باشند و پیرامون یک یا چند موضوع واحد گفتگو کنند؟
حتی در "دولت_شهرهای" یونان باستان هم ما با چنین شیوه حکومت داری مواجه نبودیم، آنجا تنها "مردانِ" "بالغِ" "مالک" اجازه داشتند در محل شور و گفتگو شرکت کنند، با این حساب زنان، بچه ها و بردگان اجازه ورود نداشتند، یعنی تنها چیزی بین یک تا ده درصد جامعه دولت شهر که بسیار کوچک بودند، اجازه ورود به مجلس شور را داشتند!
پس شیوه مستقیم غیر ممکن است و باید نمایندگان مردم وارد گفتگو شوند! (همین شیوه ای که الان موجود است)
ضمن اینکه بالطبع در یک جامعه متکثر، مسائل جزیی، بخشی، صنفی و فرعی زیادی وجود دارد، معلمان، پرستاران، کارگران، کارمندان، دانشجویان، زنان خانه دار و شاغل، جوانان جویای کار و مسکن و ازدواج، متکدیان، نیروهای نظامی و انتظامی، فعالین محیط زیست، ان جی او های فعال و همه و همه مطالبه ای خاص، صنفی و بخشی دارند!
اضافه کنیم به این مسائل تمایل یک روستا برای تبدیل شدن به یک بخش، تمایل یک بخش برای مستقل شدن و تبدیل شدن به یک شهرستان خاص، تمایل یک شهرستان به استان شدن و یک استان به جدایی و کشور جدید شدن! طبیعتا همزمان با این تمایلات، تمایلات کسانی را داریم که نمیخواهند آن روستا، بخش، شهرستان و یا استان از آنها جدا شود!
تصدیق می کنید، گفتگو پیرامون همه این موضوعات و راضی کردن همه غیر ممکن و نتیجه ای جز هرج و مرج نخواهد داشت، یعنی همان چیزی که عقل سالم مخالف آن است و میگوید باید با هرج و مرج، موضوعات فرعی و حواشی سرگرم کننده برخورد کرد
اینجاست که عقل میگوید موضوعات را باید به موضوعات اصلی و فرعی دسته بندی کرد، موضوعات فرعی را مسکوت گذاشت و در بین موضوعات اصلی با سنجه های اولویتی (که مثلا آن موضوع مربوط به همه یا اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد و یا موضوعی باشد که زیربنایی، فراگیر و آینده نگر باشد و نسل های آینده را نیز مد نظر قرار دهد) مساله ها را اولویت بندی کرد!
مثلا وقتی موضوع ما فتح قله دماوند باشد و هدف گذاری برای رسیدن به آن کرده باشیم، طبعا قبل از شروع کار صحبت از اینکه سرود فتح ما را چه کسی بخواند، شجریان یا تتلو، کاری است بس احمقانه!
یا وقتی حرکت را آغاز کردی و به سمت قله پیش رفتی، چهار نفر احمق حجاب از سر بردارند و بر چوب نهند و آنرا با پروپاگاندای تبلیغاتی تبدیل به یک مساله "اصلی نما" کنند، بی شک متوقف کردن حرکت و یا برگشتن به عقب و معطل این مساله حقیر شدن، حماقتی دوچندان است!
البته بالطبع بعد از اینکه نمایندگان ملت در سطوح سه گانه:
راهبردی (خبرگان و رهبری)
ملی (مجلس و دولت)
محلی (شوراها و شهرداریها)
به یک مساله اصلی در ساحت: راهبردی، ملی و محلی دست بیابند، باید آنرا به خوبی برای ملت تبیین کنند و از طریق صداوسیما و رسانه های دیداری و شنیداری، آنرا تبدیل به گفتمان کنند!
یعنی همین شیوه ای که تا به حال داشته ایم
البته شدیدا معتقدم در مرحله تبیین خوب تبیین نکرده ایم! مثلا نتوانسته ایم ابر مساله پیشرفت و مساله اصلی و نیاز حیاتی کشور یعنی اقتصاد مقاومتی را به خوبی تبیین کنیم
علاوه بر اینکه معتقدم بسیاری خواسته و ناخواسته توهم "کثرت بینی" دارند و فکر میکنند، مساله آنها باید مساله اول باشد و باید صداوسیما آنرا پوشش دهد و فقدان پوشش را عاملی بر عدم "گفتگوی ملی" میدانند
در حالیکه اینها همان حواشی و فرعیات "متن نما" و "اصلی نما" هستند که هدفی جز مشغول کردن در پس اصطلاحاتی پرطمطراق چون "گفتگوی ملی" ندارند!
از اینرو حقیر با پیشنهاد دکتر فاضلی بسیار موافقم که ابتدا کمی پیرامون چیستی "گفتگوی ملی" که به شدت گنگ و مبهم جلوه می نماید، باید بحث و گفتگو کرد.
و منتظر تعریظه دوستان عزیز به این عریضه بنده هستم.
(اگر این مطلب را می پسندید برای دوستان خود مخصوصا عزیزانی که مدام بر "گفتگوی ملی" تاکید دارند ارسال کنید)
لینک کانال بینش راهبردی
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️غصه ای بس بزرگ!
با نهایت تاسف و تالم باید عرض کنم بخشی از نخبگان ما به علت های زیادی همچون "اسیر فانتزی های کتابخانه ای شدن"، "عدم عنایت به واقعیات عرصه بین الملل"، "عدم شناخت منطق سکاندار هدایت کشور در سطح راهبردی" که ازمنطق اسلام فقاهتی و اصولی تبعیت می کند، "خوشبینی روسوفیلی و انگلوفیلی مزمن نسبت به روسوچین ها و انگلوآمریکن ها" و علل متعدد دیگر که در این مختصر نمی گنجد، گرفتار تحلیل های "کاریکاتوری"، "تجویزات بی مایه" و "خوشحالی ها و ترسهای بی مورد" که به اصطلاح با یک غوره سردی و با یک مویز گرمی میکنند، شده اند!
شوربختانه تر اینکه این آسیب ها و علل فوق الذکر برخی از ما را گرفتار فقدان تفکر راهبردی و جزیی نگری های گیج کننده و حواشی حقیر و کند کننده کرده است!
یعنی هنوز هم فکر میکنیم سیاست خارجی ما در سطح راهبردی، در بند و گروگان تجویزات روسوفیل ها و انگلوفیلهاست!
غافل از اینکه سطح راهبردی کشور، دنیا را از زاویه منطق عقلایی، واقعی و رئال اسلامی می بیند و مبتنی بر استراتژی اتکاء به "نصرت الهی_مردمی" طی طریق می کند!
خلاصه اینکه به شدت از این آسیب ها که در سطح جامعه نخبگانی ما رسوخ کرده است رنج میبریم!
لینک کانال بینش راهبردی
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar
این مطلب را مدتها قبل در کانال تلگرامی نوشتم
آمدن مایک پامپئو یعنی آمریکا میخواهد در عرصه سیاست خارجی اش تهاجمی تر و تندتر وارد شود
این یعنی اینکه بحمدالله فرصت برای برخورد تهاجمی تر و عقلانی تر ما در دوران آمریکای ترامپ بیشتر شده است.
چیزی تا پایان فرصت ۴ ماهه آمریکا برای خروج از برجام نمانده است
معتقدم همچنان باید تهاجمی تر و عقلانی تر با این تیم برخورد کنیم
دوبار خوش بینی و احترام ما به آنها نتیجه اش شد:
محور شرارت خواندن ما در زمان دولت اصلاحات!
و
بزرگترین حامی تروریسم نامیدن ما در زمان دولت اعتدال!
این شبها آیات ابتدایی سوره انفال را و اگر توانستید کل سوره انفال و توبه را حتما بخوانید و تدبر کنید
یکی از اشکالات کار ما مخصوصا مسئولین و نخبگان که هدایت جامعه را بر عهده دارند این است که با قرآن مانوس نیستند
مخصوصا بخش اعظم قرآن که آیات سیاسی اجتماعی است!
مخصوصا این آیه شریفه:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (3)
ترجمه: مؤمنان کسانی هستند که چون نام خدا برده شود خوف بر دلهاشان چیره گرددو، چون آیات خدا بر آنان خوانده شود ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل می کنند.
توکل بر خدا را فراموش نکنیم!
یا این آیه شریفه:
يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ (7)
با آنکه حقیقت بر آنها آشکار شده در باره آن با تو مجادله می کنند،، چنان قدم بر می دارند که گویی آنها را به سوی مرگ سوق میدهند و آنها هم در حال نظاره اند!
این آیه این روزها به شدت مورد نیاز ماست، متاسفانه عده ای سوء ظن به نصرت الهی دارند و بعد از اینکه بارها یاری حق برایشان آشکار شده است اما باز هم فکر میکنند سکاندار اداره کشور آنها را به سمت مرگ و نابودی سوق میدهد
آقایان عزیز
إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (160 آل عمران)
لینک کانال بینش راهبردی
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️نفاق بزرگترین آسیب جامعه اسلامی ( بخش یکم)
اولین سوره ای که به بحث نفاق اشاره کرده است سوره مبارکه عنکبوت می باشد
چون این سوره مکی است و مابقی سوره های متعرض نفاق، همگی جزو سوره های مدنی هستند
آیات مورد نظر آیه دهم و یازدهم این سوره مبارکه است:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾
و از ميان مردم كسانى اند كه مى گويند به خدا ايمان آورده ايم و چون در [راه] خدا آزار كشند آزمايش و فتنه مردم را مانند عذاب خدا قرار مى دهند و اگر از جانب پروردگارت پيروزى رسد حتما خواهند گفت ما با شما بوديم آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست.
وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿۱۱﴾
و قطعا خدا كسانى را كه ايمان آورده اند مى شناسد و يقينا منافقان را [نيز] مى شناسد
نکات پیرامون این آیات:
1⃣ شکی نیست پدیده نفاق به وضوح و روشنی در بین اصحاب نبوده، شبیه آنچه که بعدا در مدینه منوره اتفاق افتاد و قران کریم به وضوح میفرمایند (وممن حولکم من الاعراب مردوا علی النفاق) ، اما ظاهرا ریشه های این پدیده در حال پیدا کردن جائی برای شکل دادن به این شجره ملعونه، توسط قرآن کریم ،حس شده بود، لذا لازم بود که تعرض مناسب صورت گیرد .
2⃣ باکمی تامل میتوان گفت، دو چیز در تحریک ریشه نفاق بسیار موثراست، یکی عامل ترس و وحشت از فشار و سختی های از طرف مقابل، که این عامل به وضوح در آن مقطع از سوی جبهه قریش و احتمال بالای برخوردهای بسیار تند بی رحمانه انها باکسانی که به پیامبر پیوسته اند، بود.
عامل دیگر علاقه وافر به مقامات و نعمت های دنیا و ما فیها می باشد،که دل افراد را به دسترسی هرچه بیشتر سوق میدهد.
3⃣ این تعبیر (اوذی) هم با مواجهه با اذیت و بلیه وشکنجه صادق است و هم با از دست دادن منافع دنیوی از مال و منال، اما تعبیر (فی الله)،اشاره دارد به اینکه این ناملایمات وارده به پیروان پیامبر اکرم ص، از جانب جبهه مقابل، به خاطر قرار گرفتن آنها در جبهه حق است.
4⃣ پس آیه کریمه ،اشاره دارد به این سنخ از افراد قرار گرفته در جبهه حق و میفرمایند: به رغم اعلام اینها به ایمان اوردن به خدا و دین خدا، وقتی در این مسیر باناملایمات روبه رو می شوند،از کوره دررفته، به جای اینکه در مقابل این امتحان صبر وشکیبائی کنند، این اذیت و آزار انسانهای مثل خود را با عذاب الهی- که قابل وصف و تصور نیست – تشبیه می کنند. شاید این تشبیه از این جهت باشد که باکنایه، اقراربه عدم قدرت بر تحمل سختیها و بالتالی تن به هزیمت دادن باشد.
5⃣ در نتیجه اولین شاخص از شاخصهای ضعف ایمان که اگر اصلاح نشود به نفاق منتهی می شود این است که قدرت بر تحمل سختی ندارد، این اولین مَعلم از معالم منافق است. ما می بینیم، نوعا واکنش انسانهای منافق، به این نحواست، همین که سختی اتفاق بیفتد، شروع به نِق زدن، تشکیک و اشکال تراشی به کل جبهه، می کنند. ریشه کل این موضع گیریها، که گاهی اوقات هم لباس حرص و احتیاط دینی میگیرد، همان تاب تحمل نداشتن سختیهای مسیر، در راه حق است.
اللهم اجعلنا من المومنین و الصدیقین
لینک کانال بینش راهبردی
https://eitaa.com/Mohammad_Ali_Ranjbar