eitaa logo
√ بِیتُ‌الْشُهَداءًْ🇮🇷
179 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
51 فایل
بی حبّ علی ورود اکیداً ممنوع خـــــــدایا🌱 به حقانیت اشک های شهدای ما به اشک های حاج قاسم به همت،به خرازی ،به باکری،به امجدیان،به صدرزاده،به دهقان،به هادی،به برونسی، به صیاد... 🌱 عاقبت‌ماراختم‌به‌خیروشهادت‌بگردان🌱❤ ارتباط با ادمین👇 @Meghdad223
مشاهده در ایتا
دانلود
راه مقابله با ظریف و پزشکیان فقط به فقط یک چیز است هر کسی هر کجا هست به مردم بگه دولت پزشکیان همان دولت روحانی است این اگر در جامعه باور پذیر بشه روی رای پزشکیان خیلی تاثیر منفی میگذارد
نثار روح امیر المومنین علی علیه السلام صلوات
خوشا آنکه عاقبت خود را با ذکر علی علی ساخت
سرود بابا حیدر.mp3
9.37M
از روز ازل تو مولای منی✨ تا روز ابد خودم نوکرتم💐 حتماااااا گوش کنید تا اخر
¹¹⁰ فقط‌ است که دِل‌ها آرامش می‌یابد و او ذکر خداوند است . - قالَ‌صادقُ‌الائمه‌'علیهم‌ُالسَّلام' تفسیر‌شیخ‌قمی،ج۱،ص۳۶۵
-از آیت الله بهجت پرسیدند: آقاکجاست؟ فرمودند: آقا در قلب شماست، مراقب باشید بیرونش نکنید..!💛
دل‌بستگى به دنيا، عقل را فاسد میكند،قلب را از شنيدنِ حكمت ناتوان مى‌سازد، و باعث عذاب دردناک میشود🤍 -امام‌علی‌علیه‌السلام-
«میگفت:‌ محرّممان به غدیر وابسته است،‌اگر در غدیر خوب نوکری کنیم،‌رزق محرّم رو میرسونن.»
enc_17191784010252461678347.mp3
2.69M
نماهنگ غدیریه ایران علی اکبر حائری و محمد ابراهیمی اصل عید غدیر خم🌿!
دستِ بالا رفته‌ی علیﷺ را جدی نگرفتند، که سر حسینﷺ بالای نیزه‌ها رفت! _اهمیت غدیر کمتر از محرم نیست؛ بلکه بیشتر است. مُبلغ عید بابایمان علی(ع) باشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم به اذانم که علیاً ولی اللّٰه ، تا کور شود هرکه امیرش تو نباشی .
غدیر، کربلای عوام بود. و کربلا، غدیر خواص در غدیر با آنکه بیعت گرفته شد ‹ جفا شد. › و در کربلا، با آنکه بیعت برداشته شد ‹ وفا شد. › 💚 https://eitaa.com/Bitshohada
قشيرى از علماى شافعى در كتاب خود «احسن الكبائر» نقل كرده است: اميرالمؤمنين عليه السلام بالاى بام خانه خرما تناول مى كرد و در آن زمان سنّ آن حضرت بيست و هفت سال بود، و سلمان (رحمة الله علیه) در حياط آن خانه لباس خود را مى دوخت، على عليه السلام دانه خرمائى به طرف او رها كرد، سلمان (رحمة الله علیه) گفت: اى على بامن شوخى مى كنى در حاليكه من پيرمردم و تو جوان كم سنّ و سال هستى؟ على عليه السلام فرمود:
يا سلمان؛ حسبت نفسك كبيراً ورأيتنى صغيراً! أنسيت «دشت أرژن» ومن خلّصك هناك من الأسد؟
اى سلمان ؛ مرا از نظر سنّ و سال كوچك و خودت را خيلى بزرگ خيال كرده اى؟ آيا قصّه دشت ارژن را فراموش كرده اى؟ درآن بيابان كه گرفتار شير درنده شدى چه كسى تو را نجات داد؟❗️ سلمان (رحمة الله علیه) با شنيدن اين كلمات از اميرالمؤمنين عليه السلام به وحشت افتاد و عرض كرد: از كيفيّت آن جريان برايم بگو. على عليه السلام فرمود: تو در وسط آب ايستاده بودى و از شيرى كه در آنجا بود مى ترسيدى، دستها را به دعا بلند كردى و از خداوند نجات خود را طلبيدى، خداوند هم دعايت را اجابت فرمود، و مرا كه در آن صحرا عبور مى كردم بفرياد تو رساند. 👈🏼من همان اسب سوارى هستم كه زره او بر روى شانه و شمشيرش به دستش بود. شمشير كشيدم و ضربه اى بر آن شير وارد كردم كه او را دو نيم كرد و تو خلاص شدى.✨ سلمان (رحمه الله علیه) عرض كرد: نشانه ديگرى كه در آنجا بود برايم بگو. اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را دراز كرد و از آستين يك شاخه گل تازه بيرون آورد و فرمود: اين همان هديه تو است كه به آن اسب سوار دادى. سلمان (رحمة الله علیه) با ديدن آن بيشتر دچار حيرت و سرگردانى شد و ناگهان صدائى شنيد كه: خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شو و قصّه ات را براى آن حضرت بازگو. ...
سلمان خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد و قصّه خود را چنين آغاز كرد: اى رسول خدا ؛ من اوصاف شما را در انجيل خواندم و محبّت شما در دلم جاى گرفت، همه اديان غير از دين شما را رها كردم و آن را از پدرم مخفى كردم تا سرانجام متوجّه شد و نقشه كشتن مرا كشيد ولى دلسوزى او نسبت به مادرم مانع مى شد و دائماً چاره اى در قتل من مى انديشيد، و مرا به كارهاى سخت و دشوار وادار مى كرد، تا اينكه فرار كردم، به سرزمينى به نام «ارژن» برخورد كردم ودر آنجا خواستم ساعتى استراحت كنم، خوابم برد و محتلم شدم. وقتى از خواب بيدار شدم كنار چشمه اى كه در همان نزديكى بود رفتم، لباسهاى خود را بيرون آوردم و داخل آب شدم تا غسل كنم، ناگهان شيرى ظاهر شد و نزديك آمد تا روى لباسهاى من قرارگرفت، وقتى او را ديدم به وحشت افتادم، ناله و زارى كردم و از خداوند نجات خود را از چنگال او درخواست نمودم كه اسب سوارى پديدار شد و شير را با شمشير خود ضربه اى زد و دو نيم كرد.من از آب بيرون آمدم و خود را بر ركاب اسبش انداختم و آن را بوسيدم، و چون فصل بهار بود و صحرا پر از گلها و سبزيها بود شاخه گلى گرفتم و به او هديه كردم و چون گل‌ها را گرفت از چشمان من ناپديد گشت و بعد از آن از او اثرى نديدم، 👈🏼از اين جريان بيشتر از سيصد سال مى گذرد و من اين قصّه را براى هيچكس نگفته ام، امروز پسر عموى شما علىّ بن ابى طالب عليه السلام به من آن قضيّه را گفت.❗️ 🌸رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى سلمان ؛ هنگامى كه مرا به آسمان بردند، به سدرة المنتهى كه رسيدم جبرئيل از من جدا شد و فاصله گرفت، ✨من تا كنارعرش پروردگارم بالا رفتم و در حاليكه با خداوند گفتگو مى كردم ناگهان شيرى را مشاهده كردم در كنارم ايستاده است، نگاه كردم ديدم على بن ابى طالب عليه السلام است.✨ وقتى به زمين برگشتم على عليه السلام بر من وارد شد، و پس از عرض سلام، به من بخاطر الطاف و عناياتى كه خداوند در اين سير ملكوتى نموده تبريك گفت سپس از تمام گفتگوهاى من با پروردگارم خبر داد.✨
اعلم يا سلمان، أنّه ما ابتلي أحد من الأنبياء والأولياء منذ عهد آدم إلى الآن ببلاء إلّا كان عليّ هو الّذي نجّاه من ذلك
. ✨بدان اى سلمان ؛ هر كدام از انبياء و اولياء از زمان حضرت آدم عليه السلام تاكنون كه گرفتار شده است على عليه السلام او را از گرفتارى نجات داده است.✨ ---------- 📚| محدّث نورى رحمه الله اين حديث را در كتاب «نفس الرحمان: ۲۷» با كمى اختلاف روايت كرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من فقط ذره ای از مدح حیدر گفتم شیخ این شهر مرا کافر خواند .... ✨❤️❤️❤️