Safar 1402.05.30 - Shab 05 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat H-Roqayeh S - 01 - Abozar Biukafi - Zamzameh - Edit.MP3
6.64M
#زمزمه
#حضرت_رقیه_س
کجایی؟ تو بدون من، نمیرفتی آخه جایی
ببین رو گردنم ردِّ، طناب افتاده بابایی
کجایی تا ببینی که، نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویرونه، میگیرم خار از پاهام
هجوم آوردن و بیتو، توو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون، میون شعلهها گم شد
کشیدن از پاهام خلخال، نمونده گردن آویزی
سرم ریخت آتیش ِ خیمه، نمونده از موهام چیزی
کتک ازحرمله خوردم، بدم میاد ازش بیحد
ربابو گریه میانداخت، به عمه حرف بد میزد
گمونم گوشهی ابروم، شکسته مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه، با پهلوی ورم کرده
واسه اینکه من از عمه، جداشم زجر میومد
همش محکم رو دستم با، غلاف خنجرش میزد
دلم آتیشه بیتابم، برا داغ عمیق تو
سنان داره یه انگشتر، شبیه اون عقیق تو
یه روز گوشوارهمو دید و، دوید و زد سرم فریاد
کشید از گوشم و میگفت، به گوش دخترم میاد
میمردم تا که میدیدم، به جایِ روی ماهِ تو
نشسته شمر با خنده، به روی ذوالجناحِ تو
شاعر: خانم #مرضیه_عاطفی
[شهادت حضرت رقیه (س) ۱۴۰۲.۰۵.۳۰]
کانالمتناشعارمداحیهای #حاج_ابوذر_بیوکافی
@Biukafi_Matn