برای من که چنینم تو جان متصلی مرا ز خود مکن ای جان جدا، که می‌میرم #حسین_منزوی🌱

می باری ای باران و می شویی زمین را اما نمی شویی دل اندوهگین را رگباری و سیلی ولی دانم که هرگز آبی بر آتش نیستی ، جان حزین را سنگین ترینی ، بی شک اما اندکی نیز تسکین نخواهی داد ، این غمگین ترین را #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍁

تنهایی ام امشب که پر است از غم غربت آنقدر بزرگ است که در خانه نگنجد بیرون زده ام تا بدرم پرده ی شب را کاین نعره ی دیوانه به کاشانه نگنجد #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍁

ای با تو پیر گشتن، از هر شباب خوش‌تر #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍁

. ‏وقتی تو نیستی شادی کلام نامفهومی است و دوستت می‌دارم رازی است که در میان حنجره‌ام دق می‌کند #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍁

می کَنم الفبا را، روی لوحه ی سنگی واو مثل ویرانی، دال مثل دلتنگی ... #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍁

همراه آفتاب                   بيدار مى‌شوم                 باران صبحگاهى                همبسترم زمين را                 با يك پشنگ آب         از خواب بيدار کرده است              اى روح تازه‌ى خاك                    اى پاك !               اى صبح تابناك!                      سلام                #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍁

‌هنوز می‌شود از شب گذشت و روشن شد... #حسین_منزوی

       پاییز کوچک من        گنجایش هزار بهار        گنجایش هزار شکفتن دارد        پاییز کوچک من       دنیای سازش همه رنگ­‌هاست        با يكديگر. #حسین_منزوی #حدیث_دل 🌺🍃

هرچند خط ڪشـیده بر آیینه‌ات، زمـان در #چشمم از تمامیِ خوبان، سری هنوز #حسین_منزوی #حدیث_دل 🍃🌸

زلالِ چشمه ی جوشیده از دل سنگی الا که آینه ی صبحِ بی غبار تویی دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه ات بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی.. #حسین_منزوی #حدیث_دل 🌸🍃

یک بار دیگر عشق یک بار دیگر تو شور مـجدد تو ، شوق مكرر  تو اى ذات معناها  پنهان  پيداها جان مجسم تو، روح مصور تو #حسین_منزوی #حدیث_دل 🌼🍃🌼🍃