#زندگی_بزرگان
🔷انفاق پر خیر و برکت امام حسین (ع)
روزی غلامی را دیدم که با یک سگ هم غذا شده بود. یک لقمه خودش میخورد و لقمهای هم جلوی سگ میانداخت. علت این عمل را از غلام پرسیدم، گفت: «یابن رسولا...! من شدیدا غمناک هستم. این سگ را شاد میگردانم، شاید خدا مرا نیز شاد گرداند. صاحب من، یک یهودی است. دوست دارم از او جدا شوم.» امام حسین(ع) نزد ارباب او رفت و دویست دینار برای خرید غلام پرداخت کرد. مرد یهودی عرض کرد: «این غلام، فدای قدمهای شما که تا اینجا تشریف آوردید.
این مزرعه را نیز به او بخشیدم. این دویست دینار نیز خدمت خودتان باشد، به شما بخشیدم.» امام حسین(ع) فرمود: «همه را قبول کردم و همه را به غلام بخشیدم و او را آزاد کردم» زن آن مرد یهودی که حاضر بود و جریان را مشاهده میکرد گفت: «من مسلمان شدم و مهرم را به شوهرم بخشیدم.» مرد یهودی عرض کرد: «من نیز مسلمان شدم و این خانهام را به همسرم بخشیدم.»
📗منبع: کتاب «امامت و امامان»/ جوان و باورها
✍️گردآوری آیتا... ابراهیم امینی
‼️بریده کتاب در پیام رسان سروش👇
https://sapp.ir/boridehketab
‼️بریده کتاب در پیام رسان ایتا👇
https://eitaa.com/Boridehketab