eitaa logo
[بِراکِت]
198 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
541 ویدیو
1 فایل
[بِراکِت] موضوع و واژه مدنظر خود را جستجو کنید ارتباط با ادمین:⬇️ https://eitaa.com/Mohsen213gh لینک کانال:🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 📘 نام کتاب : " دوران کوران " ✍ نویسنده : "سید حسام الدین رایگانی" 📑 ناشر : " نشر کتابستان " 📖 توضیحات : رمانی با حال و هوایی کرونایی است. شخصیت اصلی داستان پزشکی است به نام نرگس که با شیوع درگیر رویارویی با این بیماری می‌شود و زندگی‌اش به شدت تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد. 📗 این کتاب روایتی است از عشق ، دل‌کندن، کار، سختی و تلاش ِ . 📕 انگیزه خود از نگارش کتاب را چنین بیان می‌کند: از آنجایی که خواهرم در بیمارستان🏨 پزشک است و این بیمارستان مرکز اصلی کروناست، به بیمارستان رفتم و با کادر درمان و بیماران همراه شدم و اتفاقات تلخ و شیرین را از نزدیک مشاهده کردم و سپس قلم به دست شدم... 📔 فرازی از متن کتاب : محیط اورژانس هر چقدر آشفته، از دل نرگس آشفته‌تر نبود؛ دلی که مدام زیر و رو می‌شد. خالی و پر می‌شد. بهانه محسن را می‌گرفت، در کوران سختی و دلهره. خاطرش از خیال محسن خالی نمی‌شد که صدای کیمیا بلند شد؛ حتی از صدای سرفه‌های آریا هم بلند‌تر! 📚
As long as there is someone in the sky to protect me, there is no one on the earth who could break me. تا زمانی که یکی تو آسمان هست که از من مراقبت کنه، هیچکس رو زمین نیس که بتونه منو بشکنه ✅ 😍
🍃 📘 نام کتاب : " نا " ✍ نویسنده : " مریم برادران " (فرازی از زندگی سید محمدباقر صدر) 📑 ناشر : " دارالصدر " 📖 توضیحات : یکی از ویژگی‌های خیلی خاص ، این بود که کلا کتاب را با دهان باز خوندم، چرا !؟ چون فکرش را بکنید: در سن سیزده سالگی، کتاب وزین را می‌نویسند و هنوز به سن تکلیف نرسیده‌ می‌شوند یا در آخر عمر، روزها با خانواده و فرزندان کوچک‌شان بدون آب برق و غذا در خانه خود بودند و با گشنگی می‌جنگیدن و صدای رسایی از مردم بلند نشد!! 📕 وقتی کتاب این بزرگان را می‌خونم این حس بهم دست میده که انگار هر یک با ماموریت از قبل تعین شده‌ای به دنیا آمده‌اند و با انجام آن، تکه‌ای از را تکمیل می‌کنند. 📓 کتاب را خیلی دوست داشتم و از خوندش لذت بردم. کتابی پرعظمت که شما را با چالش‌ها و سوال‌هایی بنیادی در سیاه چال تاریخ تنها می‌گذارد. صفحه های پایانی کتاب را با سینه‌ای دشمنانش، و چشمی بر سید مظلوم‌مان و عذاب وجدانی از ما مدعیان سینه چاک به پایان بردم... 📚
آرام باش ❤ ⬅️ آنجا که دیگر راهی نیست ... ✅خدا راه می گشاید ... 🌼 زندگی تون پُر از آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🔹️ چقدر دلسوزانه، غیورانه و صادقانه... پس از تصویب ۲۰ دقیقه ای در مجلس ، و ... 🔸️ و چقدر خائنانه ، خیلی ها ... 🔹️ و‌ چقدر وقیحانه، ناآگاهانه و احمقانه... برخی به تو ... 🔸️ اکنون سال از اشک ها و فریاد های تو گذشته ... و مائیم و و و ... 💠 و دیشب به همرزمان پیوستی ... 😔 🌹
وقتی ، و کاری نکنند !! مجبور میشود ورود کند ...
🍃 📘 نام کتاب : " شنود " ✍ نویسنده : " گروه فرهنگی شهید هادی " 📑 ناشر : " انتشارات شهید ابراهیم هادی " 📖 توضیحات : بیان رمز‌آلود کتاب که از زبان شخصی ناشناس روایت می‌شد، مرا به خواندن ادامه داستان ترغیب می‌کرد. همش دلم می‌خواست ببینم چه اتفاقاتی می‌خواد بیفته، کاش می‌تونستم تمام کتاب رو به عرض یک ثانیه قورت بدم. 📗 با توجه به عنوان کتاب، اولش خیال می‌کردم با یک داستان جاسوسی و پلیسی 👮‍♂سروکار دارم ولی کمی که خوندم فهمیدم داستان مربوط به کما رفتن یک نیروی نظامی و تجربه‌های نزدیک به مرگ و قیامته. تا رسیدم به حضور ترس وجودم رو برداشت. انگار راوی داستانِ شنود آدم خوبی بود که باهاش مهربون بود. همون‌جا از خدا خواستم که مرگم رو آسون قرار بده و با جناب عزرائیل رفیقم‌ کنه. 📔 به داستان‌های مادر و پدر که رسیدم اشک چشمام رو پر کرد و همش افسوس گذشته رو می‌خوردم که چرا بعضی وقتا با پدر و مادرم درست رفتار نکردم؟! واقعا یک دعای مادر🤱 نه تنها دنیا رو بلکه آخرت آدم رو هم درست می‌کنه. خط به خط کتاب مو رو به تنم سیخ می‌کرد... 📚
قدم زدن با دوست در تاریکی بهتر از قدم زدن به تنهایی در روشنایی است . ⚘ زندگی تون پُر از دوستای خوب ...
مُبلغانِ تَکرار ...
😐 ۲۷ هزار تومان ...