🍃 #برگی_از_یک_کتاب
📘 نام : غدیر
✍ نویسنده : علی صفایی حائری
#کاش_مالک_میشدیم
📖 توضیحات :
#ولایت یعنی #تنها علی را #حاکم_گرفتن و #تنها او را #دوست_داشتن و این ولایت و سرپرستی است که #معاویه و #احمد_حنبل و #جُرج_جُرداق و ... از آن بهره ای ندارند ، که حاکم در #درون آن ها و #محرک در #وجود آن ها امر علی و دستور علی(نیست) که #هواها و حرف ها و جلوه ها در آن ها حکومت دارند . معاویه گرچه علی را دوست دارد ، ولی #سلطنت را #بیشتر از علی خواهان است و دوستدار آن است . و احمد حنبل گرچه برای علی شعر می سراید اما حکومت دیگری را بر عهده دارد . و جُرج جُرداق گرچه از علی می نویسد ، اما برای علی نمی نویسد ؛ که #محرکی دیگر دارد و عاطفه ای فقط او را به چرخ انداخته است . اما مالک ؟ این مالک است که ولایت علی را به عهده دارد و این بار گران را به آسانی می کشد . مالک چند سال برای نابودی معاویه رنج کشیده و کوشش کرده است . #خویش و فامیل و قبیله اش را به #خون کشیده ، شب ها و روز ها را بر روی لبه تیغ و سرِ نیزه ها گذرانده و شمشیر زده تا این که لشگر شام را عقب رانده و معاویه را به حرکت وادار کرده و در بیرون از خیمه آمادهٔ فرار نموده ، هان چیزی نمانده تا این #بت_بزرگ بشکند و این #طاغوتِ_سرکش بمیرد و یا فراری شود و مالک به هدف نهایی ، به پیروزی محبوب دست بیابد و در میانِ قومش و در میان تمام مردم به بزرگی معرفی شود و بر رقیب خودش ، اشعث و بر قبیلۀ رقیبش ، کِنده ، پیروز شود . درست در این هنگام ، علی او را می خواند ، علی او را می طلبد . علی می گوید که #برگرد . و این از #مرگ سخت تر و این از مرگ جانکاه تر است .
📚 غدیر ، علی صفایی حائری ، ص ۱۴ و ۱۵
📚 #معرفی_کتاب
تنها جایی که #پرچم_ایران پایین میاد ...
روی #جنازه ها مون ه ...
کم #خون ندادیم برای بالا موندنش ...
#پرچم_ایران_بالاست 🇮🇷✌
گوشه ای از شادی و هلهله ی یزیدیان !
از به #خون غلتیدن #مردم و #مدافعان_امنیت ...
#ننگ_و_نفرین_ابدی_بر_شما
این #خون ها گریبان یکایک کسانی که در این ایام، به هر شکلی با فتنه همراهی کردند را خواهد گرفت ...
#کیان_پیرفلک