9.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای عجیب شهید در گلستان شهدای اصفهان حتما ببینید و سر مزارش برید....
🌷#شهید_علیاکبر_جزئ دست ذغالی
شادی ارواح طیبه امام و شهدا صلوات🌸
#شهــــــدا_شرمندهایم
#دهه_فجر
❄️⃟@Sedaybaran
💕💕💕💕💕💕
💕💕💕💕💕
💕💕💕💕
💕💕💕
💕💕
💕
#مجنون_تواَم🥰
#پارت_927
سر تکون داد:
_درست مثل خودت...
مثل وقتی که به فکر خراب کردن زندگی من افتادی، تو شرکت بی آبرویی راه انداختی و بااون پسره دست به یکی کردی،
مثل شبی که مراسم عقدم و بهم زدی و کثیف ترین کارت که هیچوقت از یادم نمیره...
نگاهش و تو چشم هام چرخوند و ادامه داد:
_تو کاری کردی که بابام برای دومین بار سکته کنه، تو از قصد باهاش تماس گرفتی و باعث بدحالی و خونه نشین شدنش شدی،
تو با همکاری مامانم سعی کردی بدون اینکه روحمم خبردار بشه جانارو طلاق بدم،
تو داشتی دختری که دوستش دارم و از من متنفر میکردی و حالا وقتشه که جواب همه این کارهات و پس بدی...
وقتشه رویا!
زبونم تو دهنم نمیچرخید...
معین هیچوقت به این ترسناکی که داشتم میدیدم نبود...
معین هیچوقت اینطوری برام نقشه نچیده بود و حالا داشتم پس میفتادم که نفسش و تو صورتم فوت کرد:
_فکرکنم تو حرفی واسه گفتن نداری،
پس بهتره بریم سرکار!
گفت و از کنارم رد شد و منی که هنوز از شوک حرفهاش بیرون نیومده بودم نتونستم مانعش بشم و فقط رفتنش و نظاره کردم و چند دقیقه بعد نشستم تو ماشین.
سرم داغ شده بود و فکرم بهم ریخته بود،
حرفهای معین کلافم کرده بود...
باعث درد شدید سرم شده بود و من نمیدونستم باید چیکار کنم...
من نمیخواستم همه چیز و مفت از دست بدم،
نمیخواستم سوژه خنده معین و اون دختره بشم نمیخواستم حرفم بیفته سر زبونها و همه درباره ام حرف بزنن...
درباره اینکه چیشد؟
چطور شد؟
و چرا زندگیم ازهم پاشید؟
من نمیخواستم این اتفاق بیفته...
من فکر میکردم معین و اون دختره مزاحم ازهم جدا شدن،
هدایت شده از تبلیغات همشهری
هیچ بچه ای حق ورود به این کانال رو نداره
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3389063564Ca275d19eb9
B21
جویـن ندی از دست رفته🤦♂
https://eitaa.com/joinchat/3389063564Ca275d19eb9
⛔️زیر 20سال بیاد حذف میشه⛔️
هدایت شده از تبلیغات
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌨دیگه روزای سرد و برفی شروع شده🥶
🚘هر خودرویی تو این روزا نیاز به زنجیرچرخ و دردسراش داره 🤦♂
اسپری ضد یخ لاستیک P3 بهترین جایگزین برای زنجیرچرخ که به تولید داخل رسیده با قیمت یک سوم خارجیش
همین الان کلیک کن و این محصول رو برای ماشینت با کمترین قیمت تهیه کن 👇
https://www.20landing.com/91/1917
https://www.20landing.com/91/1917
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#الله_اکبر
#ارسالی_شما
اندیمشک میدان امام خمینی
هدایت شده از تبلیغات
🔴 سازمان بهداشت : دیسک کمر بدون جراحی درمان میشود
🔹 روشی به تازگی کشف شده که با استفاده از پلاتینر تراپی امواج کِلاکْ پالْس میتواند کمردرد را (در منزل) درمان کند !
✅ اگر دیسک کمر ، سیاتیک ، تنگی کانال نخاعی و … دارید همین حالا وارد شوید و پرسشنامه درمان کمردرد را پر کنید تا بفهمید با چه روشی درمان میشید👇🏻
https://medianashop.com/Landing/Intdbl/PL84?utm_term=1122eitaB
☎️ تماس فوری با درمانگر: 02191003925
💐 #الله_اکبر 💐
✏️ رهبرانقلاب: الله اكبر ملت ايران لحن و نواى خاصى دارد. چون الله اكبر پيغمبر است، الله اكبر بتشكن است، چون به معناى ناچيز و بىمقدار داشتن بتهاى زور و زر است، چون به معناى رشادت و شجاعت يک ملّت در مقابل استكبار جهانى است.
💐 Farsi.Khamenei.ir
زنم چند وقتی بود نمیزاشت نزدیکش بشم مدام ازم دوری میکرد و همش بهانه میاورد و خودشو توی اتاق پنهان میکرد نمیخواستم اذیتش کنم و همه این حالتاشو ربط میدادم به حامله بودنش یه شب زودتر اومدم خونه صداهای نامفهومی از اتاقش میومد... سعی کردم حساس نشم ولی اون شب همه چیز فرق داشت!! از خواب پریدم صدای ناله های خفه و لرزانی از پشت در بسته به گوش می.رسید نفسم را در سینه حبس کردم انگار موقع به دنیا اومدن بچمون بود... شتاب زده سمت اتاق رفتم... ولي که در اتاق رو باز کردم دستم به دستگیره قفل شده چسبید ضربان قلبم در گوشم میکوبید باورم همین نمیشد که زنم...
https://eitaa.com/joinchat/4023649053Cc9b350cdb1
.
جوانان را بشارت ده خدا از نسل پیغمبر
برای جانفشانی بر جوانان رهبر آورده 😍
---------------------------------؛
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
و روز جوان مبارک باد 💚
.
.
ملت ایران در هر سال با حرکت خود
در ۲۲ بهمن ماه دشمن را در جای خود
متوقف و وادار به عقب نشینی کرده
است ❤️🌱
؛---------------------------------؛
#دهه_فجر
#الله_اکبر
گذری از رمان "عشق پاک" رمانی جذاب ، عاشقانه هیجانی
نفسی کشیدم و گفتم:
_من دوسِش ندارم.
با همون صدای لرزون گفتم:
_من تورو دوست دارم
محمد از جایش بلند شد و گفت:
-دلم نمیخواست رابطه من و شما به همینجا ختم بشه، خدانگهدار!
قدم هایش را انگار داشت روی قلبم میکوبید
دستانم رو مشت کردم و جوری فریاد زدم که صدایم بهش برسد:
_مح...محمد، من دوسِت دارم♥️
با نگاه سهمگینش ضربه عظیمی رو به قلبم زد.
دیگه نگاه های دیگران که نظاره گر من و او بودند برام مهم نبود.
من فقط یک چشم رو میخواستم.
محمد نگاهش رو از من گرفت و دوباره به راهش ادامه داد.
خواستم به سمتش بدوَم که پاهایم سست شد و با فریاد اسم محمد همه جا تاریک شد.
.https://eitaa.com/Sarbazeharamm/3789.
_می خوای بفهمی ترس از چی باعث شد هدیه به عشقش اعتراف کنه؟!🤭🔥
_یعنی چی باعث شد محمد که عاشقه هدیس چیزی از عشقش نگه؟!🙈
https://eitaa.com/joinchat/3881828644C08117490fc
عضو شو اگه نبود لف بده
این پاتوق باحال و مذهبی و پر از داستان رو از دست نده🤭❤️🔥
رمانا سنجاق شدس