eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
358 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش دستت، بہ دوست داشـتنم... بَند بود...
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_126 متعجب نگاهش كردم كه با لبخند بوسه ي آرومي به پيشونيم زد: _ طعم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _در مصرف آب صرفه جويي كنا و مستانه خنديد كه جواب دادم: _اگه توعه ميمون تو مصرف آرد صرفه جويي ميكردي الآن نيازي به استفاده ي آب نبود و آروم خنديدم كه صداي خنده هاش بلند تر شد و طولي نكشيد كه يه دفعه در حموم باز شد و عماد كه انگار از شدت خنده عقب عقب اومده بود و به در تكيه داده بود،به پشت افتاد توي حموم و دقيقا جلوي پايِ من! خنده ي هر دومون تو گلو خفه شد و حالا من نميدونستم بااين وضع بايد چيكار كنم، از طرفي لباس تنم نبود و از طرف ديگه سر عماد بدجوري خورده بود به كفِ حموم! انقدر هول شده بودم كه بي هيچ حركتي زير دوش ايستاده بودم و ذهنم ياري نميكرد كه چيكار كنم يا حتي حرفي بزنم كه يهو عماد كه حالا چشماش و بسته بود با صداي نسبتا بلندي گفت: _د ببند اون بي صاحب و كور شدم... كه هول شدم و برگشتم تا شير آب رو ببندم كه پام ليز خورد و محكم روي سينه ي عماد فرود اومدم! صداي فرياد عماد تو صداي آب گم شد اما من كه انگشت كوچيكه ي پام محكم به وان خورده بود و درد ميكرد اصلا تو حال خودم نبودم كه عماد داد زد: _نميخواي بلند شي؟ نگاهش كردم كه قطره هاي آب محكم به صورتش ميخوردن و چشماش و بسته بود و صورتش رو جمع كرده بود! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
//تـو شـدے همـہ دنیـامـ...❣ یه واقعیت تو رویا ❣ من همون دیووونم ❣ که وایمیسته پای حرفاش 😍😘💕❣💕 ‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_127 _در مصرف آب صرفه جويي كنا و مستانه خنديد كه جواب دادم: _اگه تو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 نيم خيز شدم و آب رو بستم كه نفس عميقي كشيد و با همون چشم هاي بسته اش سرش رو روي زمين گذاشت و بعد بدون اينكه حواسم باشه باز روي سينه اش نشستم، كه يهو سرش رو عين فنر بلند كرد و با اخم نگاهم كرد و بعد رنگ نگاهش عوض شد و فوراً سرش رو برگردوند، اولش تعجب كردم اما با ياد آوري وضعيتم جيغي كشيدم و بلند شدم و عقب عقب رفتم كه يه دفعه افتادم توي وان و پاهام رفت هوا ! حالا ديگه عماد نشسته بود و صداي خنده هاي اون و جيغ هاي من حموم رو برداشته بود! انقدر جيغ جيغ كردم كه انگار فشارم افتاد و با سر رفتم زير آب و نفس هام قطع شد و با فرياد هام حباب هاي بزرگ آب از دهنم در ميومد، كه صداي گنگ و دور عماد رو شنيدم: _يلدا و طولي نكشيد كه بغلم كرد و من رو از توي وان بيرون آورد! انگاري از مرگ نجات پيدا كرده بودم و حالا دلم ميخواست يه نفس عميق بكشم اما تا اومدم نفس بگيرم لب هاش و روي لب هام گذاشت كه تا مرز خفگي رفتم و لحظات آخر با جون كندن دستم و روي سينش كوبيدم كه سرش و بلند كرد و با تعجب نگاهم كرد! با كشيدن چند تا نفس عميق كمي بهتر شدم و با حس انگشتاش كه كمي روي بدنم تكون خورد جيغي كشيدم: _چيكار ميكني؟! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تِڪرار نَشُدَنی تَرین ❣ اِتِفاقِ زِندِگیم😍😘💕❣💕 ‌┄•●❥ @Cafe_Lave
♥️ و یِک نَفر در اینجا بَرای "نَفـــــس" کِشیدَن "تُـــــو" را بَهانِه می کُند ‌┄•●❥ @Cafe_Lave
آدم‌ها به هم صدمه می‌زنند خواسته و ناخواسته برای هرکسی رخ می‌دهد. قسمت خوب ماجرا اینجاست که می‌توانیم باز سرپا شویم و ببخشیم ... ‌┄•●❥ @Cafe_Lave
هوایت می زند بر سر ! " دلم دیوانه می گردد " چه عطری " درهوایت هست " نمی دانم نمی دانم..! ‌┄•●❥ @Cafe_Lave
Having you is worthy of all the possessions of the world داشتن تو می ارزه بـه همه نداشته های دنیا🌸💍 ‌┄•●❥ @Cafe_Lave
عشق یعنی بخشیدن همه چیز، همه چیز به معنای واقعی کلمه! ‌┄•●❥ @Cafe_Lave