شیشه؟ نه ممنون، شب بیدار میمونم

تنها چیزی که بین منو بلادیم به‌هم میخوره، شات اسکاچه🥂💅🏻

فرانک اگه بجا دبیر جامعه، ری‌اکشن کار بود:

دستای‌خالی‌ عِرق به وطن کم کرد.

‌ ‌مرسی عزیزم، خیلی خوشحال شدم دیدمت. این همه درد مشترک داریم، حرفمون پشت به پشت باهم یکی؛ فقط میشه بم بگی چرا اخرش که جدا میشیم، من تا ته میرم تو سطل‌آشغال، تو سوار اون ماشینت میشی که هشت‌تا اگزوز داره دوازده‌تا بال؟ ‌آره بابا. این چیزا اصلا مهم نیست. هرکی قصه خودشو داره، قسمت خودشو داره. حتما تلاش نکردم خشک شد باید بکارم دوباره. دمت گرم خیلی حال دادی، فقط دستاتو بردار از رو شونه هام، بپیچ، قبل از اینکه روت بالا بیارم. پتیاره.

بچه‌ها، دوسال شدا:))

برای ما که کسی شعر نخواهد گفت خوشا به حالِ تو که مخاطبِ شعری - علی سیدصالحی ʜʏᴘᴏᴘʜʀᴇɴɪᴀ

آیندمو نورانی میبینم، پیام نور

_

می‌بُرم اما؛ آرزو کم نی🪐`

باز همه‌چی داره جوری میگذره که ترجیح میدم مهاجرت کنم سوییس، البته آیدم با خودم میبرم