💥 برادران شهید محمود و داود محمدی تبرته
🌹نام :محمود
✨نام خانوادگی : محمدی تبرته
🌹نام پدر : جان علی
✨تاریخ تولد : 1344/03/01
🌹محل تولد : کرج
✨سن : ۱۶ سـال
🌹مذهب : اسلام شیعه
✨تاریخ شهادت : 1361/01/07
🌹محل شهادت : سوسنگرد، عملیات فتح المبین
🌹مزار : امامزاده محمد ع کرج
👇👇👇👇👇👇👇
شهید والامقام محمود محمدی ۱۶ساله ، در عملیات فتح المبین در منطقه عملیاتی سوسنگرد از ناحیه سر و پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به مقام والای شهادت نائل آمد
💫رمز عملیات یا فاطمه الزهرا بود
وقتی شهید رو آوردن مثل خانم حضرت زهرا شهید شده بود، یک سمت صورتش کبود بود و از پهلو تیر خورده بود
میگن اکثر شهدای این عملیات مثل مادرم حضرت زهرا شهید شده بودند😭😭😭
روحشان شاد🥀🍂
🌷🕊🍃🌸🌼🌸🍃🕊🌷
🌹نام :داود
✨نام خانوادگی : محمدی تبرته
🌹نام پدر : جان علی
✨تاریخ تولد : 30-7-1341
🌹محل تولد : کرج
✨سن : ۱۹ سـال
🌹مذهب : اسلام شیعه
✨تاریخ شهادت : 19-11-1361
🌹محل شهادت : فکه عملیات والفجر مقدماتی
🌹مزار : جاویدالاثر
👇👇👇👇👇👇👇
شهید والامقام داوود محمدی
جانباز بودند و علیرغم اینکه چندین بار عمل کرده بودند خود را موظف به شرکت در جنگ علیه دشمنان اسلام میدانستند
در منطقه فکه و عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسیدند و خانواده در انتظار بازگشت پیکر مطهرش چشم به راه ماندند.
روحشان شاد🥀🍂
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
💌💌💌💌💌💌💌
💥 دلنوشته خواهر گرامی برادران شهید:
✨حالا محمود در کنار شهداست آرام، آزاد، خونین، رها و ساکت و داود که برادر بزرگتر است در غبطه و شادی
🌺 غبطه از اینکه چرا او نیز چون برادر به شهادت نرسیده و شاد بود از اینکه برادرش مهمان آسمانیان است
در غباری از اندوه که محمود برادر کوچکتر من است ولی از من زرنگتر بود او به آرزویش رسید و من هنوز نرسیدهام.
✨داوود که در همان اولین سال شروع جنگ یعنی در دوم آبان سال ۱۳۵۹ خودش را به جبهه رسانده بود یک ماه بعد با ترکشی که زانویش را شکافت کارش شد رفتن به بیمارستانها .
از اولین عمل جراحی که در یکی از بیمارستانهای شهر اصفهان روی پایش انجام شد تا عمل دوم و سوم که در بیمارستان امام خمینی و مصطفی خمینی زانویش را به دست تیغ پزشک سپرد راهی طولانی و سخت را پشت سر گذاشت و هر بار چقدر زجر کشید و درد اما پس از عمل سوم دیگر طاقت نیاورد و خودش را به خط مقدم جبهه رساند.
🌺 مانند همان رزمندگان میدان نبرد احد در رکاب پیامبر که با وجود آنکه زخمی شده بود باز به دعوت آن وجود گرامی برای جنگی دیگر کمربند هایشان را سفت بستند و این آیات شریف که حالا مصداقش داوود در زمانه ماست در حقشان نازل شد:
☀️ سوره آل عمران
الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ
ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻘﻮﺍﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺯﺧﻢ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻨﮕﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ ] ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(١٧٢)
☀️ سوره آل عمران
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩمِ [ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻧﻔﻮﺫﻱ ﺩﺷﻤﻦ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﺸﻜﺮﻱ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم [ ﻣﻜﻪ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ . ﻭﻟﻲ [ ﺍﻳﻦ ﺗﻬﺪﻳﺪ ] ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩ ، ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻭﻛﻴﻞ ﻭ [ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭﮔﺰﺍﺭﻱ ] ﺍﺳﺖ .(١٧٣)
🌺چیزی نگذشت که برای عمل چهارم باز به تهران برگشت و باز بیمارستان و حکایت تیغ جراحی و درد و دوران استراحت که دیگر طاقت نیاورد و به جبهه رفت و رفت که رفت....
✨ او که در عملیات والفجر مقدماتی به درجه شهادت رسید و یک جاوید الاثر شد .
تا سالها که از مهمان نوازی خاک گرم فکه کرامتها دیده و تا لحظه اکنون هنوز چشم ما را بر قاب چهارچوب منتظر پیکر پاکش گذاشته.
🌺 کمی قبل از شهادتش در یک ظهر داغ تابستانی، در وصیت نامهاش برایمان نقطهها و نکتههایی نوشت خواندنی که اگر بخواهیم مهمترین سرفصلهای برسیم میتوانیم این جملهها را بخوانیم تا بدانیم و بفهمیم :
💥«ای پدر گرامی چقدر دوست داشتم در کنار هم در این سنگرها بودیم . یک انسان مومن وقتی جهاد را اختیار میکند باید با خانواده خود طالب باشد. همچون شهید مصباح که در شهادت خودش فرزند عزیزش بدون اینکه روحیش را از دست بدهد دنبال روی پدرش میشود.
💥ای مادر جان با همان روحیهای باش که وقتی گفتند محمود شهید شده چنان صبور بودی که به دیگران روحیه میدادی.
مادرم شهادت مردن نیست انتخاب است و من هم خوب انتخاب کردم و کورکورانه در آن قدم ننهادم.
💥برادرم اینجا از نوجوان ۱۵ ساله تا پیرمرد ۷۰ ساله خود را آماده جهاد میکنند .
باید از این ایثارگران و مربیان بیاموزیم چگونه زیستن را. میدانید که اینان سلاحی قویتر از سلاحهای شیمیایی و اتمی دارند که آن سلاح ایمان است.
💥خواهرانم در مجالس شهدا و دعای کمیل و توسل به امام زمان و ائمه معصومین علیه السلام شرکت کنید.
💥و حالا داوودی که از تظاهرات روزهای پایانی نظام سلطنتی تا شبهای نگهبانی در بسیج و تا گز کردن طول جبهههای جنوب در طی ۱۵ ماه و در ۵ نوبت به پای نگهبانی از نهال انقلاب اسلامی ایستاد تا افتاد نگاهش به کیست؟ درخواستش چیست ؟و انتظارش چیست؟
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
🍃🌼❤️🦋🦋❤️🌼🍃
«عاشقم عاشق روی تو نه چیز دیگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم »
این همه حرفش بود‼️ رضایت الهی و گام گذاشتن در راه او با تحمل سختی های فراق و شادی وصال❗️
🦋 چقدر شیفته شهادت بود،چون در وصیت نامهاش برای مادرش نوشته بود« به مهمانی خدا میروم»
✨و برای پدرش در همان جا نگاشت:
«خوشحال باش که تکه جانت به ملاقات خدا میرود»
🦋و در خطاب به برادرانش، این جمله را به یادگار گذاشت:
که انسان آزاد و با ایمان راضی است به رضای خدا
✨و چقدر این روزها من شادم محمود که خواهرانت را از چشم نینداختی و برای ما هم به یادگار قلم زدی که:
🦋«همانگونه که خود با پوشش اسلامی هستید سعی کنید دوستان و آشنایان را به حجاب اسلامی دعوت کنید،چون حجاب شما از خون ما که در جبههها میریزد رای دشمن کوبندهتر است»
✨راستی یادت هست محمود،، هنوز به ۱۷ سالگی نرسیده بودی یعنی دقیقاً ۱۶ سال و چهار روزت بود که خودت را رساندی به خط اول جنگ در تاریخ ۸/۱۰/ ۱۳۶۰.
🦋تو به جبهه کرخه نور رفته بودی همراه با هم سن و سالها و هم محله ایهای خودت از بسیج ساسانی کرج با همانها که در کوی و برزن میدویدی و بازی میکردی
و در بسیج و رزم شب هم قدمشان بودی و هم نفس و حالا در جبهه شده بودی همدوششان و همرزم
✨مثل اسماعیل مصباح که با پدرش رفت و بدون او برگشت🌷
✨مثل کاظم هادی که بعدها باز هم به جبهه رفت و الان سالهاست که جانباز است و ویلچرنشین
✨مثل رمضان مردانی که آن روزها ،رزمنده ساده بود و الان صدر نشین در عرش الهی
✨ یا مانند حسین فتحی که در بیت المقدس به اسارت رفت و سرافرازانه برگشت
🥀🍂 و بالاخره تو که سرانجامی سرخ پیدا کردی همانطور که میخواستی.
🦋یادت هست که یک روز که روبرویم نشسته بودی چه گفتی؟
سر دلت که وا شد گفتی خیلی از دوستانم پیش چشمم شهید میشوند اما من لیاقت شهادت را ندارم و من که خواهرت هستم وقتی گفتم اگر قرار باشد هر کس که به جبهه میرود شهید شود پس چه کسی باید از کشور دفاع کند ؟
محکم درآمدی که خواهر جان من هم شهید میشوم میدانم🥀
✨و من چه میدانستم که تو پس از چند بار حضور در جبهه شهید جبهه شوش در عملیات فتح المبین خواهی بود و من بیخبر از همه جا
🦋 و چه بگویم از روز دهم فروردین سال ۶۱ و اتفاق جالب و باورنکردنی آن روز صبح
✨آن روز حدود ساعت ۸:۳۰ نامهای از تو برایمان آوردند که در آن نوشته بودی "من به لقاء الله پیوستم"
✨و در بعد از ظهر همان روز خودت را آوردند .خونی با پهلویی شکافته ، سر و پایی که جایی سالم نداشت از ضربت ترکشها و چقدر آرام...
🕊🌷 محمود جان!
محمود خوش اخلاق و صبور و خیر من !
من هیچ وقت تا آن روز آنقدر تو را ساکت و ناز ندیده بودم.
محمود من هیچ میدانی که بعد از تو داوود چقدر بیتابی کرد ؟
حالا خوشا به حال هر دوی شما که در بهشت کنار هم هستید یادتان باشد ما هم عاشقیم و مشتاق.
رهایمان نکنید و دستمان را بگیرید.
با گلرخان بگویید ما را به خود پذیرند
از عاشقان بیدل همواره دست گیرند
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
جمله بسیار زیبای وصیت شهید عزیز محمود محمدی
«خواهرم حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است »
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💫 طبق قرار عاشقانه هر روز
۱۰۰گل صلوات هدیه میکنیم به انبیاء الهی ، ۱۴ معصوم علیهم السلام و
«شهدای والامقام محمود و داود محمدی»
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#سی_هشتمین_روز_چله_زیارت_عاشورا
به نیابت از :
🌹 " برادران شهید
(محمود و داود) محمدی "
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔 @Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🏴 #متن_زیارت_عاشورا 🏴
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
✨بِسمِ اَللهِ اَلرَّحمنِِ اَلرَّحیمِ✨
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللّٰهِ وَابْنَ خِيرَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثارَ اللّٰهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكُمْ مِنِّي جَمِيعاً سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ؛
يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَىٰ جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَأَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللّٰهُ فِيها، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ؛
وَلَعَنَ اللّٰهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتالِكُمْ، بَرِئْتُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ [مِنْ] أَشْياعِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِيائِهِمْ، يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ آلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ بَنِي أُمَيَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللّٰهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ، وَلَعَنَ اللّٰهُ شِمْراً ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ؛بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي، لَقَدْ عَظُمَ مُصابِي بِكَ، فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقامَكَ، وَأَكْرَمَنِي بِكَ، أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِكَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاٰمُ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ، يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ، إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ، وَ إِلىٰ رَسُولِهِ، وَ إِلىٰ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ إِلىٰ فاطِمَةَ، وَ إِلَى الْحَسَنِ، وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاتِكَ؛وَبِالْبَراءَةِ [مِمَّنْ قَاتَلَكَ، وَنَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ، وَبِالْبَراءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ الْظُلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ، وَأَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَإِلىٰ رَسُولِهِ] مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ ذٰلِكَ وَبَنىٰ عَلَيْهِ بُنْيانَهُ، وَجَرىٰ فِي ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ أَشْياعِكُمْ، بَرِئْتُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ، وَأَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَمُوالاةِ وَلِيِّكُمْ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِكُمْ، وَالنَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَراءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَأَتْبَاعِهِمْ، إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، وَوَلِيٌّ لِمَنْ والاكُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ؛
فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ، وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ، وَرَزَقَنِي الْبَراءَةَ مِنْ أَعْدائِكُمْ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ، وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامِ هُدىً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ؛
وَأَسْأَلُ اللّٰهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصاباً بِمُصِيبَتِهِ، مُصِيبَةً مَا أَعْظَمَها وَأَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِي الْإِسْلامِ وَفِي جَمِيعِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هٰذَا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
وَمَماتِي مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ؛
اللّٰهُمَّ إِنَّ هٰذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبادِ، اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَىٰ لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ .
اللّٰهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْيانَ وَمُعَاوِيَةَ وَيَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِينَ، وَهٰذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِ؛
اللّٰهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ الْأَلِيمَ . اللّٰهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هٰذَا الْيَوْمِ، وَفِي مَوْقِفِي هٰذَا، وَأَيَّامِ حَيَاتِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ، وَاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ، وَبِالْمُوَالاةِ لِنَبِيِّكَ وَآلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
اللّٰهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَىٰ ذٰلِكَ . اللّٰهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَشايَعَتْ وَبايَعَتْ وَتابَعَتْ عَلَىٰ قَتْلِهِ، اللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً؛
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ
اللّٰهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي، وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً، ثُمَّ الْعَن الثَّانِيَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ. اللّٰهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللّٰهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ أَبِي سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوَانَ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَىٰ مُصَابِهِمْ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ عَظِيمِ رَزِيَّتِي، اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِي شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِالسلام.
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔 @Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ فرازی از زندگی شهید داوود محمدی و شهید محمود محمدی
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🦋#پروانه_ای_دردام_عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قست۸۶ 🎬
رو به ناریه گفتم:الان ؟!!میخوای باهم بریم نماز؟؟
ناریه:اون نمازی که اینا میخونن بخوره تو مغزنداشته شان...خودمون کار داریم،پاشو مدارک شناسایی که بهت دادم بیار...خودتم که خیلی وسایل نداشتی ,اما نمیخواد چیزی,بیاری,پاشو...
باترس وسوظن ارام بلند شدم وچادرم راپوشیدم اومدم حرکت کنم که گفت:
تنها نه...,عماد را باید بیاری
من:عمادددد؟!!بچه خوابه,مگه نمیخوای برگردیم؟یعنی فیصل هم میاری...
ناریه باتحکمی درصداش که تابه حال بامن اینگونه صحبت نکرده بود گفت:حرف اضافی موقوف...فیصل میمونه...عمادرابغل کن.
ترس تمام وجودم راگرفته بود ،نمیدونستم چه نقشه ای,توسرشه ,اما هرکار که میکردم به ضرر خودم بود ,اخه تواردوگاه نه هیچ کس من رامیشناخت ونه براشون مهم بودم وبرعکس,همه از ناریه فرمانبری,داشتند.
بالاجبار عماد را بغل کردم باهم از کانکس خارج شدیم.
در کابین عقبی رابازکردم وعماد رابااحتیاط خواباندم تابیدار نشه,عماد هم حالتی بود بین خواب وبیداری ونپرسید چکارمیکنم ودوباره چشمهاش را روی هم گذاشت.
سوار شدم ,در دلم متوسل شدم به امام دوازدهم ,طارق همیشه میگفت :هرجا کارت گیرکرد,دست به دامان صاحب الزمان عج بشو,این اقا حجت زنده ی خدا بر روی زمین است ومحاله جوابت راندهد.
از امامم درخواست کمک کردم وبا ایشون عهد کردم اگر کمکم کند وازاین مهلکه جان سالم بدر برم ,تمام تلاشم رابرای خدمت به شیعیان ودرراه ظهور مولا ،بکارمیبرم.
ناریه:چی چی باخودت میگی ،هنوز که نمیدانی میخوام چکارت کنم,دیوونه شدی,وای به حال وقتی بفهمی چی در انتظارت است.
خدای من.....این چی داره میگه...علنا داره تهدیدم میکنه....
خدااااا.......یا صاحب الزمان الغوث والامان....
#ادامه_دارد ..
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🦋ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۸۷ 🎬
از اردوگاه خارج شدیم ،شفق به خون نشسته پدیدارشده بود وخبراز صبحی دیگر میداد...نمیدانم بااین تفاسیر میتوانم ،صبح فردا راببینم یانه...نزدیک شهربودیم وهرازگاهی ماشینی,موتوری از داعشیها ازکنارمان عبور میکرد.
نرسیده به شهر موصل ،ناریه ماشین رابه سمت جاده ی خاکی که به نخلستانی نیمه سوخته میرسید هدایت کرد،الان مطمین بودم که قصد کشتن مارا دارد...ارام ارام ونامحسوس دستم رابردم طرغ کیف که خنجر رابردارم ,ناگهان ,دست ناریه اومد رودستم وگفت:حواسم بهت هست ضعیفه....حرکتی کنی درجا میکشمت....
قلبم از حرکت ایستاد...خدااااا چراااا؟؟
کنار نخلی که سرش سوخته بود ماشین را نگه داشت ومجبورم کرد پیاده شم وگفت:پسرت را بزارفعلا بخوابه وکشته شدن مادرش رانبینه،قول میدم عمادت را بدون درد راحتش کنم...
خدای من این عفریته قصدداشت عماد هم بکشه...کاش با طارق رفته بودم...
دستهام را با یک ریسمان
به نخل پشت سرم بست,کلت کمریش را از زیرچادرش دراورد وشروع به نطق کرد:قبل از مرگت ,بزار بفهمی برای چی میمری وبدانی که تقصیر,خودته وگرنه من اصلا قصد کشتنت رانداشتم،من فقط میخواستم با نام جعلی ازاینجا فرارکنم اما اشنایی باتو یه راه بهتر پیش پام نهاد که برای همیشه از دست ابوعدنان راحت میشدم و...
#ادامه_دارد ..
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🦋ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۸۸ 🎬
ناریه آهی کشید وگفت:اگر من به داعش نپیوسته بودم ،شاید الان اینقدر سنگدل نبودم وراحت از کشتن تووپسرت صحبت نمیکردم،همونطور که گفتم من قصدم خروج ازداعش وفرار به یکی ازکشورهای اروپایی بانام مستعار بود تا بتونم زندگی مخفیانه وراحتی دوراز چشم ابوعدنان داشته باشم اما وقتی تورا دیدم ,نقشه ام عوض شد ,پیش خودم گفتم ,من که میخوام ازدست ابوعدنان خلاص بشم,چرا برای همیشه خلاص نشم,بهترین راه این بود که تووعماد که دقیقا شرایط,ظاهری وسنی و...من وفیصل را داشتید,درعوض ما کشته بشید...جوری کشته بشید که صورتتون ازبین بره ومدارک من وفیصل همراهتون باشد ودقیقا همان روز کشته شدن شما ,من وفیصل بانام جدیدی راهی کشوری جدید بازندگی راحت وجدیدی میشیم وازانطرف جاسوسان ابوعدنان خبرکشته شدن من وفیصل را مخابره میکنن وزندگی پراز هراس ناریه تمام میشود.
خیلی عصبانی بودم وازخباثت این زن عقم میگرفت پس گفتم:ببین ,فکرمیکنی زندگیی که روی خون دوتا مظلوم بنا میکنی برای تو دوام داره؟؟مطمین باش خدا جای حق نشسته وزندگیت جهنمی سوزان ,سوزان ترازحالا که درحال فراری میشه....
خنده ی بلندی کردوگفت:تودیگه دم از مظلومیت نزن زنی که سنگ جنایتکاران داعش رابه سینه میزنه نباید مظلوم باشه
راستش منم اول فکرمیکردم عادلانه نیست که تووعماد رابکشم وتا وقتی ارادتت رابه داعش ندیدم واعترافت مبنی بر خدمت به داعش رااززبانت نشنیدم ,حاضر به کشتنت نشدم...
سلما.....من هرچه ضربه خوردم ازچشم داعش وداعشیها میدانم...اگر باحرفهای قشنگشان مارا فریب نداده بودند وبه جان یک مشت ادم بیگناه نیانداخته بودند الان وضع من اینطور نبود من خانم دکتری بودم برای خودم ویک زندگی ارام داشتم,اگر اون مولویهای شکم پاره وهوسران داعشی شوهر نخبه ام را شستشوی مغزی نداده بودند وبرای هیچ وپوچ ,عدنان,خودش راتکه تکه نکرده بود ,الان من درحال فرارنبودم...وباصدای بلند فریاد زد....متنفرم از,هرچه داعش وداعشیست..متنفرم از خدای داعشیها......متنفرم از پیامبرداعشیها.....متنفرم ازتو که با دیدن اینهمه جنایات داعش بازهم سنگ محبتشان رابه سینه میزنی....
وکلتش رامسلح کرد وبه طرف نشانه رفت...
که فریادزدم....
#ادامه_دارد ..
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#کرامات_شهدا
#پیام_شما
💥 سلام. من در کار و زندگی زیاد به شهدامتوسل میشم. چند صلوات براشون میفرستم تا مشکلم حل بشه.
✨ امسال میخواستم در یک کلاس مجازی ثبت نام کنم .هزینش تقریبا پانصدهزارتومان بود و یک روز بیشتر هم از فرصت ثبت نام نمانده بودو من و همسرم تقریبا هیچ پولی درحسابمون نداشتیم.
💥 دقیقا روز ۲۱فروردین ۱۴۰۳ ،سالروز شهادت امیرسپهبدشهید صیادشیرازی بود.ماه رمضان بود و شب را بیداربودم.بعدازنماز صبح و تعقیبات میخواستم کمی استراحت کنم.از شهید صیادشیرازی خواستم که تاظهر که بیدارمیشم این پول جوربشه. چندصلوات به نیابت ازایشان برای فرج امام زمان(عج)فرستادم و خوابیدم. ظهربیدارشدم، موبایلم را نگاه کردم.پیامک واریز بانک برام آمده بود.تقریبا سه برابراون مبلغ به حسابم واریزشده بود. پولی که فکرنمیکردم تاآخر فروردین برام واریز بشه توی حسابم بود.
🌹شهادت لاله ها راچیدنی کرد🌹
🌹به چشم دل خدا را دیدنی کرد🌹
🌹ببوس ای خواهرم قبر برادر🌹
🌹شهادت سنگ را بوسیدنی کرد🌹
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»