eitaa logo
کانال توسل به شهدا 🌹🌼🌹
12هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
769 ویدیو
50 فایل
بسمه تعالی 🌺هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی داده میشوند🌺 🌷چله صلوات،زیارت عاشورا ، هدیه به۱۴معصوم وشهدای والامقام روزی دو قسمت داستان‌های شهدای📚 ادمین 👇 @R_keshavarz_sh @K_khaleghiBorna
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی قبر بی سنگ این حرف من نبود خیلی های دیگر هم همین را می گفتند فرمانده ولی اجازه نداد گفت: «اوضاع خیلی خرابه اگر برین جلو، خودتون هم شهید می شین» شاید سخت ترن لحظه ها در جنگ برای من همان لحظه ها بود با یک دنیا حسرت و اندوه کشیدیم عقب.،آخرش هم جنازه ی شهید برونسی برنگشت خون پاکش، تو تثبیت مناطق آزاد شده دیگر،واقعاً مؤثر بود.بچه ها از شهادت او روحیه ای گرفتند که توانستند پوزه ی دشمن را که حسابی وحشی و سرمست بود، به خاک بمالانند. بعد از عملیات ارتباط معنوی شهید برونسی با ائمه خصوصاً حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله عليهم)، برام روشن تر شده بود. دقیقاً همان جایی که رو نقشه انگشت گذاشت یعنی چهار راه خندق شهید شد، و با شهادتش تسلیم و اسلام خود را ثابت کرد. همسر شهید از خواب پریدم کسی داشت بلند بلند گریه می کرد چند لحظه ای دست و پام را گم کردم کم کم به خودم آمدم و فهمیدم صدا از توی هال است جایی که عبدالحسین خوابیده بود. پتو را از روم زدم کنار، رفتم تو راهرو حدس می زدم بیدار باشد و مثلاً ،دعایی چیزی دارد می خواند. وقتی فهمیدم خواب است اولش ترسیدم بعد که دقت کردم، دیدم دارد با حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله عليها)حرف می زند. حرف نمی زد ناله می کرد و شکایه، اسم دوست های شهیدش را می برد مثل مادری که جوانش مرده باشد به سینه می زد و تو های و هوی گریه می نالید:« اونا همه رفتند مادر جان، پس کی نوبت من می شه؟ آخه من باید چکار کنم.» سروصداش هر لحظه بیشتر می شد ترسیدم در و همسایه را هم بیدار کند هول و دستپاچه گفتم: «عبدالحسین!» چیزی عوض نشد چند بار دیگر اسمش را بلند گفتم ،یکدفعه از خواب پرید، صورتش خیس اشک بود. گفتم: «از بس که رفتی جبهه 💖 کانال توسل به شهدا 💖 /eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ 🆔@Canal_tavasol_be_shohada «» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌