🌻 خواهرزاده شهید بزرگوار خاطراتی از ایشان رو بازگو کرده اند:
🌺دایی علیرضا تاکید بر واجبات دین داشتند و همیشه همه رو به احترام و اطاعت از پدر و مادر سفارش می کردند و به خواهران توصیه می کردند که در امر حجاب و حیا پایبند باشند و به مهربانی به یکدیگر سفارش می کردند.
🌺 این قدر که عاشق مادرش بودند بعد از خودشون هم سفارش کردند مراقبش باشند
🌺 می گفتند : حلال خدا را حلال بدانید و حرام خدا را حرام ، در کار کشاورزی به پدر بزرگم کمک می کردند که دام پروری داشتند آن زمان همهی مردم گندم جو به مقدار زیاد میکاشتند شهید عزیز همیشه موقع درو به هر ترتیبی بود خودش به مادر می رسوند حتی زمان جنگ و موقع جمع آوری گندم جو سر زمین چادر می زد تا بتونه زودتر محصولات جمع کنه بقیه کمتر کار کنند.
🌺 از بعد از نماز صبح شروع به کار می کردن تا اذان مغرب بعد از جمع آوری محصول به جنگلهای اطراف می رفتن و هیزم می آوردن برای زمستان آن زمان از هیزم برای گرمایش و آشپزی استفاده می کردن حتی به خواهر و زن دادش خودش خواندن نوشتن یاد دادند و احکام نماز و روزه وضو و ... به همه آموزش می دادند مادر بزرگم بعد از شهادتش هر روز میرفت اتاق شهید و باهاشون حرف می زدند
روحشان شاد🥀🍂
💖کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
«#چهارمین_روز_چله_زیارت_عاشورا
💫 طبق قرار عاشقانه هر روز
🌹 ۱۰۰ گل صلوات
📖 قرائت یک بار زیارت عاشورا
هدیه میکنیم به انبیاء الهی ، ۱۴ معصوم علیهم السلام ، تمامی شهدا و اموات از ازل تا ابد و
« شهید والامقام #علیرضا_اسحاقی »
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔 @Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
AUD-20220716-WA0016.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🚩
✅ با نوای علی فانی
🌷🌿🌷🌿🌷
💖 کانال توسل به شهدا 💖
🆔 @Canal_tavasol_be_shohada
#خاک_های_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خداحافظ پدر
#قسمت_دویست_و_بیست_و_سه
رفتیم پای گوشی، مثل همیشه اول مادرم گوشی را برداشت. شروع کرد به صحبت ،من حال و هوای دیگری داشتم دلم گرفته بود ولی مثل دفعه های قبل، انگار دوست نداشتم گریه کنم
مادرم حرف هاش تمام شد گوشی را داد به من، تا آن لحظه هم یقین نداشتم گریه ام نگیرد. بر عکس دفعه های قبل، سلام گرم پدرم را جواب دادم احوالش را پرسیدم و باهاش حرف زدم
از نگاه مادر می شد فهمید تعجب کرده خودم هم حال او را .داشتم این که از جبهه زنگ بزند و من بدون گریه با او حرف بزنم سابقه نداشت،. حرف های پدرم هم با دفعه های قبل فرق می کرد گفت:« می دونم که دیگه قرآن یاد گرفتی اون قرآن بالای کمد، مال توست یعنی هدیه است؛ اگر من بودم که خودم بهت میدم اگه نبودم خودت بردار و همیشه بخون.»
مکثی کرد و ادامه داد:« مواظب کتاب های من باشی، مواظب نوارهای سخنرانی و نوارهای قبل از انقلاب باش، خلاصه اینها رو تو باید نگهداری کنی پسرم، مسؤولیتش با توئه»
نمی دانستم چرا اینها را می گوید حرف های دیگر هم زد. حالا می فهم که آن لحظه ها گویی داشت وصیت می
کرد. وقتی گفت: «کار نداری؟»
پرسیدم: «کی می آی؟»
:گفت: «ان شاء الله می آم.»
با هم خداحافظی کردیم گوشی را دادم به مادرم، او هم سؤال مرا پرسید.
«کی می آی؟»
نمی دانم پدر به اش چی گفت که خیلی رفت تو هم، کمی بعد ازش خداحافظی کرد تو لحنش غم و ناراحتی موج می زد. گوشی را گذاشت، با هم آمدیم بیرون، ازش پرسیدم :«به بابا گفتی کی می آی چی گفت؟» گفت:« تو چرا هر وقت من تلفن می زنم میگی کی می آی؟ بگو کی شهید می شی.»
وقتی دید ناراحت شدم انگار به زور خندید و گفت:«بابات شوخی می کرد پسرم.»
معلوم بود خودش هم خیلی ناراحت است، اما نمی خواست من
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
#خاک_های_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
گردان آماده
#قسمت_دویست_و_بیست_چهار
بفهمم.
وقتی رفتیم خانه از خودم می پرسیدم:«
چطور شد این بار گریه ام نگرفت؟!»
رازش را چند روز بعد فهمیدم؛ چند روز بعد از عملیات بدر، روزی که خبر شهادت پدرم را آوردند.
آن تلفن تلفن آخرش بود.
مجید اخوان
چند روزی مانده بود به عملیات بدر، آقای برونسی رفته بود مرخصی، همین که برگشت منطقه، شروع کرد به
تدارک تیپ برای عملیات
یک روز با هم تو چادر فرماندهی نشسته بودیم سرش را انداخته بود پایین و انگار داشت به چیزی فکر می کرد. یکدفعه راست تو چشمهام خیره شد گفت: «اخوان این عملیات دیگه عملیات آخر منه.»
خندیدم گفتم:« این حرفا چیه حاج آقا؟ شما اندازه ی موهای سرتون تو عملیات بودین، حالا حالاها
هم باید باشین.»
«همون که گفتم عملیات آخره»
شما همیشه حرف از شهادت می زنین
مکث کردم جور خاصی گفتم:« اگه خدای نکرده شما برین، بچه ها چکار کنن؟»
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
گردان آماده
#قسمت_دویست_و_بیست_و_پنج
آرام و خونسرد گفت:« همه ی اینا که میگی حرفه من چیزی دیدم که می دونم عملیات آخری منه.».....
بعد از آن روز، یکی، دوبار دیگر هم این جوری گوشه داد. روحیاتش را به حد خودم شناخته بودم رو همین حساب خیلی کنجکاو شدم با خودم گفتم:«حاجی خیلی داره رو این قضیه مانور میکنه، نکنه
واقعاً..»
یک روز که حال و هوای دیگری داشت کشیدمش کنار ،پرسیدم:« حاجی چه خبر شده؟ چی شده که همه اش از شهادت حرف می زنی؟»
نگاهم می کرد. ادامه دادم:« راست و حسینی بگو چی شده؟»
یکدفعه گریه اش گرفت، خیلی شد ید! جوری نبود که فقط اشک بریزد، شانه هایش همین طور تکان می خورد، هق هقش هم بلند بود ناله کرد:« چند شب پیش
خواب دیدم.»
منظورش حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) بودند همیشه ایشان را به لفظ مادر اسم می برد.
اشاره کرد به چادر فرماندهی گفت:«تو همین چادر خوابیده بودم که ایشان به من فرمودند:«باید بیای.»
نگاه نگرانم را دوختم به صورتش گفتم:«حاج آقا،شاید منظور بی بی این بوده که آخر جنگ إن شاء الله».
«نه این حرف ها نیست تو همین عملیات من شهید میشم.»
مات و مبهوت مانده بودم، تنها چیزی که فکرش را هم نمی خواستم بکنم رفتن او بود،گریه اش کمی آرام گرفت. ادامه داد: «مطمئنم تو این ،عملیات مهلتی که برام مقرر کردن تا رو زمین خاکی زندگی کنم تموم می شه باید
برم.»
خاطر جمع و محکم حرف می زد.،
یقین کردم که در این عملیات شهید می
شود
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
کانال توسل به شهدا 🌹🌼🌹
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚 9⃣2⃣ بیست و نهمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 ☀️ امروز سه
#کرامات_شهدا
#پیام_ارسالی
💥 کرامت شهید والامقام علیرضا اسحاقی
💢سلام وقت بخیر اجرتون با شهدا
برادرم سال ۱۳۷۵ یک عکس کوچک سه در چهار دایی م برد عکاسی نوشهر که بزرگش کنه
وقتی عکس برد عکاسی نشون داد هزینه ش دوهزاروپانصد تومان میشد اما برادرم هزار پانصد داشت چند جای دیگه هم نشون داد همه گفتن چون از روی عکس هست هزینه اش زیاده ،اما اگر از روی فیلم بود هزینه ش کمتر میشد،( چون دایی م برای ادامه تحصیل اومده بود نوشهر و تنها زندگی میکرد کسی از خانواده نمیدونست اون کجا عکس میگرفت پدربزرگم اینا ساکن ییلاق نیمور بودند
💢 سال ۵۸ شهید دانشگاه مشهد قبول شدند دوسال در جوار امام هشتم بودند ونبرد علیه دشمن متجاوز به تحصیل ترجیح دادند ،تو سخت ترین شرایط دست از تحصیل نکشیده بودند..... سال ۶۰ از مشهد عازم جبهه شدند ،لشکر۷۷نیروی زمینی ارتش)
💢برادرم خیلی ناراحت شد دوست نداشت به پدرم بگه بهم پول بده یا کسی بفهمه تازه پول جیبی سه ماهش جمع کرده بود اینقدر شد دوماه دیگه باید صبر میکرد تا پولش برای قاب عکس کافی باشه
شب که با غصه خوابیده بود شهید دایی اومد به خوابش بهش اسم وآدرس عکاسی که میرفت عکس میگرفت به برادرم میدن!
برادرم صبح که داشت میرفت مدرسه به مادرم گفت امروز دیر میام نگران نباش
بعد از مدرسه رفت دنبال آدرسی که دایی تو خواب بهش داد ،عکس شهید به عکاسی نشون داد گفت شما فیلم این عکس دارین آقای عکاس گفت نمیدونم باید ببینم فردا بیا ...
💢فردا برادرم رفت و اون آقا گفت فیلمش دارم میخوای چی کار...برادرم همون جا چشماش پر اشک شد و دیگه نمیتوانست جلوی گریه اش بگیره اون آقای عکاس گفت:پسر جون چی شده!
مگه شما فیلم این عکس نمیخواستی؟
برادرم ماجرای چاپ عکس، خواب شهید براش تعریف کرد،اون آقا هم چشماش پر اشک شد و گفت بیشتر کسانی که اینجا عکس گرفتن شهید شدن من دلم نمیاد فیلم عکسها رو بریزم دور همه نگه داشتم ،هزینه بزرگ کردن عکس وقابش شد هفتصد تومن، این از خاطرات خیلی عجیب دوران نوجوانی برادرم شد و هنوز که هنوز ذهنش درگیر .....
عکاسی دریا نوشهر
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
#کرامات_شهدا
💢 یکی از خواهرهای شهید علیرضا اسحاقی میگرن خیلی شدیدی داشت یه شب که درد شدیدی داشت آرزوی مرگ میکنه تا راحت بشه،
💢همون شب شهید میاد به خوابش تو خواب خواهر بهش میگه میخوام همراه شما بیام خسته شدم شهیدبهش گفت نمیتونم تو رو با خودم ببرم تو بچه کوچک داری اونا بهت نیاز دارن وقتی خواهر خیلی اصرار میکنه ...شهید اون همراه خودش میبره دم یک چشمه و یک کاسه ای آب بهش میده و بهش میگه این آب بخور حالت خوب میشه دیگه آرزوی مرگ نکن
💢خواهر شهید به برادرش میگه میشه یک کاسه آب بدین به دختر همسایه م بدم ،اون دختر دیگه بزرگ شده هنوز شب ادراری داره مادرش خسته شده اینقدر فرش و تشک شسته هر چی دکتر میبره داروهای گیاهی بهش میده بی فایدست
شهید یه کاسه آب برای اونم میده
و به طوری عجیبی میگرن خواهر شهید خوب میشه وهم اون دختر کاملا مشکلش حل میشه
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
#کرامات_شهدا
#توسل_به_شهدا
#پیام_شما
بِسمِرَبِالشُهدآ♥️
🌼 تاحالا شده شهدا دست شما رو هم بگیرند؟
🌼 تا حالا شده گره از کارتون باز کنند؟
🌹کرامات و معجزه هایی که از شهدا دیدید وگرفتید به آیدی خادمان کانال ارسال بفرمایید تا به مرور در کانال قرار بگیرد🌹
https://eitaa.com/R_keshavarz_sh
https://eitaa.com/K_khaleghiBorna
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
💚 اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
💫 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران یا امامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
💚 بـه رســـمِ ادب ســـلام بـه اربـــاب و ســـالارِ شیعیـــان...
💫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💚 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام و حاجت روایی همه اعضای محترم کانال
💫 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚
9⃣2⃣ بیست و نهمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊
☀️ امروز چهارشنبه ۹ آبان ماه
💐 « پنجمین روز» چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 💐
🌷 شهید والامقام
#علیرضا_هاشمی_پناه🌷
💠 لبیک حق: ۱۹ سالگی
💠مزار: بهشت زهرای تهران
قـطعـه :۲۹
ردیـف :۹۹
شـماره :۱
💠معرف : منتظر المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
🌻🍃 شهید علی رضا هاشمی پناه در 21 فروردین ماه سال 1347 در کاشان متولد شد.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
🌻🍃این شهید گرانقدر سرانجام در 12 فروردین ماه سال 1366 در سن 19 سـالگی و در عملیات سال کربلای6 حوادث ناشی از درگیری در شلمچه دعوت حق را لبیک گفت.
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
«#پنجمین_روز_چله_زیارت_عاشورا
💫 طبق قرار عاشقانه هر روز
🌹 ۱۰۰ گل صلوات
📖 قرائت یک بار زیارت عاشورا
هدیه میکنیم به انبیاء الهی ، ۱۴ معصوم علیهم السلام ، تمامی شهدا و اموات از ازل تا ابد و
« شهید والامقام علیرضا هاشمی پناه »
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔 @Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»