♨️وقتی به طمع بوی کباب، به طرف غرب خیز برمیداری و همه پلهای پشت سرت رو خراب میکنی؛ اما تازه میفهمی که کبابی در کار نیست؛ دارن خر داغ میکنن!!!!👆🏻😐
#فاطمیه
#جهاد_تبیین
#سلبریتی_دوزاری
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14011005_42943_1281k.mp3
16.62M
🎙بشنوید | سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در مراسم عزاداری شب شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۵
🏷 #سرمشق_فاطمی
🏴 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14011005_42944_1281k.mp3
14.74M
🎙بشنوید | مداحی آقای حاج محمود کریمی در مراسم عزاداری شب شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۵
🏷 #سرمشق_فاطمی
🏴 Farsi.Khamenei.ir
تیتر یورو نیوز برای فرانسه: پلیس فرانسه مجبور به شلیک گاز اشکآور شد
تیتر یورو نیوز برای ایران: مأموران با شلیک گاز اشکآور با مردم درگیر شدند
#رسانه_بیشرف
#سادهلوح_نباشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه برای مصیبت حضرت زهرا سلاماللهعلیها گریه کنیم یا غربت امیرالمومنین علیهالسلام؟ 😭😭
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک🥀
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای تعقیب و گریز و رهاسازی ۲ کودک ربوده شده
🔹تعقیب و گریز و دستگیری عامل ربایش دو کودک تبعه خارجی در مشهد، منجر به بازگشت این دو کودک به آغوش گرم خانوادهشان شد.👌🏻
#پلیس_مقتدر
✍طرف نوشته بود ایران اینترنشنال در مقایسه با روزنامهی شرق و اعتماد کاملا میانه رو و معتقد به نظام جمهوری اسلامی به نظر میرسه!!!
👌منطقی نوشته بود!!!
#لجنپراکنهای_داخلی
حمله سایبری به پیامرسانهای ایرانی
🔹مدیر شرکت ارتباطات زیرساخت: حمله سایبری به پیامرسانهای ایرانی ۲ شب قبل در ساعت اوج مصرف ترافیک کاربران رخ داد. این حملات از نوع (DDoS) با هدف از دسترس خارج کردن پیامرسانهای داخلی از ساعت ۲۲ شروع شد و تقریبا تا ساعت ۴ صبح هم ادامه داشت.
🔹بیشترین حجم حمله روی ایتا و از خارج کشور بود که از ۴۳۹۹ مبدا مختلف با آیپیهای خارجی ۳۰ درصد متعلق به آمریکا و ۲۶ درصد از آلمان بود. مبداهای دیگر هم از هلند، انگلیس و کشورهای دیگر بود.
🔹حجم حمله از مرز ۳۰ گیگابیت بر ثانیه عبور کرده و مجموع اطلاعات توزیع توسط مهاجم هم بیش از ۱۴۰ ترابایت بوده است.
۹۰ درصد سوریه سقوط کرد، ۵۸ درصد عراق سقوط کرد، داعش رسید ۱۸ کیلومتری مرز کردستان، حاج قاسم گفت: بچهها نذارید آب تو دل مردم تکون بخوره....
#جانفدا
#مکتب_پیروز
پلیس رژیم فرانسه اعلام کرده تروریستی که چند روز پیش سه مسلمان را در پاریس به رگبار بست مشکل روانی داشته و برای درمان به روانشناس معرفی شده. در فرانسه اگر ضارب سفیدپوست باشه ترور توجیه میشه و اگر مسلمانان باشه موج جدیدی از اسلامستیزی کلید میخوره.
فواد ایزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️الان حسودا میان میگن مگه قرار نبود آسفالتهای آمریکا آب رو جذب کنه؟؟؟😒
حسودن دیگه!! چشم ندارن ببینن دولت آمریکا چطور برای سرگرمی و نشاط مردمش تو خیابونا سرسرههای مهیج درست میکنه تا بازی کنن و شاد باشن!!!
هعی!!! ما داریم تو ایران تلف میشیم....☹️
پن: نِقهای یک عدد برانداز شُلمغز👆🏻
#افول_رژیم_مافیایی
#غرب_بدون_روتوش
"بنده خدا"
♨️آقا مگه قرار نبود « اونا » و زن و بچههاشون برن؟؟؟
پس چرا هی « اینا »👆🏻 و زن و بچههاشون تند تند دارن میرن؟؟؟🤔
#سادهلوح_نباشیم
#جریان_تحریف_را_شکست_دهیم
"بنده خدا"
@Canele_komeil
🇮🇷کانال کمیل🇮🇷
♨️گلوله فراری ۰۰۰ داستان دنبالهدار من و مسجد محل قسمت چهل و سوم ۰۰۰ گفت پس تا آخر هفته ، منتظرم ،
♨️کوفته تبریزی۰۰۰
داستان دنبالهدار من و مسجد محل
قسمت چهل و چهار
۰۰۰ اول لیوانهای سالم رو به بزرگترها و مهمونمون دادم ، بعد شیشه مرباها رو دادم به بچههای خودمون.
محمد زیر چشمی داشت کارهای من رو نگاه میکرد ، با سر اشاره کرد چیکار میکنی؟
آخرین چایی داخل شیشه بریده شده آب لیمو ریخته شده بود ، و لبه هاش یه کمی تیز بود کنار لَبم رو برید ، آخ که گفتم همه متوجه شدن.....
جمشید پرسید: این شیشه رو کی اینجوری شکسته ؟
احمد گفت: نشکستن ، بُریدنش!
ناصر خندید و گفت: کرد حسابی شیشه مگه پارچهاست که با قیچی بِبرن؟
علی شاهرخی گفت : کار منه!!
جمشید گفت : تو چطوری شیشه رو بدون اینکه بشکنه اینجوری بریدی؟
ناصر گفت: باباجان! نمیشه شیشه رو بُرید.
من و میثم و محمد و آقای قلعه قوند داشتیم با دقت به حرفهای این چهار نفر گوش میکردیم .
علی گفت میشه شیشه رو هم بُرید جوری که نشکنه. ناصر خندید و گفت: حتماً با سرنیزه و چاقو سنگری بریدی؟
علی گفت : نه با روغن سوخته ماشین بُریدمش ،
احمد گفت: چه جوری؟
علی گفت : از بچه ها یاد گرفتم ، البته شما این کارو نکنین ، خطرناکه! ممکنه شیشه عین ترکش پرت بشه تو صورتتون.
جمشید گفت : بگو یاد بگیریم!
یهو صدای ماشین اومد ، حاج اقا قلعه قوند گفت : حسن جان!!
ماشین شام اومد. یکی رو بفرست شام رو بگیره!
یه نگاه کردم دیدم همه دارن چایی میخورن ، گفتم بهتره خودم برم غذارو بگیرم ،
بلند شدم ، محمد گفت : وایسا منم باهات بیام.
دوتایی رفتیم شام رو تحویل بگیریم ، راننده داشت غذا رو داخل دیگ ما میریخت یه دفعه یکی از داخل ماشین گفت اصغر زود باش من باید هر چه سریعتر گزارش بدم.
محمد یه نگاهی به جلو ماشین انداخت و گفت : این صدا چقدر آشنا بود.
رفت جلو و به داخل تویوتا لندکروز نگاه کرد ، یه دفعه داد زد محمد تویی؟؟
ممد سخاوت! کی برگشتی؟
یکی با بیسیم بزرگ تو دستش از ماشین پیاده شد و این دو نفر همدیگه رو بغل کردن و حال احوالپرسی کردن....
محمد پرسید: چرا عجله داری؟ یه کم بمون پیش ما !!
ممد سخاوت گفت امروز نمیشه یه اتفاق مهم افتاده که پشت بیسیم نمیتونستم بِگم.
باید حضوری به برادر سلیمانی فرمانده لشگر توضیح بدم!
محمد پرسید مگه برادر سلیمانی اینجاست؟
ممد سخاوت یه چیزی در گوش محمد گفت که محمد یه دونه از اون لبخندهای قشنگش رو زد!
فهمیدم خبری شده! ممد سخاوت از راننده پخش غذا پرسید: میشه چند دقیقه اینجا بمونیم ؟
راننده گفت آره!! چون این آخرین سنگر بود ، غذای همه رو دادم.
رفتم جلو! محمد من رو به ممد سخاوت معرفی کرد. پرسیدم: دیدهبان جلو بودی؟
گفت: آره! اونور دریاچه ماهی!!
چه خبر بود اون جلو ، هنوز نگران اون گلوله فراری بودم ،که نکنه رو سر خودیها خورده باشه!!
ممد سخاوت گفت : اتفاقا" امروز یه چیز عجیبی پیش اومد. محمد پرسید: چی شد؟
ممد سخاوت گفت : عراقیا دارن اونور دریاچه استحکامات میزنن ، خیلی سرشون شلوغه کلی نیرو و تجهیزات پیاده کردن!!
مثل اینکه بهشون خبر رسیده حمله ایران نزدیکه! تو دیدگاه با دوربین خرگوشیم داشتم نگاه میکردم ، خیلی سخت کار میکردن.....
یهو یه شیرپاک خوردهای ، یه گلوله خمپاره صد و بیست شلیک کرد ، گلوله اومد خورد روی یه قسمت از تجهیزاتشون!!
نمی دونم چیشد؛ فوراً دستور دادن کارو تعطیل کنن و خیلی از نیروهاشون رو از صحنه خارج کردن....
من و محمد یه نگاهی به هم انداختیم.
من گفتم الحمدلله به خیر گذشت!!
محمد رو کرد به من و گفت (و ما رَمیت اذ رَمیت ، و لکن الله رمی)
ممد سخاوت پرسید: چی شده؟
من سریع گفتم هیچی! یاد صبح افتادیم!
ماشین غذا و ممد سخاوت رفتن.
ما برگشتیم داخل سنگر بچهها سفره شام رو پهن کرده بودن!
جمشید پرسید: شام چیه؟
ناصر بلافاصله با خنده جواب داد ، کوفت ، کوفت!!
جمشید یه چشمغره به ناصر رفت.
ناصر گفت : یعنی منظورم کوفتهاس ، کوفته تبریزی ، جون داش ....
جمشید سریع جواب داد جون خودت!!!
احمد گفت : حالا راست راستکی ، شام چی داریم؟؟
گفتم : نمیدونم .
علی گفت : شما دو نفر رفتید شام رو گرفتید و اومدید ، اما نمیدونید چی گرفتید؟
ناصر گفت : بابا جان از عراقیا زهر مار نگرفته باشید و ما رو به کشتن بدید؛ قبلاً گفتم .....باباجان من هنوز زن نگرفتم زوده به این زودیا شهید بشم ، اول باید زن بگیرم بعدش باید دوازده تا بچه داشته باشم ، بعدش باید بچههامو عروس و دوماد کنم، بعدش باید نوههامو بغل کنم، بعدش باید نوههامو زن بدم، بعدش باید دوباره زن بگیرم ،......
جمشید کم آورد زد تو سر ناصر گفت : ای حُناق بگیری بچه!! اینجوری که عمر نوح هم واست کمه!!
تو همین امروز صبح خودت و بچهها رو داشتی به کُشتن میدادی!
راستی حسن! این آقا رو بازخواست نکردی!
فکر کنم یادت رفت یه تنبیه حسابی روش پیاده کنی!!
ناصر دست و پاشو گم کرد و گفت : ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
هدایت شده از KHAMENEI.IR
♻️ بازنشر
🔰 لوح | گمنام در خاک، معروف در افلاک
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصهی افلاکیان.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
🖨 نسخه قابل چاپ👇
https://khl.ink/f/49397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین میتوانی بمانی، بمان 😭😭
#فاطمیه
این #خون ها گریبان یکایک کسانی که در این ایام، به هر شکلی با فتنه همراهی کردند را خواهد گرفت ...
#کیان_پیرفلک
شوکه شدن سردار سلیمانی از دستور رهبر انقلاب
سردار سلیمانی :
ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مساله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم تعداد زیادی از بچه های ما را شهید کرده بود با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم.
در جلسه ای که خدمت رهبر انقلاب رسیده بودیم من این مساله را مطرح و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم.
رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند. من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب زیاد پرسیدم آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی شوم چرا باید این کار را می کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟رهبری گفتند: مگر نمیگویی دعوتش کردیم؟ بعد از این جمله خشکم زد. البته ایشان فرمودند: حتما دستگیرش کنید. ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می کنی و مهمان توست حتی اگر قاتل پدرت باشد، حق نداری آزار بدهی.
#مکتب_پیروز
#فاطمیه
#لبیک_یا_خامنهای