رادیو را باز کردی تا سکوتت نشکند رادیو، اشعار نابی خواند از تو در قدیم

شیشه را پایین کشیدم تا که بغضم نشکند زیر لب گفتم:خوشم می‌آید از شعر فخیم

موج را تغییر دادی، این میان گفتم به طنز با تشکر از شما، راننده‌ی خوب و فهیم

گفتی: آخِر، شعر تلخی بود؛ با یک پوزخند گفتم:اصلا شعر می‌فهمید؟؛ گفتی: بگذریم

گفتمت: یک جا اگر مقدور شد، لطفا بایست داشت کم کم حال و احوال منم می‌شد وخیم

بعد از آن روزی که دیدم من، تو را در شهر ری مانده‌ام من منتظر، هر عصر در عبدالعظیم

جلوی دادگستری شعار می دادند مرگ بر بهشتی بهشتی هم می شنید. یکی ازش پرسید چرا امام ساکت است؟ کاش جواب این توهین ها را میداد. بهشتی گفت: قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم ما سپر بلای اوییم، نه او سپر ما. -صد دقیقه تا بهشت/ص۹۲

خدای متعال می‌داند که من نسبت به آخوند های فاسد آن‌ قدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم. ساواکی پیش من محترم‌تر است از آخوند فاسد. آن‌قدر صدمه‌ ای که اسلام از یک آخوند فاسد می‌خورد از محمدرضا نمی خورد. -امام خمینی(ره)

دینِ درست را از میوه‌اش باید شناخت، نه از استدلال‌ های کلامی و اعتقادی! مثلا وقتی افراد بی‌نظم‌ منظم شدند، فقر کم شد، بی‌اخلاقی کم شد، ان وقت می‌گوییم؛ دینِ این جامعه درست است... -امام موسی صدر