eitaa logo
کودکان اندیشه
92 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اینجا محلی است برای جمع آوری کلمات فکری و فلسفی کودکان این سرزمین . تجربیات خود را از کلمات اندیشمندانه کودکان با ما به اشتراک بگذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
کودکان اندیشه: کودک: باید به فکرامون اجازه بدیم خوب فکر کنند. (ارنوشا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
کودکان اندیشه: کودک: این که میگن "سر و ته نداره" اشتباهه. بزرگسال: چرا؟ کودک: بالاخره از یه جا شروع شده که. باید بگن "ته نداره". (رادمهر هفت و نیم ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: ما هم توی بدنمون آهنربا داریم. بزرگسال: چطور مگه؟ کودک در حالی که بالا و پایین می‌پرد: ببین، وقتی میپریم بالا، آهن‌ربامون دوباره ما رو میاره پایین. (افرا، ۵ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: غذا بخور بزرگ بشی! اگه غذا نخوری همینطور کوچولو میمونی. کودک: اما شما هر چی غذا بخورید بزرگ نمیشید. میدونستی؟ بزرگسال: چرا؟ کودک: چون مامان ها همیشه از باباها یه کم کوچولو تر هستند. (ارنوشا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
کودکان اندیشه: کودک: زنبورها خیلی زحمت ما رو می‌کِشن. بزرگسال: چرا؟ کودک: آخه برامون عسل می‌سازن. (رایین ۵ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: پرهام، هفت سین چندتا سین داره؟ کودک: یکی. بزرگسال: نه نه، سفره ی هفت سین چند تا سین داره؟ کودک: دو تا. (پرهام ۷سال) @ChildrenOfIdea
اصطلاح سازی های کودکانه من رو نشنو = به حرف من گوش نکن. (حلماسادات سه ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! یکی بخوابون توی گوشم، بزن روی صورتم. بزرگسال: چرا دخترم؟! تو که کار بدی نکردی؟! کودک: نه! می‌گم بزن تا از خواب پاشم. بزرگسال: تو که بیداری. کودک: نه! ما خوابیم. ما رؤیاییم. باید بیدار شیم. شاید ما مردم دنیا واقعی نباشیم. (رومینا ٦ ساله) @ChildrenOfIdea
(در قبرستان) کودک به قبری که دور آن را نرده های آهنی کشیده بودند اشاره می کند و می پرسد: مگه این دزد بوده که این نرده ها رو دور قبرش کشیدن؟ (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان میشه این مگس رو از خونه بیرون کنی! بزرگسال: چرا؟ کودک: آخه اون یه حشره س آدم که نیست کنار ما آدما تو خونه زندگی کنه. (رستا سه و نیم ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال گفت و گوی افرا را برای کودک نقل می کند. کودک: آره خب. خدا کف پای ما رو زمین ربا آفریده. (سجاد ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! یکی بخوابون توی گوشم، بزن روی صورتم. بزرگسال: چرا دخترم؟! تو که کار بدی نکردی؟! کودک: نه! می‌گم بزن تا از خواب پاشم. بزرگسال: تو که بیداری. کودک: نه! ما خوابیم. ما رؤیاییم. باید بیدار شیم. شاید ما مردم دنیا واقعی نباشیم. (رومینا ٦ ساله) @ChildrenOfIdea
(در قبرستان) کودک به قبری که دور آن را نرده های آهنی کشیده بودند اشاره می کند و می پرسد: مگه این دزد بوده که این نرده ها رو دور قبرش کشیدن؟ (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
( در مواجهه با یک صحنه تعجب برانگیز) کودک: مگه می شه! (لحظه ای تامل) می شه که شده. (علی شش ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! چرا وقتی آدم میخنده صورتش قشنگ تر میشه؟! (آریا 4 ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: حسین بلدی در رو باز کنی؟ حسین: نه. کودک: ولی من بلدم در رو باز نکنم! (الینا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: مگه قرار نبود دیگه این کارو نکنی؟! کودک: سعیم رو میکنم اما بعضی وقتا نمیشه دیگه، مثلا مثل شما که سعیتون رو میکنید پول در بیارید اما بعضی وقتا همه چیزا درست نمیشه. (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: این طرف میز که بلندتره بهش می گن طول و اون طرف که کوتاهتره بهش می گن عرض. کودک: برای این بهش می گن طول که طول می کشه به آخرش برسیم؟! (سجاد۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: مگه قرار نبود دیگه این کارو نکنی؟! کودک: سعیم رو میکنم اما بعضی وقتا نمیشه دیگه، مثلا مثل شما که سعیتون رو میکنید پول در بیارید اما بعضی وقتا همه چیزا درست نمیشه. (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! چرا وقتی آدم میخنده صورتش قشنگ تر میشه؟! (آریا 4 ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: حسین بلدی در رو باز کنی؟ حسین: نه. کودک: ولی من بلدم در رو باز نکنم! (الینا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: عمو یعنی چی؟ بزرگسال: یعنی برادر بابات. کودک: عمه یعنی چی؟ بزرگسال: یعنی خواهر بابات. کودک: جدی؟ پس عمو حمید [شوهر عمه لیلا] و عمه لیلا خواهر و برادرند. من و اهورا [برادرش] هم بزرگ بشیم، خدا بهمون بچه می ده! (رائین، ۵ساله) @ChildrenOfIdea
کودک (با ناراحتی): ببین چه بدبختی شدم! به یه دو راهی خوردم که هر دو تای راهش به یه راهی می رسه. (علی ۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: یادته اون روز گفتی می خوای صبح از همه زودتر بیدار شی، من هم از همه زودتر بیدارت کردم! کودک: مامان! از مغزت استفاده کن! وقتی می گی از همه زودتر بیدارم کردی یعنی اول تو بیدار شدی دوم من، این که نشد از همه زودتر. (سجاد ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک بزرگتر: با من بازی می کنی؟ کودک کوچکتر: چرا (بله) ولی می خوام تکی بازی کنم. (دو کودک ۶و۴ ساله) @ChildrenOfIdea