eitaa logo
کودکان اندیشه
92 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
اینجا محلی است برای جمع آوری کلمات فکری و فلسفی کودکان این سرزمین . تجربیات خود را از کلمات اندیشمندانه کودکان با ما به اشتراک بگذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
(در قبرستان) کودک به قبری که دور آن را نرده های آهنی کشیده بودند اشاره می کند و می پرسد: مگه این دزد بوده که این نرده ها رو دور قبرش کشیدن؟ (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
( در مواجهه با یک صحنه تعجب برانگیز) کودک: مگه می شه! (لحظه ای تامل) می شه که شده. (علی شش ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! چرا وقتی آدم میخنده صورتش قشنگ تر میشه؟! (آریا 4 ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: حسین بلدی در رو باز کنی؟ حسین: نه. کودک: ولی من بلدم در رو باز نکنم! (الینا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: مگه قرار نبود دیگه این کارو نکنی؟! کودک: سعیم رو میکنم اما بعضی وقتا نمیشه دیگه، مثلا مثل شما که سعیتون رو میکنید پول در بیارید اما بعضی وقتا همه چیزا درست نمیشه. (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: این طرف میز که بلندتره بهش می گن طول و اون طرف که کوتاهتره بهش می گن عرض. کودک: برای این بهش می گن طول که طول می کشه به آخرش برسیم؟! (سجاد۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: مگه قرار نبود دیگه این کارو نکنی؟! کودک: سعیم رو میکنم اما بعضی وقتا نمیشه دیگه، مثلا مثل شما که سعیتون رو میکنید پول در بیارید اما بعضی وقتا همه چیزا درست نمیشه. (طه ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! چرا وقتی آدم میخنده صورتش قشنگ تر میشه؟! (آریا 4 ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: حسین بلدی در رو باز کنی؟ حسین: نه. کودک: ولی من بلدم در رو باز نکنم! (الینا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: عمو یعنی چی؟ بزرگسال: یعنی برادر بابات. کودک: عمه یعنی چی؟ بزرگسال: یعنی خواهر بابات. کودک: جدی؟ پس عمو حمید [شوهر عمه لیلا] و عمه لیلا خواهر و برادرند. من و اهورا [برادرش] هم بزرگ بشیم، خدا بهمون بچه می ده! (رائین، ۵ساله) @ChildrenOfIdea
کودک (با ناراحتی): ببین چه بدبختی شدم! به یه دو راهی خوردم که هر دو تای راهش به یه راهی می رسه. (علی ۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: یادته اون روز گفتی می خوای صبح از همه زودتر بیدار شی، من هم از همه زودتر بیدارت کردم! کودک: مامان! از مغزت استفاده کن! وقتی می گی از همه زودتر بیدارم کردی یعنی اول تو بیدار شدی دوم من، این که نشد از همه زودتر. (سجاد ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک بزرگتر: با من بازی می کنی؟ کودک کوچکتر: چرا (بله) ولی می خوام تکی بازی کنم. (دو کودک ۶و۴ ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: چرا اصفهان آب نداره؟ بزرگسال: چون بارون نباریده آب کم شده. کودک: باید چکار کنیم بارون بیاد؟ بزرگسال: دعا کنیم تا بارون بیاد و خدا دعامون را برآورده کنه. کودک: پس بهتره بریم قشم، دیدی آنجا چقدر آب بود خدای اونجا بهتره. (متین ۴ساله) @ChildrenOfIdea
اصطلاح سازی های کودکانه چوپان درختا = باغبان (دلارام ۴ساله) @ChildrenOfIdea
اصطلاح سازی های کودکانه خار میاد = می خاره (ریحانه پنج ساله) @ChildrenOfIdea
کودک داشت كتابش را رنگ ميكرد در یکی از تمرين ها نوشته بود "در اين صفحه يكى از مخلوقات خدا را بكشيد." کودک یک ماشين كشيد. بزرگسال: ماشين ميكشى؟ کودک: خدا ما انسانا رو خلق كرده، انسانم ماشينو خلق كرده، پس ميتونم ماشين بكشم. (علی ۶ساله) @ChildrenOfIdea
اصطلاح سازی های کودکانه جاروگر = کسی که خانه را جارو می کند (نیکا ۴ساله) @ChildrenOfIdea
اصطلاح سازی های کودکانه پول گَری = بانک (مهدی ۵ساله) @ChildrenOfIdea
کودک داشت كتابش را رنگ ميكرد در یکی از تمرين ها نوشته بود "در اين صفحه يكى از مخلوقات خدا را بكشيد." کودک یک ماشين كشيد. بزرگسال: ماشين ميكشى؟ کودک: خدا ما انسانا رو خلق كرده، انسانم ماشينو خلق كرده، پس ميتونم ماشين بكشم. (علی ۶ساله) @ChildrenOfIdea
بزرگسال: فردا صابخونه میاد خونه شو ببینه که بابت این خط و خطوط دیوار جریمه مون کنه. کودک: اگه اینجا خونه اونه، پس چرا شکل خونه ماست؟! (محمد محسن ۵ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: مامان! هر شکلی باشی، خوشگلی. ( علی ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: می دونستی، من دفتر خاطرات دارم، مغزم است! (سجاد ۶ساله) @ChildrenOfIdea
کودکان اندیشه: اصطلاح سازی کودکانه آهنگ نرم = آهنگ ملایم (رستا سه و نیم ساله) @ChildrenOfIdea
کودک: من همه رازامو به خواهر کوچولو میگم...چون اون نمیتونه به کس دیگه ای بگتشون. (حسین پنج سال و نیمه) @ChildrenOfIdea